بیست و پنجم آبان سال ۹۶ به ماموران کلانتری ۱۲۷ نارمک خبر رسید یک مرد ۴۵ ساله به نام اصغر همسر دومش را با ضربات چاقو در خانه شان واقع در خیابان آیت تهران کشته است. ماموران بلافاصله رهسپار قتلگاه و با مردی آشفته که چاقو در دست داشت مقابل خانه شان روبه رو شدند. این مرد جنایتکار با دیدن پلیس لب به اعتراف قتل همسرش گشود که همان جا بازداشت شد.
اخبار اجتماعی-جسد خونین شیما ۳۳ ساله که بررسیهای میدانی متخصصان صحنه جرم نشان میداد با ضربات متعدد چاقو از پا درآمده است با دستور بازپرس جنایی تهران به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس به تحقیق از همسایهها پرداخت. یکی از زنان همسایه به تیم تحقیق گفت: شیما همسر دوم اصغر بود. آنها همیشه با هم درگیر بودند و بارها صدای داد و فریاد این زن و شوهر را شنیده بودم. خبر داشتیم شیما همسر دوم اصغر بود. او مدتی قبل از خانه وی قهر کرده و به خانه پدرش رفته بود و قصد جدایی از اصغر را داشت. ما چند ساعت پیش فریادهای کمک خواهی زن جوان را شنیدیم و به در خانه آنها رفتیم، اما وقتی اصغر در را گشود که همسرش را کشته بود. او چاقو در دست مقابل در خانه اش ایستاد و از ما خواست تا با پلیس تماس بگیریم. به دنبال اظهارات همسایهها اصغر تحت بازجویی قرار گرفت و به بازسازی صحنه جرم پرداخت.
در دادگاه
وی دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی زالی و با حضور یک قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه اولیای دم در جایگاه ویژه ایستادند و برای اصغر حکم قصاص خواستند. این در حالی بود که پسر بزرگ شیما که قبلا اعلام گذشت کرده بود در دادگاه حاضر نشد. سپس اصغر در جایگاه ویژه ایستاد و در دفاع از خودش گفت:شیما از بستگان دور ما بود. او قبلا ازدواج کرده و صاحب دو فرزند بود که شوهرش چند سال پیش فوت شد. او به تنهایی و با دو فرزندش زندگی میکرد که به خواستگاری او رفتم و با او ازدواج کردم. من و شیما صاحب دو فرزند شدیم، اما او زن عصبی بود و مدام پرخاشگری میکرد. به همین دلیل بیشتر اوقات با هم درگیر بودیم و من چند بار او را کتک زده بودم. وی ادامه داد: بعد از چند سال زندگی مشترک شیما تصمیم به جدایی گرفت به همین دلیل قهر کرده و به خانه پدرش رفته بود. یک هفته از قهر او گذشته بود که با من تماس گرفت و گفت دلش برای بچهها تنگ شده است.
او به خانه من آمد و گفت کارهای مربوط به طلاق را انجام داده و تا چند روز دیگر از من جدا میشود. او میگفت، چون دلتنگ بچهها شده به دیدن آنها آمده است. همسرم بچهها را دید، اما هنگام بیرون رفتن از خانه بار دیگر شروع به دعوا کرد و من که عصبانی شده بودم با چاقوی آشپزخانه هشت ضربه به او زدم. وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: من از رفتارهای شیما خسته شده بودم. پرخاشگریهای او مرا کلافه کرده بود. به همین دلیل وقتی فهمیدم کارهای مربوط به طلاق را انجام داده و قصد جدایی از من را دارد با او درگیر شدم و او را کشتم. اما حالا پشیمانم. بنا بر این گزارش، در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.