شامگاه ۱۳ آبان سال ۹۴ محمدرضا ۶۰ ساله واقع در خانه اش در آجودانیه به طرز مشکوکی جان سپرد.دوست قربانی که برای سگ وی غذا آورده بود وقتی دید کسی در را باز نمیکند با برادر محمدرضا تماس گرفت و آنها پس از گشودن در با جنازه وی روبه رو شدند. پلیس به تحقیق پرداخت و دریافت مرد ثروتمند در شب تولد پسر خردسالش قربانی جنایت یک آشنا شده است.
اخبار اجتماعی- در بررسیها روشن شد این مرد به تازگی از همسرش جدا شده و همسرش برای گرفتن حضانت دختر ۱۳ ساله و پسر خردسالش با وی درگیر بوده است.
با افشای این ماجرا پلیس در نخستین گام از تحقیقاتش همسر سابق محمدرضا به نام مهرنوش را بازداشت کرد. این زن ادعا کرد از نحوه مرگ شوهر سابقش بی اطلاع است، ولی در بازجوییهای بعدی به طراحی نقشه جنایت خانوادگی با همدستی پدرش و دختر نوجوانش به نام آریسا و یک وکیل دادگستری به نام احمد و دوستش اعتراف کرد.
این زن ۳۸ ساله گفت:من و همسرم اختلاف سنی زیادی با هم داشتیم به همین دلیل هیچ وقت رابطه مان با هم خوب نبود. او مدتی قبل مدارکی علیه من جور و ادعا کرد من با افراد غریبه در ارتباط هستم. به همین دلیل مرا طلاق داد. میخواستم هر طور شده حضانت دختر و پسرم را قبول کنم، اما او حاضر نبود سرپرستی فرزندانم را به من بدهد. به همین خاطر ماجرا را به پدرم گفتم. پدرم با وکیل دادگستری به نام احمد که دوست او بود مشورت و احمد پیشنهاد قتل شوهرم را مطرح کرد. قرار بود پدرم در ازای کشتن شوهرم ۳۰۰ میلیون تومان به احمد بدهد. پدرم ۱۰۰ میلیون تومان هم به عنوان پیش پرداخت به او داد.
این زن در تشریح جزئیات ماجرا گفت: آن شب تولد پسرم بود. دختر ۱۳ ساله ام از خانه بیرون آمد و به من پیامک فرستاد و گفت در خانه را باز گذاشته است. طبق نقشه، احمد و دوستش حبیب وارد خانه شوهرم شدند و با همدستی یکدیگر او را خفه کردند. همان زمان سند خانه شوهرم را که از قبل برداشته بودم در اختیار احمد گذاشتم و او توانست خانه شوهرم را به ارزش دو میلیارد تومان با سند جعلی بفروشد.
با اظهارات این زن احمد و حبیب بازداشت شدند و مشارکت در قتل را گردن گرفتند.احمد ۳۳ ساله گفت:من و حبیب طبق نقشه وارد خانه محمدرضا شدیم. او به محض روبهرو شدن با ما شوکه شد که من دستمال گردن او را باز کردم و دور گردنش پیچیدم و حبیب هم دهان و بینی او را با دستانش گرفت تا خفه شد.
حبیب نیز مشارکت در قتل را پذیرفت و به همدستی در قتل اعتراف کرد.پدر مهرنوش هم اتهام معاونت در قتل را پذیرفت و گفت:من به خاطر دخترم حاضر شدم به وکیل دادگستری پول بدهم تا شوهرش را از میان بردارد.دختر ۱۳ ساله قربانی نیز گفت:میخواستم با مادرم زندگی کنم به همین دلیل حاضر شدم با او همکاری کنم.
با اعتراف متهمان برای احمد و حبیب به اتهام مشارکت در قتل و برای مهرنوش، پدر و دخترش به اتهام معاونت در جنایت کیفرخواست صادر و پرونده شان به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و آنها به ریاست قاضی زالی و با حضور یک قاضی مستشار از خود دفاع کردند.
در این جلسه اولیای دم برای متهمان حکم قصاص خواستند. اما دختر قربانی که حالا ۱۷ سال دارد به قضات دادگاه گفت:من از متهمان هیچ شکایتی ندارم، ولی باور کنید از این ماجرا اطلاع نداشتم و نمیدانستم مادرم نقشه قتل پدرم را کشیده است. من در آگاهی اذیت شدم و به همین دلیل معاونت در قتل پدرم را پذیرفتم.
سپس حبیب به دفاع پرداخت و گفت:من هیچ نقشی در این ماجرا نداشتم و مشارکت در قتل را قبول ندارم.وقتی احمد در جایگاه ویژه ایستاد گفت: من وکیل دادگستری هستم. وقتی مهرنوش بازداشت شد بی دلیل مرا به عنوان قاتل شوهرش معرفی کرد. من بی گناهم و فقط اتهام جعل سند و فروش مال غیر را قبول دارم. مهرنوش سند خانه شوهرش را به من داد و من آن را برایش با سند جعلی فروختم.
پدر زن قربانی نیز گفت: من کارخانه دار هستم و نیاز مالی نداشتم تا بخواهم به خاطر تصاحب اموال دامادم نقشه قتل او را بکشم. من هیچ انگیزهای برای قتل داماد سابقم و فروش اموال او نداشتم و نمیدانم چه کسی او را کشته است.وی به قضات دادگاه گفت: پلیس به دلیل این که گوشی موبایل من در منطقه کشته شدن دامادم آنتن دهی داشته است مرا بازداشت کرد. اما خانه من در نزدیکی خانه دخترم قرار داشت و طبیعی بود که موبایلم در آن منطقه آنتندهی داشته باشد. من هیچ پولی به وکیل دادگستری ندادم و او را برای کشتن دامادم اجیر نکردم.
مهرنوش آخرین متهمی بود که از خود دفاع کرد. وی گفت: اتهام معاونت در قتل را قبول ندارم. من در آگاهی تحت فشار روانی بودم که با طراحی نقشه قتل اعتراف کردم.
در پایان جلسه هیئت قضایی وارد شور شد و با توجه به مدارک موجود در پرونده، احمد را به قصاص ، حبیب را به خاطر معاونت در قتل به ۱۵ سال زندان، مهرنوش را به پنج سال و پدرش را به دو سال زندان محکوم کرد. دختر قربانی نیز از همدستی در این ماجرا تبرئه شد.
تحلیل کارشناس
اختلاف سن زوجها
محمود بیدگلی کارشناس خانواده درباره عواقب اختلاف سن بین زوجها گفت: متاسفانه ازدواجهای اجباری یا ازدواجهای احساسی زیادی رخ میدهد که به مرور زمان شکافهای بسیاری بین زن و شوهرها به وجود میآورد و عواقب تلخی به همراه دارد.
وی اظهار کرد:برخی از مردانی که با زنان مسنتر از خود ازدواج میکنند وقتی به مرور زمان از احساسهای آتشین دور میشوند چشم بر واقعیتها باز میکنند و همین باعث میشود خود را بالاتر از همسرانشان بدانند و در اولین اقدام به دنبال دختران جوانتر میروند و خیانت کلید میخورد. این کارشناس خانواده گفت:اما اگر زنی با مرد مسن تری ازدواج اجباری کند همیشه با تنفر خاصی به زندگی زیر یک سقف ادامه میدهد و همواره به دنبال فرصتی است تا طلاق بگیرد یا با ابراز علاقه مردی جوانتر از شوهرش با شور زیادی پای در منجلاب خیانت میگذارد و خیلی از مواقع شاهد هستیم این خیانتها به جنایت ختم میشود.بیدگلی گفت: بسیاری ازاین ازدواجها اگر با عاطفه نیز باشد خیلی زود به واسطه حاشیههایی که در زندگیها کم نیستند از احساس دور میشوند و همین باعث اتفاقات ناخوشایند در زندگی زناشویی آنها میشود.
وی خاطرنشان کرد: بهتر است سن زوجها در ازدواجها خیلی جدی در نظر گرفته شود و برای زندگی آرام و مستحکم به مشاور مراجعه کنند. صدا و سیما نیز وظیفه دارد برنامههایی در این زمینه تهیه کند تا ایرانیها در روستاها هم آگاهی پیدا کنند.