سند توسعه پایدار یا همان ۲۰۳۰ اولین معاهدهای نبود که آموزش جنسی را برای کشورهای عضو سازمان ملل و امضا کنندگان پیمان نامههای مختلف تجویز میکرد چراکه مشابه اهداف و برنامههای این سند در دیگر پیمان نامهها و کنفرانسها نظیر: کنفرانس جمعیت و توسعه قاهره ۱۹۹۴، برنامه عمل جهانی برای جوانان تا سال ۲۰۰۰، سند کنفرانس جهانی زن در پکن ۱۹۹۵و… که در زمینههای زنان و توسعه و جوانان در سالهای مختلف برگزار شده است نیز وجود دارد.
اخبار اجتماعی- به عنوان مثال در متن سند کنفرانس جهانی زن در پکن ۱۹۹۵ که نمایندگان ایران از جمله خانم ابتکار که در آن برهه مسئولیت دفتر هماهنگی سازمانهای غیردولتی زنان و نیز نایب رئیس کمیته ملی این کنفرانس را عهده دار بودند هم حضور داشتند آمده است: «دولت و اجتماع باید به ویژه به رفع نیازهای خدماتی و آموزشی نوجوانان توجه کامل مبذول دارند تا نوجوانان بتوانند به گونهای مثبت و مسئولانه به جنسیت خود بپردازند و..».تا قبل از سند توسعه پایدار (۲۰۳۰) این قبیل سیاستها و آموزشها در ایران به صورت جدی و با مشارکت دولت پیگیری نشده بود، در واقع میتوان گفت سند 2030 اولین چراغ سبز دولت جمهوری اسلامی ایران برای اجرای سیاستهای زیان بار آموزش جنسی در کشور بود که به صورت پایلوت در ۲۰ مدرسه استان مرکزی به اجرا درآمد و پس از آن علی رغم مغایرت با اصل ۷۷ قانون اساسی و عدم تصویب در مجلس و مخالفت شورای عالی انقلاب فرهنگی و مخالفت رهبری هنوز هم در کشور ارائه میگردد و صرفاً به جای پیاده سازی مستقیم آن از طریق مدارس، در انجمنهای خصوصی و سازمانهای مردم نهاد در حال اجراست.
گفتنی است که این انجمنها مورد حمایت نهادهای بینالمللی بوده و با مجوز وزارت کشور و همکاری وزارت بهداشت فعالیت میکنند و بعضاً مورد حمایت و پیگیری سفیران برخی کشورهای اروپایی هم قرار میگیرند. آنچه که در اینجا اهمیت دارد چرایی اصرار و پیگیری نهادهای بینالمللی برای اجرای این برنامهها است، همان نهادهایی که مرکز عملیات مشترک نظامی و غیرنظامی آمریکا آنها را همکار و بازوهای اجرایی سیاستهای آمریکا در جهان به شمار میآورد.
به گفته شارون اسلاتر مدیرعامل مؤسسه بینالمللی دیده بان خانواده و عضو انجمن حقوق خانواده سازمان ملل متحد: «آموزش جامع جنسیتی (comprehensive sexuality education) یکی از بزرگترین تعدیها به سلامتی و معصومیت کودکان است. این بدان دلیل است که آموزش جامع جنسی (CSE) برخلاف آموزش جنسی سنتی که رفتار جنسی نرمال و سالم را میآموزد، از مطالب صریح و بی پرده برای ترویج رفتارهای جنسی پر خطر و بی قاعده به کودکان بهره میبرد. برنامههای CSE) ( تمرکز وسواس گونهای دارند که به کودکان بیاموزند چگونه از هر راهی به لذت جنسی برسند؛ غایت نهایی آموزش جامع جنسی تغییر هنجارهای جنسی و جنسیتی جامعه است.»
دکتر جودیت رایزمن استاد دانشگاه لیبرتی امریکا میگوید: «وقتی یک کودک به مدت سه دهم ثانیه به یک تصویر پورن نگاه کند تا ابد در مغز وی نقش خواهد بست و متعاقباً آنچه دیدهاند را میخواهند انجام دهند.
وی میگوید: من به عنوان مدیر کالج پزشکان اطفال آمریکا به چهار دلیل نگران آموزشهای جامع جنسی به کودکان هستم: ۱- این آموزشها کودکان را به سمت مسائل جنسی میکشاند. ۲- سلامت کودکان را تهدید میکند. ۳- یک ایدئولوژی خطرناک هویت جنسی را ترویج میکند. ۴- رابطه والدین و کودکان را تخریب میکند و حقوق والدین را نقض میکند. در شرایطی که در بسیاری از کشورهای فقیر کودکان از نیازهای اساسی و اولیه محروم هستند آموزشهای جنسی بدون اطلاع والدین جهت نابودی خانواده در این کشورها انجام میشود.»
اکنون سوال اینجاست که باوجود مشکلات متعدد آموزش جنسی و تبعات اجتماعی آن چرا این آموزشها کنار گذاشته نمیشوند و حتی در سطح وسیعتری نسبت به قبل و با همکاریهای گستردهتر در حال اجراست؟