گرایش به مصرف مواد مخدر ، از جمله موضوع های بسیار مهم اجتماعی است که تا چند سال قبل، موضوع مردانه بودن آن مطرح بود، امّا با توجه به مصرف فزاینده موادمخدر در زنان در سالهای اخیر، بسیاری از کارشناسان و درمانگران اعتیاد بر این باور هستند که این دیدگاه باید به طور کلی اصلاح و بررسی شود که چرا پای زنان به این معضل باز شده است؟
باید بپذیریم که تغییر نقش اجتماعی زنان، مشارکت بیشتر آنها در موقعیتهای مختلف اجتماعی، بر عهده گرفتن نقشهای متعدد در جامعه ، ورود آنها به بازار کار باعث تغییر سبک زندگی آنها در مقایسه با گذشته شده و تمامی اینها ثابت میکند که امروزه جایگاه زن دیگر مثل قبل نیست و تعریف زن از در منزل ماندن و خانه داری تغییر کرده است.
زن با ورود خود به جامعه بزرگتر و کلان تر متوجه میشود که آیا تواناییهای لازم در حیطههای مختلف اجتماعی و در مواجهه با برخی از مسائل، سپر دفاعی لازم را دارد یا خیر؟! زیرا هیچ فردی را نمیتوان با کُنجِ خانه نشستن, در مقابل آسیبهای اجتماعی ارزیابی کرد و در حقیقت، تئوری تصمیم میگیرد انسان سالم، چیزی را که به نفع اوست انتخاب کند و در صورتی که انتخاب فرد، چیزی باشد که به او آسیب میزند بدون شک دچار عارضه مهمی شده است.
رویا نوری جامعه شناس و پژوهشگر حوزه اعتیاد ، در رابطه با گرایش زنان به مصرف مواد مخدر اظهار کرد: هنگامی که از گرایش یا ورود به چرخه اعتیاد صحبت میکنیم باید چند مؤلفه را در نظر بگیریم که از آن جمله میتوان به مؤلفههای فردی، میان فردی و کلان اشاره کرد که مؤلفههای فردی به شرایط وجودی، هستی شناختی، ذهنی و روانشناختی زنان ارتباط دارند که نشان دهنده شخصیت و تمامی ابعادی هستند که از کودکی در او ساخته شدهاند.
وی بیان کرد: در جامعهای که دختر در آن با توجه به نگرش و ساختار مسلط مردسالارانه رشد کند و نقشهای او بر اساس جنسیت تعریف و نقشهای تحمیلی به او داده شود و جامعه به او بگوید که باید در این قالب قرار گیرد، فشارهایی بر او وارد میشود که سیستم روانیاش را تحت تأثیر قرار میدهد.
این پژوهشگر اعتیاد با بیان اینکه سیستم سرمایه داری رقابتی به تمامی جوانب جامعه از جمله نهادهای آموزشی و خانواده سرایت کرده است، تصریح کرد: وقتی سیستم سرمایه داری رقابتی بدین صورت در جامعه و خانواده نفوذ کند, باید منتظر آسیب دیدن خانوادهها و فرزندانشان بود، چرا که نه تنها خانوادهها بلکه فرزندانشان بر این باور هستند که باید در این رقابت شرکت کنند و برنده شوند.
نوری گفت: اگر دختران در نخستین ارتباط زندگیشان با پدر خود ارتباط خوبی برقرار نکنند، معنای نادرستی از خود به عنوان یک زن پیدا میکنند، این در حالی است که زیبایی های زن تعریف شده است و آنها میتوانند همیشه به خاطر زیباییهای خود تشویق شوند.
وی با اشاره به شکل گیری نظام سرمایه داری رقابتی ادامه داد: نظام سرمایه داری رقابتی که در حال شکل گرفتن است، قطعا به کالای زیباتر و مردپسندتر اهمیت میدهد که در نتیجه باعث میشود که دختران به سمتی بروند که به مواد مخدر به عنوان یک دلالت معنایی در جامعه نگاه کنند، در نتیجه بر اساس پژوهشهای بنده، دلالتهای معنایی میتوانند به عنوان ابزاری برای مصرف موادمخدر مورد استفاده قرار گیرند، زیرا دخترانی که به منظور برنده شدن در این نظام اقتصادی میخواهند لاغرتر و زیباتر باشند به دنبال خواستگار بیشتر با موقعیتهای اجتماعی و اقتصادی بالاتری هستند، چرا که آنها متوجه شدهاند هدف نظام سرمایه داری، دختران زیباست.
این پژوهشگر اعتیاد در خصوص جدایی ناپذیری جنبههای فردی و اجتماعی اعتیاد افزود: هنگام صحبت کردن در مورد یک فرد، بحث به سمت مسائل فرهنگی، سیاسی و اقتصادی سوق داده میشود و از طرفی دیگر زمانی که در رابطه با این مسائل صحبت میشود، مسأله خانواده یعنی سطح میان فردی به میان میآید که این نشان میدهد سطح فردی، میانه و کلان در هم تنیدهاند و هیچ یک از آنها از دیگری جدا نمیشود.
نوری بیان کرد: ساختارهای فکری هر فردی در خانواده شکل میگیرد و والدین نیز همان را به فرزند خود منتقل میکنند و اگر نتوانند فرزندی با تواناییها، هوش اجتماعی و عاطفی بالا تربیت کنند، فرزند آنها وارد جامعهای میشود که بدون مهارت لازم برای مواجهه با آن، در ساختار نظام موجود غرق میشود که هیچ گونه اثر و هویتی از زنانگی او دیده نمیشود و در واقع، به یک ابزار در جامعه تبدیل میشود.
وی بیان کرد: اگر بخواهیم تبیین درستی از روی آوردن زنان به اعتیاد داشته باشیم, باید تمامی لایه ها را در هم ببینیم و بدانیم که هر یک از این لایهها متأثر از دیگری عمل میکنند، چرا که برخی از خانواده ها با وجود نداشتن استطاعت مالی و صرفا به خاطر حرف دیگران بچه دار میشوند، این در حالی است که این خانوادهها, هیچ گونه دستورالعملی برای این مهم ندارند و همین موضوع باعث میشود که گرایش های مثبتی در فرزند متجلی نشود و در مقابل, صوری ترین وجوهات یک انسان در او شکل گیرد.
این پژوهشگر اعتیاد تصریح کرد: با وجود تمامی شرایط, این فرد صرفا یک عقل ابزاری را در وجود خود پرورش میدهد تا بتواند تشخیص دهد کدام معامله برای به دست آوردن پیروزی به نفع او خواهد بود که در این میان, خانواده در ساختار موجود ناتوان میشود و توان پرورش فرزندان صالح را از دست میدهد.
نوری گفت: ارتباط ها در این خانواده امن نیست تا جایی که فرزند دختر نمی تواند در فضای امنی بزرگ شود و زیبایی های خود را ببیند و با این سپرها وارد جامعه بزرگتر شود، زیرا خانواده فرزند خود را به طور مرتب در رقابت قرار می دهد و در کلاسهای متعدد ثبت نام میکند و او را با خواستن مطالبات فراتر از توانش, تحت فشار میگذارد که این فشار تا حدّی است که برای ارائه کردن بیشتر خود در جامعه, در شرایط سراسر از تنش و فشار بزرگ میشود.
وی درباره تأثیر ساختارهای کلان در پرورش فرزند تصریح کرد: سیاست گذاری ها و برنامه ریزیهای اجتماعی در سطح ساختار کلان قرار دارند که به هیچ عنوان جنسیت مدار نبوده و نیازهای بیولوژیک, جامعه شناختی و روانشناختی زنان را در برنامهها در نظر نگرفته اند، لذا این نیازهای مغفول مانده باعث میشوند تا زن ها در شکاف های عاطفی و روانی قرار گیرند.
این پژوهشگر اعتیاد گفت: زنانی که دچار اعتیاد میشوند از نظر بیولوژیک آمادگی هایی دارند و از لحاظ روانشناختی نیز مهم ترین عوامل گرایش زنان به مصرف مواد مخدر, آسیب پذیری عاطفی, روانی و اجتماعی آنهاست.
نوری ادامه داد: زن هایی که در فرآیند ارتباط اجتماعی مورد تعرض قرار گرفته اند و شوک های عاطفی زیادی را در سن های پایین تجربه کردهاند و در قبال آن ها ساکت بودهاند, در زمره نخستین افرادی هستند که وارد چرخه اعتیاد میشوند.
وی درباره نحوه ورود زنان به چرخه اعتیاد افزود: نقش مردها در ورود زنها به چرخه اعتیاد محسوس است تا جایی که در اغلب موارد زنها به واسطه مردهایی که از آنها ضربه خوردهاند، گرفتار اعتیاد شدهاند.
این پژوهشگر اعتیاد تصریح کرد: نسل جدید دختران, با نترس بودن و با تئوری چیزی از دست ندادن وارد اجتماع میشوند و به نوعی جنگنده بودن آنها, هویتشان را دچار عارضه کرده, به طوری که تا حدّی نامتعادل و از جا دررفته وارد جامعه میشوند که این موضوع آنها را بسیار آسیب پذیر میکند.
نوری در رابطه با مسأله از جا دررفتگی اجتماعی برخی از دختران گفت: برخی از دختران جامعه, دچار از جا دررفتگی متأثر از مسائل اقتصادی, اجتماعی و حتی روانی هستند که به زعم این دختران, اعتیاد میتواند مرهمی بر دردهای آنها باشد و در رفتگی هایشان را جا بیندازد.
وی ادامه داد: برخی از دختران, با وجود به اتمام رساندن تحصیلات خود, امّا در نظام اجتماعی, هویتی ندارند که این موضوع باعث از جا دررفتگی و وارد رابطه عاطفی نابالغ شدن آنها میشود که نه تنها خودشان، بلکه طرف مقابلشان هم نمیداند که هدف واقعی از این رابطه چیست که همین موضوع منجر به ایجاد نوعی شکاف عمیق و در پیش گرفتن مصرف مواد مخدر در این دختران میشود.
این پژوهشگر اعتیاد افزود: دختران و پسران این چنینی, برای مدتی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند که پس از مدتی دچار اختلاف میشوند و یکدیگر را ترک میکنند، چرا که هیچ یک از آنها توانایی ماندن در رابطه را ندارند و این موضوع ناشی از نداشتن شناخت کافی رابطه است که تمامی این موارد باعث روی آوردن زن به مصرف مواد مخدر میشود.
نوری تأکید کرد: آسیب پذیریهای روانی, اجتماعی, شوکهای عاطفی, جایگاههای اقتصادی و اجتماعی از جمله دلایلی هستند که باعث میشوند زنان با سطح اجتماعی متوسط به پایین, به مصرف موادمخدر روی آورند، این در حالی است که اغلب زنان طبقات اجتماعی بالاتر برای لذت طلبی لوکس به سراغ مواد مخدر میروند.
وی بیان کرد: استفاده ابزاری و هویتی از موادمخدر و احساس رانده شدن از جامعه و تعلق نداشتن به آن, از دیگر دلایل مهم استفاده از موادمخدر هستند که در این مورد, زن برای نشان دادن شخصیت مخدوش خود به مصرف مواد روی می آورد تا بگوید که به مرهمی نیاز دارد و میخواهد خود را مورد پسند جامعه نشان دهد.
این پژوهشگر اعتیاد در رابطه با سازگاری برخی از مواد مخدر با بیولوژیک زنان اظهار کرد: بیولوژیک زنان, هیچ گونه سازگاری با مواد مخدر ندارد و آنها صرفا برای تسکین شوکهای عاطفی و روانی که در زندگی خود تجربه میکنند به دنبال آرام بخش هستند، از این رو برخی از آنها برای کاهش اضطراب های ناشی از سندروم پیش از قاعدگی خود مواد مخدر مصرف میکنند.
نوری در خصوص نقش مهم زندگی سالم برای زنان تصریح کرد: اگر زن در موقعیت سالم زندگی کند، بدن او نه تنها در دوران قاعدگی و تغییرات هورمونی, بلکه در تمامی دورههای زندگی به هیچ دارویی نیاز ندارد، امّا متأسفانه مشاهده میکنیم زنانی که دچار آسیبهای روانی میشوند به ماده های آرام بخش متفاوتی گرایش پیدا میکنند که از آن جمله میتوان به مصرف ترامادول یا قرصهای کدئین اشاره کرد که مصرف بی رویه و بدون تجویز پزشک این قرصها میتواند برای آنها بسیار خطرناک باشد.
این پژوهشگر اعتیاد گفت: افراد تازه به پول رسیده ای در کشور هستند که باعث زاییده شدن یک طبقه اجتماعی جدید شده اند که اغلب آنها با وجود داشتن پول کافی, امّا هیچ گونه دانش کافی برای فرزندپروری ندارند تا جایی که این گروه اجتماعی, در حال تربیت فرزندان تشنه جایگاه اجتماعی و هویت اقتصادی هستند و به دلیل اینکه توانایی والدگری ندارند, هیچ گونه راهکار درستی هم برای مواجهه با فرزندان خود و نظارتی روی کارهای آنها ندارند.
نوری در خصوص به وجود آمدن طبقات اجتماعی جدید ادامه داد: این طبقات اجتماعی جدید با ابزاری کردن آموزش و علم و دانش, فرزندانی را تربیت میکنند که فقط تشنه پول هستند و به دلیل اینکه اغلب آنها بدون زحمت پول در آوردهاند و شاید هم به طور اتفاقی صاحب پول و ثروت شده اند, فرزندانی را وارد جامعه میکنند که بیشتر از سایرین در معرض خطر اعتیاد خواهند بود.
وی افزود: اغلب دختران این نسل در مقایسه با نسلهای گذشته, بسیار بی پرواتر هستند و هیچ گونه قاعده و هنجارهای جدید را یاد نگرفتهاند. چرا که خانواده به آنها آموزش نداده است و آنها هم زیر بار هیچ فشاری نمیروند که فشارهای اجتماعی محتمل بر این دختران باعث طغیان بیشتر آن ها میشود، زیرا هنگامی که دختران, تحت فشارهای اجتماعی باشند, آنها به گروههای زیرزمینی و دوستیهای ناهنجار روی می آورند تا از هویت خود دفاع کنند، به طوری که حتی برای گرفتن پاداش منفی نیز تلاش میکنند، زیرا از نظر روانشناسی, افراد حتی به پاداش منفی هم احتیاج دارند، بدین معنا که انسان ها برای تشویق شدن و به چشم دیگران آمدن, از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند.
این پژوهشگر اعتیاد در رابطه با سیاست های نظام آموزشی و برخی از تأثیرهای منفی آن روی افراد خاطرنشان کرد: نظام آموزشی ما یک نظام تنبیهی است نه تشویقی، از این رو رفتار نظام تنبیهی, یک طغیانگر تربیت میکند که این ساختار باعث تربیت افرادی میشود که خودزنی و دیگرزنی میکنند.
نوری در رابطه با دلایل احتمال افزایش قربانیان اعتیاد تصریح کرد: احتمال افزایش قربانیان اعتیاد در میان زنان وجود دارد تا جایی که اگر با همین سیاست گذاری های اجتماعی پیش برویم و فشار حداکثری روی دختران را بیشتر کنیم, بدون شک تعداد زیادی از دختران نسل جدید که از طبقه جدید جامعه هستند, قربانی این معضل میشوند.
وی با اشاره به شکل گیری نظام سرمایه داری رقابتی اذعان کرد: نظام سرمایه داری رقابتی که در حال شکل گرفتن است, قطعا به کالای زیباتر و مردپسندتر اهمیت میدهد که در نتیجه باعث میشود دختران به سمتی بروند که به مواد مخدر به عنوان یک دلالت معنایی در جامعه نگاه کنند، در نتیجه بر اساس پژوهش های بنده, دلالت های معنایی میتوانند به عنوان ابزاری برای مصرف مواد مخدر مورد استفاده قرار گیرند. زیرا دخترانی که به منظور برنده شدن در این نظام اقتصادی, می خواهند لاغرتر و زیباتر باشند به دنبال خواستگار بیشتر با موقعیت های اجتماعی و اقتصادی بالاتری هستند، زیرا آنها متوجه شده اند که هدف نظام سرمایه داری, جذب دختران زیباست.
این پژوهشگر اعتیاد در خصوص جدایی ناپذیری جنبههای فردی و اجتماعی اعتیاد افزود: هنگام صحبت کردن در مورد یک فرد, بحث به سمت مسائل فرهنگی, سیاسی و اقتصادی سوق داده میشود و از طرفی دیگر, زمانی که در رابطه با این مسائل صحبت میشود مسئله خانواده یعنی سطح میان فردی به میان میآید که این نشان میدهد سطح فردی, میانه و کلان در هم تنیدهاند و هیچ یک از آن ها از دیگری جدا نیست.
نوری بیان کرد: ساختارهای فکری هر فردی در خانواده شکل میگیرد، از این رو والدین همان را به فرزند خود منتقل میکنند و اگر نتوانند فرزندی با تواناییها و هوش اجتماعی و عاطفی بالا تربیت کنند, فرزندشان وارد جامعهای میشود که بدون مهارت لازم برای مواجهه با آن, در ساختار نظام موجود غرق می شود که هیچ گونه اثر و هویتی از زنانگی او دیده نمیشود و در واقع در جامعه به یک ابزار تبدیل میشود.
وی اذعان کرد: اگر بخواهیم تبیین درستی از روی آوردن زنان به اعتیاد داشته باشیم, باید به تمامی لایه های فردی و اجتماعی افراد توجه کنیم، چرا که هر یک از این لایهها متأثر از دیگری عمل میکنند، بدین معنا که برخی از خانوادهها با وجود نداشتن استطاعت مالی و صرفا به خاطر حرف دیگران بچه دار میشوند، این در حالی است که این خانوادهها, هیچ گونه دستورالعملی برای این مهم ندارند و همین موضوع باعث میشود که گرایشهای مثبتی در فرزند متجلی نشود و در مقابل, صوری ترین وجوهات یک انسان در او شکل گیرد.
این پژوهشگر اعتیاد تصریح کرد: در چنین شرایطی, فرد صرفا یک عقل ابزاری را در وجود خود پرورش می دهد تا بتواند تشخیص دهد کدام معامله برای بدست آوردن پیروزی به نفع او خواهد بود که در این میان, خانواده در ساختار موجود ناتوان می شود به طوری که توان پرورش فرزندان صالح را از دست می دهد.
نوری گفت: ارتباط ها در چنین خانواده ای امن نیست تا جایی که فرزند دختر نمی تواند در فضای امنی بزرگ شود و زیبایی های خود را ببیند و با این سپرها وارد جامعه بزرگتر شود. زیرا خانواده, فرزند خود را به طور مرتب در رقابت قرار می دهد و در کلاس های متعدد ثبت نام می کند و او را با خواستن مطالبات فراتر از توانش, تحت فشار می گذارد و به حدّی فرزند خود را تحت فشار قرار می دهد که او در این شرایط سراسر از تنش و فشار بزرگ می شود تا بتواند خودش را بیشتر در جامعه ارائه کند.
وی درباره تأثیر ساختارهای کلان در پرورش فرزند تصریح کرد: سیاست گذاری ها و برنامه های اجتماعی, در سطح ساختار کلان قرار دارند که به هیچ عنوان جنسیت مدار نبوده و نیازهای بیولوژیک, جامعه شناختی و روانشناختی زنان را درنظر نگرفته اند و این نیازها مغفول مانده اند که تمامی این موارد باعث می شود زن ها در شکاف های عاطفی و روانی قرار بگیرند.
این پژوهشگر اعتیاد گفت: زنانی که دچار اعتیاد می شوند, از نظر بیولوژیک آمادگی هایی دارند که به عنوان مثال می توان آسیب دیده بودن آنها از نظر جسمی اشاره کرد و از نظر روانشناختی نیز, مهم ترین عامل گرایش زنان به مصرف مواد مخدر, آسیب پذیری عاطفی, روانی و اجتماعی آن هاست.
وی افزود: زن هایی که در فرآیند ارتباط اجتماعی مورد تعرض قرار گرفته اند و در سن های پایین, شوک های عاطفی زیادی را تجربه کرده اند و در قبال آن ها ساکت بوده اند جزء نخستین افرادی بوده اند که وارد چرخه اعتیاد شده اند.
وی درباره نحوه ورود زنان به چرخه اعتیاد تصریح کرد: زن ها به واسطه یک مرد وارد چرخه اعتیاد می شوند. غالبا در نسل های قبلی و جدید دیده شده نقش یک مرد در زندگی آنها شاخص بوده است و باعث روی آوردن او به اعتیاد شده اند. پس می توان گفت این زن است که در رابطه لطمه می خورد و تداوم آن منجر به گرایش زن به مصرف مواد مخدر می شود.
قرائی مقدم جامعه شناس, در رابطه با معضل زنانه شدن اعتیاد اظهار کرد: آسیبهای اجتماعی, نه تنها مردان بلکه زنان را نیز تحت تأثیر قرار می دهد که اعتیاد یکی از آن هاست.
وی بیان کرد: شوهران معتاد یکی از مهمترین عوامل اعتیاد زنان به شمار میآیند، این افراد برای اینکه همراهی داشته باشند و به هنگام تنگ دستی برای تهیه مواد مخدر بتوانند همسر خود را به کارهایی نظیر فروش مواد مخدر و خود فروشی بکشانند او را معتاد میکنند.
این جامعه شناس, نقش والدین معتاد را در ورود فرزندان به مسیر خطرناک اعتیاد پررنگ دانست، چرا که که فرزندان, رفتار آسیب زای والدین خود را الگو قرار داده و به اعتیاد روی می آورند.
داوود ذوالفقاری, روانشناس و مشاور, در خصوص برخی از عوامل اعتیاد زنان و راهکارهایی به منظور پیشگیری آن تصریح کرد: سابقه داشتن مصرف موادمخدر در خانواده, یکی از مهم ترین عوامل گرایش زنان به اعتیاد است، زیرا قبح مصرف مواد مخدر در برخی از خانواده ها شکسته شده و هنگامی که پدر در خانواده به راحتی، پیش چشم فرزند خود مواد مصرف میکند، در واقع به نوعی به فرزند خود آموزش میدهد که راه حل همه مشکلات مصرف مواد مخدر است.
وی از آموزشهای لازم به خانوادههای این چنینی به عنوان یکی از مهم ترین راهکارهای پیشگیری مصرف مواد مخدر خبر داد تا آنها بدانند در پیش چشم فرزندان خود مواد مخدر مصرف نکنند.