محققان در پژوهشی با موضوع تجربه والدین در مواجهه با مسائل و چالشهای معنوی کودکان مبتلا به سرطان ، نوشته شهریار شهیدی، سمیه برجعلیلو، جلیل فتحآبادی و محمدعلی مظاهری وضعیت معنوی کودکان سرطانی را بررسی کردند. این پژوهش بااستفاده از مشاهده مستقیم و بررسی ۲۱ خانواده دارای کودک سرطانی در تهران به مدت سه ماه بهدست آمده است.
اخبار اجتماعی - محققان در این پژوهش بیان کردهاند: «زمانی که کودکان مبتلا به سرطان میشوند، در مورد اینکه چرا دچار بیماری شدهاند و دلیل درد و رنجی که متحمل شدهاند سؤالاتی مـیپرسـند و بدین ترتیب به جستجوی معنای رنج میپردازند. در مورد خـدا و چگـونگی آن و اینکه چرا آنها را دچار بیماری، درد و رنج کرده اســت، مســائلی را مطــرح مــیکننــد. از دیگــر سؤالات کودکان در این دوران، مـرگ و ماهیـت آن است. بدین ترتیب زمـانی کـه کـودک بیمـار میشود جریان رشد معنوی آنها سریع میشود.»
در این مقاله آمده است: «بحران معنـوی در کودکان خود را بهصورت ترس نشان مـیدهـد. این ترس در کودکان زیر ۶ سال بهصورت ترس از حرکات ناگهانی، صدای بلند، از دسـت دادن حامی، ترس از تنهایی، تاریکی، صدمه فیزیکی و قطع عضو است. در کودکان سن مدرسه به صورت ترس از تنبیه شدن، رفتن به جهنم، زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی و خطرهای طبیعی از مهمترین ترسهایی اسـت کـه نشـان از بحـران معنـوی دارد. بـدین ترتیب آنهـا رفتارهـایی همچـون پرخاشـگری، قطع تعامل با دیگران، گریه و رفتارهای بازگشـتی را نشان میدهند و دچار کابوس شبانه، اخـتلالات خــواب، رفتارهــای خــودتخریبــی، احســاس کمتوانی، ناامیدی، تحریکپذیری، ابهام، شـک و تردید در مورد خدا میشوند.
محققان در این مقاله میگویند: «کودکان با بیمـاری مزمنی همانند سـرطان بـه علـت از دسـت دادن عضـوی از بـدن دچـار تـرس از مراقبـتهـای بهداشـتی مـیشـوند. دور از خانـه بـودن، عـدم برقراری رابطه بـا همسـالان منجـر بـه احسـاس بیکفایتی، کمارزشی و ناامیدی در آنها میشـود؛ بنابراین تجربه رنج در کودکان و نوجوانان مبتلا بـه سـرطان نـه تنهـا حاصـل درد فیزیکی است، بلکه عوامل عـاطفی، اجتمـاعی و معنوی در این رنج اثر دارنـد.»
محققان اظهار کردهاند: «سرطان فرصتی برای تأمل و خودارزیابی در اختیار کودکان و نوجوانان قرار میدهد و بدین ترتیب موجب رشد معنوی و عاطفی در آنها میشود. نتایج استخراج شده از پژوهش حاضر نشان داد که کودکان بیمار بحران شدیدی را تجربه میکنند و در فرایند درمان و تلاش برای مبارزه با بیماری، نگرانی و چالشهایی را تجربه میکنند. مهمترین مسأله و چالش ذهنی کودکان مبتلا به سرطان مسائل و سؤالات فلسفی در رابطه با زندگی و مرگ بود.»
در این پژوهش گفته شده است: «توجه به مرگ یکی از نیازهای معنوی انسان است و آشنایی با زندگی پس از مرگ مورد توجه جدی کودکان در این دوران است. مادران بیان میکردند زمانی که بیماری فرزندشان عود میکرد، توجه ایشان بیشتر بر موضوع مرگ متمرکز میشد. یکی از دیگر جوانب مورد تأکید از سوی کودکان مبتلا به سرطان مفهوم ایمان، خدا و طلب یاری از او برای بهبودی است و در این دوران برای آنها احساس امید، جستجوی معنا و هدف در زندگی پایه و اساس مذهبی دارد و ایمان و دعا منبع مهمی برای تقویت آنهاست.»
مطالعات مختلف در این پژوهش نشان داده است: «کودکان مبتلا به سرطان در پی حمایت اجتماعی هستند. یکی از منابع حمایتی برای آنها رابطه باخدا، خواندن دعا و نماز است که احساس سلامتی را در آنها به وجود میآورد. رابطه کودک باخدا در طول مدت زمانی که در بیمارستان بستری است، به او در مقابله مؤثر با ترسها و اضطرابهایش یاری میرساند، زیرا دین و توجه به آموزههای دینی احساس امید را در افراد به وجود میآورد و بهعنوان یک مکانیزم دفاعی مؤثر عمل میکند.»
در این پژوهش آمده است: «موضوع دیگری که مورد توجه مادران مورد مصاحبه قرار گرفتهشده ارتباط، عشق و حمایت اجتماعی است. آنها بیان میکردند که کودکانشان وابستگی شدید به آنها و اعضاء خانواده پیدا کردهاند. نیاز به عشق، تعلق و پیوستگی از ابتداییترین نیازهای معنوی کودک است که بدین ترتیب موجب رشد اعتماد در آنها میشود، اما احساس تعلق و پیوستگی شدید نشانههایی از استرس معنوی در کودکان مبتلا به سرطان است. در این دوران علاقه به پدر و بازی با او خود را پررنگتر از قبل نشان میدهد. بازی و شوخی با پدر برای کودکان سرگرمکننده است؛ زیرا شوخی و خندیدن از جمله نیازهای معنوی است.»
شهیدی و همکارانش اظهار کردند: «توجه به بازی و تفریح و همچنین تجربه و ارتباط با طبیعت نیز یکی از موضوعات مورد تأکید مادران بود. بازی بخشی از معنویت کودک است و کودکان از طریق بازی به ساخت معنی در جهان پیرامون میپردازند. مادران در این پژوهش مطرح میکردند که کودکان زمانی که در بیمارستان بستری هستند منتظر رفتن به اتاق بازی هستند تا به بازی مشغول شوند. در این ساعات کاملاً شاد هستند؛ زیرا بازی موجب ارتباط درونی در آنها میشود و بدین ترتیب یک محیط امن و ایمن را تجربه میکنند.»
محققان ضمن اشاره به اینکه «هنر و موسیقی از مهمترین منابع برای ایجاد آرامش معنوی در کودکان مبتلا به سرطان است»، میافزایند: «در پژوهش حاضر کودکان اغلب به بازی با اسباببازیهای پزشکی علاقهمند بودند. بودن در محیط باز و سرسبز و خارج از شهر برای ایشان لذتبخش است.»
این پژوهش بیان میکند: «یکی دیگر از مفاهیم مورد تأکید از سوی اکثریت مادران پرخاشگری، ترس و اضطراب کودکان بود. کودکان آنها با کوچکترین مسأله و مشکل عصبانی میشوند و نسبت به آنها و سایر فرزندان پرخاشگری میکنند. در این زمان ممکن است که مادر را مورد ضرب قرار دهند و ابزارها و وسایل پیرامون را پرتاپ کنند. آنها مطرح میکردند که فرزندانشان زمانی که در بیمارستان هستند پرخاشگرتر و لجبازتر میشوند.»
بنابر آنچه در این پژوهش آمده است: «مادران مورد مصاحبه اذعان داشتند که کودکان آنها پس از آگاهی از بیماری دچار ترس، اضطراب و بیخوابی شدهاند، ناخن میخورند، زمانی که نزدیک محوطه بیمارستان میشوند میترسند، از اینکه روی ویلچر بنشینند و موهای خود را از دست بدهند، دلهره و نگرانی دارند و از مادر خود پیش از دست دادن موی خود کلاهگیس میخواهند. همه موارد بیان شده بهخوبی نشاندهنده ترس و اضطراب آنها در این دوره است. پژوهشهای مختلف نشان دادند که بحران معنوی در کودکان مبتلا به سرطان همراه با اضطراب، ترس، خصومت و پرخاشگری است.»
محققان بیان کردند: «آخرین درونمایه که مورد توجه است، مسائلی است که کودکان در مورد آینده و امید به آینده مطرح میکنند؛ زیرا امید به آینده یکی از نیازهای معنوی افراد است. امید دادن و امید گرفتن بخش اصلی معنویت افراد از جمله کودکان است. در این زمینه مادران اشاره میکردند که کودک آنها در مورد ازدواج، رشته تحصیلی و زمان پدر و مادر شدن از آنها سؤال میپرسند. ایشان بیان میکردند کودکان آنها در مورد برنامههایی که در آینده دارند با آنها صحبت میکنند.»
در این پژوهش آمده است: «کودکان مبتلا به سرطان پس از تشخیص بیماری با چالشهایی مواجه هستند. یکی از چالشهای پیش روی ایشان مسائل معنوی است. از این رو مهمترین بحران معنوی که کودکان در این دوران تجربه میکنند عبارت از مسائل فلسفی، ایمان، ارتباط باطبیعت، بازی و تفریح، عشق و حمایت اجتماعی، ابراز ترس و اضطراب، ابراز پرخاشگری و امید به آینده است.»
در این مقاله گفته شده است: «والدین در مواجهه مستقیم کودکان باید پاسخگو و حامی کودکان در مواجهه با چالشها و بحرانهای معنوی باشند. والدین در مواجهه با چراهای فلسفی کودکانشان هستند و از سویی باید بهعنوان یک حامی ایشان را به یک منبع امن متصل کنند و آنها را مورد عشق و محبت قرار دهند. هیجانات منفی ایشان همچون ترس و خشم را مدیریت کرده و با ابزاری همچون بازی فضایی مفرح مملو از حس اعتماد در آنها به وجود آورند؛ زیرا همانطور که مطرح شد معنویت و باورهای دینی بر ادراک کودکان از بیماری، رنج، شفا و مسائل مرتبط با آن تأثیرگذار است و چارچوب مقابله مثبتی را برای کودکان فراهم میآورد. از این رو ایشان نیاز به توانمندسازی دارند تا از این رهگذر به شناسایی نیازها و بحرانهای معنوی کودکان خود نائل شوند تا در مرحله بعد توانایی مراقبت معنوی از کودکان خود را داشته باشند.»
پژوهشگران معتقدند: «مواردی همچون سؤالات فلسفی مختلف در رابطه با زندگی و مرگ، ایمان و مورد عشق و حمایت اجتماعی قرار گرفتن عمده دغدغه والدین در ارتباط با کودکان مبتلا به سرطان است. در این راستا لازم است آموزشهای لازم برای توانمند کردن والدین جهت مراقبت معنوی از کودکان مبتلا به سرطان صورت گیرد؛ زیرا مراقبت از کودکان بیمار علیالخصوص کودکان مبتلا به سرطان یک فعالیت تیمی است.»