مسعود رضایی پژوهشگر و کارشناس رسانه در یادداشتی به موضوع ساخت 4 میلیون مسکن در دولت سیزدهم پرداخته که در ادامه میآید: طبق اعلام آقای رئیسی در دوران تبلیغات ریاست جمهوری و همچنین بعد از برعهده گرفتن مسئولیت ریاست جمهوری، قرار است در طول 4 سال آینده مجموعا 4 میلیون واحد مسکونی در ایران ساخته شود که مسلماً در صورت عملی شدن، باید اذعان داشت کار شایانی صورت گرفته است چراکه ساخت این تعداد مسکن، گذشته از حل بخش مهمی از مشکل عظیم مسکن در کشور ما، به عنوان یک پیشران قوی اقتصادی نیز عمل کرده و تأثیرات مثبت فراوانی بر حوزههای مختلف کشور و جامعه خواهد داشت.
ضمن آرزوی موفقیت برای آقای رئیسی و دولت ایشان در اجرای این برنامه بزرگ، لازم است به این نکته نیز توجه کنیم که 4 میلیون واحد مسکونی در صورتی میتواند مایه خیر و برکت باشد که از کیفیت لازم برخوردار باشد. در این صورت این تعداد مسکن، با توجه به طول عمر بالای آن، میتواند یک سرمایه عظیم برای کشور به حساب آید. حال آنکه اگر واحدهای ساخته شده از کیفیت خوبی برخوردار نباشند، نه تنها ثروت و سرمایهای برای کشور محسوب نمیشوند بلکه به خاطر هزینههای مستمر در طول زمان، باید آنها را یک چاه ویل سرمایهسوز برای جامعه دانست که بهتر بود اصلاً ساخته نمیشد.
اما وقتی میگوییم مسکن باکیفیت، چه نکات و شاخصههایی را باید برای آن در نظر بگیریم؟ در اینجا به هشت شاخص و نکته مهم برای برخورداری از چهار میلیون مسکن باکیفیت اشاره میشود و البته متخصصان امر میتوانند بر تعداد این شاخصها و نکات بیفزایند:
موقعیت مکانی: مناطق در نظر گرفته شده برای احداث واحدهای مسکونی باید گذشته از برخورداری از شرایط زمینشناسی مناسب، به لحاظ جغرافیایی نیز از مطلوبیت برخوردار باشند تا دسترسی به آنها با سهولت و با هزینه پایین صورت گیرد. ساختن واحدهای ساختمانی در دل کوهها و تپهها و یا مناطق صعبالعبور، برای همیشه هزینه برقراری ارتباط میان این شهرکها و مجتمعها با مراکز شهری را در سطح بالایی نگه میدارد و به همین دلیل تا سالیان سال مانع از برخورداری این مراکز از خطوط مواصلاتی مناسب با دیگر مناطق شهری میشود.
امکانات زیربنایی: این تجربه تلخ در کشور ما بارها تکرار شده است که ابتدا مجتمعهای مسکونی در مناطقی ساخته شدهاند و سپس اقدامات لازم برای تأمین امکانات اساسی و زیربنایی شهری مانند آب و فاضلاب و برق و گاز و مخابرات آغاز شده که البته به انجام رسیدن این اقدامات گاه سالها به طول انجامیده و رنج و مرارت و زحمت بسیاری را بر ساکنان آن مناطق تحمیل کرده است. بهتر آن است که برنامهریزی برای تأمین این امکانات ضروری به صورت پیشینی باشد و نه پسینی، به نحوی که همزمان با اتمام کارهای ساختمانی، کلیه این امکانات به صورت کامل در دسترس قرار داشته باشند تا امکان اسکان فوری و بیدغدغه در این واحدها فراهم باشد.
معماری و محوطه سازی: اگرچه محیط داخلی خانه از اهمیت بالایی برخوردار است اما در زندگی امروز، محیط بیرونی نیز کماهمیتتر از محیط داخلی نیست. بنابراین باید طرحها و برنامههای اساسی برای معماری ساختمانها و نیز محوطهسازی در اطراف مجتمعهای مسکونی در دستور کار قرار داشته باشد. ما میتوانیم شهرکهایی زیبا و سرسبز و نشاطآفرین داشته باشیم و یا محیطهای خشک و بیروح و کسالتآور. حال که قرار است زمینهای بکر در اختیار این شهرکسازیها قرار گیرد، آیا بهتر نیست که این مجتمعهای جدیدالاحداث را با طراحیهای شکیل منطبق بر فرهنگ اسلامی و ملی در فضایی سبز و خرم و روحنواز بر پا کنیم؟ البته بر اساس تجربیات تلخ باید گفت که در طرحهای اولیه بسیاری از شهرکها و مجتمعهای مسکونی، فضاهای مناسبی برای مصارف غیرمسکونی و غیرتجاری در نظر گرفته شده است اما به مرور زمان شاهد آن بودهایم که در این فضاها، واحدهای مسکونی و تجاری سبز شدهاند و فضا را بر فضای سبز بشدت تنگ کردهاند. باید از همین ابتدا به نحوی ادامه حیات فضاهای سبز و عمومی تضمین شود که تحت هیچ شرایطی امکان دستاندازی به آنها فراهم نیاید.
معابر و گذرگاهها: گذرگاهها حکم رگهای یک شهر و منطقه مسکونی را دارند و لذا هر چه بازتر و عریضتر و فراختر باشند، امکان تنفس بهتر و شادابی بیشتر و تحرک سریعتر را برای ساکنان آنجا فراهم میآورند و در صورت تنگ و باریک و کمعرض بودن، گویی ساکنان آنجا احساس تنگی نفس میکنند و قدرت تحرک بالایی ندارند. با کمال تعجب و تأسف باید گفت که در نقشههای شهرسازی ما، خیابانها و گذرگاهها و میادین و پیادهروهای پهن و فراخ و عریض جایی ندارند و گویی بند نافمان را با خیابانها و کوچههای تنگ و باریک و نفسگیر بریدهاند! یعنی اگر همین امروز زمین بکر و صاف و پهناوری را برای احداث یک شهر در اختیار ما بگذارند، بیتردید از طراحی خیابانها و گذرگاههای عریض در آن امتناع میکنیم و حداکثر زمین موجود را به زیر ساخت میبریم. البته بعضیها معتقدند که این اقدام نابخردانه و بلکه ابلهانه ناشی از تمایل افراطی ما به کسب درآمد بیشتر از طریق فروش زمین و یا احداث هرچه بیشتر واحدهای مسکونی و تجاری قابل تبدیل به پول است. این بدان معناست که وقتی میشود با احداث هر چه بیشتر واحدهای مسکونی و تجاری در یک منطقه، کسب درآمد از آن منطقه را بالا و بالاتر برد چرا آن را به خیابان و پیادهرو و میدان و محوطه اختصاص دهیم؟ اگرچه این نوع نگاه و تفکر، بظاهر هوشمندانه و درآمدزا است اما در واقع چیزی جز یک نگاه ابلهانه ریشهدار نیست. امید آن است که در ساخت شهرکها و مجتمعهای مسکونی موعود، از احداث گذرگاههای عریض دریغ نشود. فراموش نکنیم که هر یک از واحدهای تجاری و یا مسکونی را به هر حال میتوان در هر زمان تخریب و نوسازی کرد اما معابر و خیابانها و گذرگاهها یک بار برای همیشه ساخته میشوند و تغییر وضعیت آنها مستلزم هزینههای فوقالعاده زیاد و کمرشکن است که گاه حجم هنگفت این هزینهها اساساً اجازه چنین کاری را به ما نمیدهد و لذا چه بسا صدها سال باید با همان خیابانها و گذرگاههای اولیه سر کرد. پس بیایید یک بار برای همیشه، کار درست را انجام دهیم.
نوع مصالح: مصالح در واقع سلولهای بدن یک ساختمان به حساب میآیند. اگر این سلولها سالم و قوی باشند، بدن از قدرت و استحکام لازم و مستمر برخوردار خواهد بود و در غیر این صورت با بدنی بیمار و رنجور مواجه خواهیم بود که همواره نیازمند درمان و صرف هزینههای گزاف برای آن است. دقت در استفاده از مصالح با استاندارد و کیفیت بالا، عمر ساختمانها را طولانی و کمهزینه میسازد و نظارت دقیق و وسواسگونه در این زمینه از اوجب واجبات است.
عایق صدا: معمولا هنگامی که از عایقکاری ساختمان سخن به میان میآید، عایق رطوبتی و حرارتی مورد توجه قرار میگیرد و به همین دلیل نیز حجم انبوهی از تبلیغات برای فروش این گونه عایقها در سطح شهر به چشم میخورد. اما باید گفت همطراز با عایق رطوبتی و حرارتی در مجتمعهای ساختمانی کنونی، عایق صوتی است که امروزه به یکی از معضلات جدی در این مجتمعها تبدیل شده و گاه کار به مشاجرات تند و بلکه خطرناک نیز میکشد. بنابراین باید گفت بیتردید یکی از ویژگیها و استانداردهای یک ساختمان باکیفیت، به کارگیری ابزار و شیوههای مناسب برای ایجاد حداکثر عایق صوتی در آن است.
استانداردهای ساخت: امروزه برای اخذ پروانه ساخت یک واحد مسکونی، ضوابط و مراحلی طراحی شده است که باید یکایک آنها طی شوند. اما سؤال اینجاست که آیا کلیه ضوابطی که روی کاغذ نوشته شدهاند، در عمل نیز به صورت صددرصدی رعایت میشوند؟ پاسخ بعضیها به این سؤال منفی است و معتقدند این ضوابط با شیوههای خاصی دور زده میشوند. نتیجه این که اگرچه طبق مکتوبات و مصوبات، ساختمانهای احداث شده باید از استحکام بالا، صرفهجویی انرژی زیاد، ایمنی کامل، طول عمر طولانی و کلیه مزایای دیگر برخوردار باشند اما در عمل، آن گونه که باید از این مزایا خبری نیست. مراقب باشیم که در ساخت 4 میلیون واحد مسکونی در طول 4 سال آینده با چنین پدیده شوم و خسارتباری مواجه نباشیم چراکه ساخته نشدن چنین ساختمانهایی از ساخته شدنشان بهتر است.
تعهدات طولانی مدت پیمانکاران: تمامی پیمانکاران دخیل در این طرح بزرگ ملی باید بدانند و یقین کنند که «دوران بساز دررو گذشته». بر این اساس، دولت باید در قراردادهای منعقده با پیمانکاران، تعهدات طولانی مدت – حداقل 15 ساله – از پیمانکاران اخذ کند تا در برابر هر گونه نقص و نقصان و خرابی و امثالهم در واحدهای احداثی، مسئولیت تعمیر سریع و رایگان و یا جبران خسارت را بدون هیچ عذر و بهانهای بپذیرند. اگر چنین کاری صورت پذیرد بیتردید شاهد احداث واحدهای باکیفیت و بیدردسری خواهیم بود که موجبات آسایش و آرامش ساکنان آن را فراهم خواهد آورد.
تکرار این نکته ضروری است که ساختمان و شهرک و مجتمع مسکونی، یک کالای با طول عمر بالاست. بنابراین هرچه در ساخت آنها دقت و نظارت بیشتری به خرج داده شود به معنای کاهش هزینههای سرباری آن در طول زمان خواهد بود. در این کار به هیچ وجه کیفیت نباید فدای کمیت شود. هر چه میتوانیم ساختمان و مجتمع باکیفیت بسازیم، بسازیم. و صدالبته به امید آن که در سال 1404 تعداد 4 میلیون واحد ساختمانی باکیفیت بر دارایی ملت ایران افزوده شده باشد. انشاءالله.