در این مطلب به مروری کوتاه حرفهایی که نباید به آدمهای زندگیتان بزنید داریم در ادامه همراه ما باشید.
به رئیستان نگویید...
اگر دوست دارید سِمتتان ارتقاء پیدا کند یا با درخواست افزایش حقوقتان موافقت شود پس هرگز از جملهی «این جزو وظایف من نیست» استفاده نکنید. جملات و بیان منفی در حیطهی کار، شما را به هیچ جا نمیرساند.
کارهایی که خارج از شرح وظایف شما هستند میتوانند فرصتهای باارزشی باشند که از طریق آنها، مهارتهای دیگرتان را به رئیستان نشان دهید. چنین موقعیتهایی حتی میتوانند این شانس را به شما بدهند که رئیستان باورش را نسبت به شما تقویت کند و به این فکر بیفتد که شاید پتانسیلتان فراتر از آن چیزی است که تا به حال فکر میکرده است.
حتی جملاتی مانند «نه، من وقت ِ این کار را ندارم» نیز میتوانند جلوهای منفی از وجدان کاریتان را نمایش بدهند. اگر از این میترسید که مبادا از پس کاری که از شما خواسته شده برنیایید یا وقت کم بیاورید، به جای اینکه درخواست یا پیشنهاد را رد کنید، آن را بپذیرید و از رئیس یا مدیرتان بخواهید کمکتان کند تا راهی برای انجامش پیدا کنید.
همین قدمهای کوچکی که برای کمک یا پیشرفت برمیدارید، به رئیستان نشان میدهند واقعا عضوی از تیم هستید و با «نمیتوانم» و «نمیشود»، نسبت به هر چیزی سو گیری منفی نمیکنید.
به پدر و مادر همسرتان نگویید...
شاید شنیده باشید که میگویند: «مادرها از همه بهتر میدانند»، بنابراین بهتر است از گفتن چیزهایی شبیه «من میدانم که دختر/پسر شما اینطوری دوست دارد» به پدر و مادر همسرتان کلا خودداری کنید. پدر و مادرها، مخصوصا مادرها، قویترین پیوند را با فرزندشان دارند و عشق مادر به فرزند، بینظیر است. اگر سعی کنید به یک مادر ثابت کنید که رابطهی شما با فرزندش، بهتر از رابطهی او با فرزندش است، فقط آزردهاش میکنید و سبب خشم او نسبت به خودتان میشوید.
به فرزندتان نگویید...
یکی از اصول فرزندپروری که همیشه باید مدنظر داشته باشید این است که هرگز فرزندتان را با بچهی دیگری مقایسه نکنید. گفتن چیزهایی مانند «چرا نمیتوانی شبیه خواهرت باشی؟» به فرزندتان فقط باعث میشود او احساس کند نالایق و ناتوان است و دچار ضعف اعتماد بنفس بشود. مقایسه برای هر کسی در هر سن و سالی نادرست است. اشتباه دیگری که نباید در مورد فرزندتان مرتکب شوید این است که اگر دچار مشکلی شد که نتوانست آن را حل کند، به او نگویید: «بگذار کمکت کنم».
اگر خیلی زود به او پیشنهاد کمک بدهید، او را به خودتان وابسته میکنید و او همیشه برای پیدا کردن راه حل مسائل خود، منتظر دیگران خواهد بود. فرزندتان را تشویق کنید خودش راه حل پیدا کند و سعی کنید اعتماد بنفسش را بالا ببرید و مستقل بودن را به او بیاموزید. اگر هم احساس میکنید واقعا به کمکتان نیاز دارد، باز هم مستقیما راه حل ندهید، مثلا میتوانید دو گزینه پیش روی او بگذارید و از او بخواهید خودش انتخاب کند.
به همسرتان نگویید...
هیچ چیزی بدتر از این نیست که به همسر عزیزتان بگویید: «من حرفهایت را باور نمیکنم»، مخصوصا با توجه به اینکه اعتماد و اطمینان، یکی از شاخصههای یک رابطهی سالم است. واژههایی شبیه به این میتوانند باعث شوند به نظر برسد به همسرتان تهمت میزنید، که همین میتواند آتش به پا کند.
به جای جملهی بالا میتوانید تردیدتان را ملایمتر بیان کنید مثلا بگویید: «باور ماجرایی که تعریف میکنی کمی برایم سخت است». عبارت دیگری که جزو ممنوعهها در برابر همسرتان است این است: «تو بیش از حد حساسی و بیخود به این مسئله اهمیت میدهی». چنین حرفهایی باعث میشود همسر شما احساس کند هیجانات و احساساتش ارزشی برای شما ندارد. شما مطمئنا دوست دارید همسرتان راحت باشد و بدون ترس از قضاوت یا مسخره شدن، حرفهای دلش را به شما بیان کند.
به دوستتان نگویید...
اگر دوست صمیمیتان به تازگی شکست عشقی خورده است یا رابطهاش را تمام کرده است، نباید به او بگویید: «نگران نباش، تو هنوز خیلی فرصت داری». این حرف فقط نشان میدهد برعکس گفتهی شما، او وقت زیادی ندارد و باید مدام به دنبال فرصتی برای پیدا کردن یک عشق و رابطهی جدید باشد و زندگی بدون این اتفاق، پیش نمیرود. برای آشنا شدن با فرد مناسب در زندگی، هیچ ضرب الاجلی وجود ندارد، پس حتی اگر منظور بدی ندارید، چنین فشاری به دوستتان وارد نکنید.
به پزشکتان نگویید...
بله، مادر شما همیشه میتواند بفهمد چه زمانی دورغ میگویید، اما پزشکتان ممکن است چنین مهارتی نداشته باشد! اگر وظیفهی پزشک شما این است که بهترین دارو و درمان را برای شما تجویز کند تا هر چه زودتر بهبود پیدا کنید، وظیفهی شما هم این است که به دستورات پزشکتان عمل کنید، و اگر چنین نکردید و به عنوان مثال دچار مشکل تنفسی شدید، دروغ گفتن به پزشکتان و پنهان کردن این موضوع که طبق تجویز او دارو مصرف نکردهاید، این پتانسیل را دارد که سلامتتان را به خطر بیندازد. اگر در مورد نحوهی مصرف دارو یا روند درمانتان با پزشک خود روراست نباشید، نباید انتظار داشته باشید پروسهی درمانتان خوب پیش برود.
به خواهر یا برادرتان نگویید...
شما هرگز نباید به برادر یا خواهرتان بگویید «چرا اینقدر مراقب من هستی؟»، زیرا حرف شما میتواند ناخوشایند و ناسازگارانه به نظر برسد. خواهر و برادر شما ذاتا دوست دارد متوجه شما باشد و از شما محافظت کند، چون بهترینها را برای شما میخواهد. شما باید بابت حمایتی که خواهر یا برادرتان از شما میکند، خوشحال و قدردان باشید، نه اینکه موضع دفاعی بگیرید و اعتراض کنید.
بله درست است که شما دیگر بزرگ شدهاید و آزادید هر کاری دوست دارید انجام دهید، اما هرگز مرتکب این اشتباه نشوید و دل خواهر یا برادر خود را نشکنید، خواهرها و برادرها، همیشه به هم مهر میورزند و پشت هم هستند.
به معلم فرزندتان نگویید...
خیلی حرفها هستند که نباید جلوی فرزندتان بگویید و بد گویی و ایراد گرفتن از معلم او، یکی از این ممنوعههاست. اگر مقابل فرزندتان از معلمش ایراد بگیرید، به عنوان یک الگوی مقتدر، این اجازه را به فرزندتان میدهید که با معلمش با بیاحترامی و بیادبی رفتار کند. ضمنا هرگز به معلم فرزندتان نگویید: «تو بلد نیستی چه کار کنی». معلمها تعلیم دیدهاند که چگونه کلاس را اداره کنند و مطالب را تدریس کنند.
اما واقعیت این است که سروکله زدن با بچهها اغلب کار سادهای نیست و زمانهایی وجود دارد که کنترل کلاس، تقریبا از دست خارج میشود. پس پیش از اینکه اتهام یا برچسبی به معلم فرزندتان بزنید این را به خاطر بیاورید که احترام معلم را تحت هر شرایطی باید حفظ کرد.
به تعمیرکار اتومبیلتان نگویید...
هیچ تعمیرکاری دوست ندارد این جمله را بشنود: «من خودم میدانم مشکل چیست، تو فقط همان کاری را بکن که من میگویم». شما با این حرف، توانایی و تبحر تعمیرکار برای تشخیص و رفع عیب اتومبیلتان را زیرسوال میبرید.
وقتی اتومبیلتان را پیش تعمیرکار میبرید، او خوب به حرفهای شما که رانندهی این اتومبیل هستید گوش میدهد تا بداند عملکرد اتومبیلتان چگونه است، اما خیلی چیزهای دیگر هم وجود دارد که باید تست شود. بیشتر تعمیرکاران اتومبیل میگویند: «در اکثر موارد، رانندهها تصور میکنند خودشان میدانند مشکل چیست، اما ما باید به آنها توضیح بدهیم که اشتباه میکنند!».
به پدر و مادرتان نگویید...
نفرت، یعنی بیزاری و هر دوی این کلمات، بار منفی شدیدی دارند. شما با گفتن «از تو متنفرم»، آدمهایی را که از همه بیشتر دوست دارید میرنجانید. حتی در بدترین لحظات و در گرماگرم یک مشاجرهی تند هم باید قدرت کلماتی که استفاده میکنید را مد نظر داشته باشید و هرگز چیزی به زبان نیاورید که بعدا از گفتنش پشیمان شوید.
هر وقت عصبانی شدید، چند قدم دور شوید، دندانهایتان را به هم بفشارید و یک نفس عمیق بکشید و سعی کنید پیش از ادامهی بحث، کنترلتان را به دست بیاورید. جملهی «از تو متنفرم» تنها یکی از جملاتی است که هرگز نباید به پدر و مادرتان یا به هر عضوی دیگر از خانواده بگویید.