وی دیروز در حالی در دادگاه غیابی محاکمه شد که پلیس ردی از وی به دست نیاورده و خانواده اش مدعی هستند پسر جوان به خارج از کشور گریخته است.
اخبار اجتماعی - رسیدگی به این پرونده از سال ۹۴ به دنبال شکایت یک دختر دانشجو به نام مریم آغاز شد.
وی که آثار ضرب و شتم روی صورت و چشم هایش نمایان بود به پلیس آگاهی رفت و از پسر جوانی به نام کامران شکایت کرد.
دختر دانشجو گفت: مدتی قبل با کامران آشنا شدم و او به خواستگاری ام آمد، اما خانواده ام مخالف این ازدواج بودند. به همین دلیل به کامران جواب منفی دادم و از او خواستم تا دیگر با من تماس نگیرد.
وی ادامه داد: آخرین بار در دانشگاه بودم که از ساعت ۷ تا ۱۱ صبح کامران مدام با گوشی موبایلم تماس میگرفت، اما پاسخ او را ندادم. ساعت ۱۱ بود که از دانشگاه بیرون رفتم و دیدم کامران مقابل دانشگاه منتظرم ایستاده است. او به محض دیدن من شروع به فحاشی کرد. من از ترس آبرویم سوار ماشین او شدم. کامران از این که به خواستگاری اش پاسخ منفی داده بودم عصبانی بود و فحاشی میکرد. میخواستم از ماشین پیاده شوم، اما کامران سرم را چند بار به شدت به داشبورد ماشین کوبید. همان زمان همکلاسی هایم که متوجه ماجرا شده بودند به کمک من آمدند، اما کامران گاز داد و به سرعت فرار کرد. او مرا به حوالی خیابان پاسداران برد و در ماشین به شدت کتک زد.
دختر جوان افزود: آن جا پشت چراغ قرمز توانستم در یک لحظه در ماشین را باز و فرار کنم، اما او بلافاصله از ماشین پیاده شد و به زور مرا دوباره سوار ماشین کرد. او چند بار دیگر سرم را به داشبورد ماشین کوبید که سر و صورتم خونی و یکی از پلک هایم پاره شد. صورتم به شدت خون ریزی داشت که از ترسش مرا به بیمارستان برد، اما به دروغ به مامور حراست بیمارستان گفت صورتم در درگیری با یک مرد کیفقاپ زخمی شده است. ولی وقتی پزشک در حال معاینه چشم هایم بود حقیقت را به او گفتم. پزشک معالجم، پلیس بیمارستان را خبر کرد، اما قبل از این که ماموران بتوانند کامران را دستگیر کنند او فرار کرد.
فرار به خارج
با شکایت دختر جوان و تایید اظهارات وی از سوی ماموران حراست بیمارستان، تلاش پلیس برای ردیابی پسرخشن آغاز شد، اما ردی از وی به دست نیامد. خانواده کامران گفتند پسرشان همان شب با اولین پرواز خارجی کشور را ترک کرده است.
در حالی که پزشکی قانونی آثار ضرب و شتم و پارگی پلک روی صورت دختر دانشجو را تایید کرده بود وی این بار به پلیس فتا رفت و شکایت دیگری را مطرح کرد.
مریم گفت: بعد از شکایت از کامران، بارها از طرف او تهدید به مرگ شده ام. کامران از من خواسته تا شکایتم را پس بگیرم. او مدتی است شماره تلفن همراهم را هک کرده و به شماره دوستان و اقوامم دسترسی پیدا کرده است. او حالا در کانالی در تلگرام همه عکسهای خصوصی مرا به اشتراک گذاشته است و تهدیدم میکند اگر رضایت ندهم آبرویم را بیش از این میبرد.
با این شکایت و در حالی که ردی از پسر جوان به دست نیامده بود کامران از سوی پلیس فتا به زندان و شلاق محکوم و پرونده وی برای رسیدگی به اتهام آدم ربایی به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد تا وی غیابی محاکمه شود.
در این جلسه، مریم به قضات دادگاه گفت: کامران من را ربود و به شدت کتک زد که سر و صورت و چشمم آسیب دید. من برای او مجازات میخواهم.
این دختر ادامه داد: پلیس در مدت چهار سال ردی از کامران به دست نیاورده و خانواده او میگویند پسرشان به خارج از کشور رفته و قصد دارد پناهنده شود.
با پایان اظهارات این دختر قضات وارد شور شدند تا برای پسرخشن غیابی حکم صادر کنند.