پدر و مادر مسئولیت پذیر برای این که فرزندانشان یک زندگی شاد و موفق داشته باشند، هر کاری میکنند، اما آنها گاهی به اشتباه رفتارهایی را انجام میدهند که به ضرر فررندانشان تمام میشود. کودکان مدام در حال تجزیه و تحلیل رفتارهای والدین شان هستند، از این رو هر رفتار اشتباهی ممکن است ذهن آنها را به بیراه بکشاند و به تبع آینده شان را تحت تاثیر قرار دهد.
از آنجا که آینده هر فردی تحت تاثیر دوران کودکی اش است، بهتر است که نسبت به رفتارهایی که با کودکان داریم، دقت بیشتری داشته باشیم. در ادامه رفتارهای اشتباه والدین و تاثیرات منفیای که در آینده در زندگی کودکان خواهند داشت را برایتان آورده ایم.
عشق تان را به فرزندتان بروز نمیدهید
کودکان، پدر و مادرها را نه تنها مهمترین افراد زندگی خود، بلکه مهمترین افراد جهان میدانند. با این اوصاف، اگر کودکی عشق و علاقه لازم را از پدر و مادرش دریافت نکند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ طبیعی ست که عزت نفس او زیر سوال میرود، به طوری که دیگر خودش را هم دوست نخواهد داشت. این طرز فکر میتواند در آینده روی نگاه کودک به ظاهرش هم تاثیرگذار باشد. از این رو، او مدام از اندام یا چهره اش ایراد میگیرد و دست به جراحیهای پلاستیک برای تغییر خود، میزند.
عدهای دیگر به جای گیر دادن به خودشان، روی بچه هایشان زوم میکنند. آنها سعی میکنند که تمام کمبودهای عاطفی شان را روی فرزندانشان جبران کنند. از این رو به شدت آنها را تحت کنترل خود در میآورند. آیا فردی که مدام تحت کنترل باشد، خوشحال خواهد بود؟ بنابراین سعی کنیم که احساسات خود را صادقانه با کودکانمان در میان بگذاریم.
میخواهید کنترل همه چیز را به عهده بگیرید
پدر و مادرها گاهی یادشان میرود که فرزندانشان بزرگ شده اند و میتوانند برای زندگی خودشان تصمیم بگیرند. اگر شما فرزندانتان را مدام تحت کنترل داشته باشید، آنها از نظر احساسی بزرگ نمیشوند و در آینده نیز قادر به برقراری ارتباطی موثر با اطرافیان شان نخواهند بود. در واقع آنها نمیتوانند یک رابطه عاطفی سالم داشته باشند، زیرا توان تصمیم گیری ندارند و به تنها چیزی که فکر میکنند، خودشان است. همین باعث میشود که آنها مدام با دیگران اختلاف نظر و جر و بحث داشته باشند.
این قدرت را به فرزندتان نمیدهید تا خود برای زندگی اش تصمیم بگیرند
زمانی که پدر و مادرها برای فرزندانشان تصمیم میگیرند، در واقع فرصت مستقل بودن را از آنها میگیرند. هر کودکی باید این حق را داشته باشد که برای زندگی خود تصمیم بگیرد، البته این بدین معنی نیست که پدر و مادر هیچ دخالتی در آن نداشته باشند، بلکه آنها باید نظارت و حمایتهای لازم را داشته باشند.
اگر کودکان توانایی تصمیم گیری نداشته باشند، قادر به حل کردن مشکلات شان هم نخواهند بود. در این شرایط، آنها حتی در بزرگسالی هم برای تصمیم گیری به تایید فرد دیگری نیاز دارند. در واقع آنها نمیتوانند جایگاهشان را در جهان پیدا کنند، چون هیچوقت نمیدانند که دقیقا از زندگی میخواهند.
در مقابل آنها مدام دعوا میکنید
کودکانی که مدام دعوای پدر و مادرانشان را دیده اند، در بزرگسالی ۲ نوع رفتار از خود نشان میدهند: یا از بحث کردن بیزارند و به شدت از آن دوری میکنند یا این که مدام در پی آزار رساندن به دیگران هستند. در این شرایط، دخترا سعی میکنند به مردان نشان دهند که از آنها قوی ترند و پسرها عین رفتار پدرهایشان را تکرار میکنند. در برخی مواد، آنها متوجه رفتار اشتباهشان میشوند و برای دوری از آن به مواد مخدر یا الکل روی میآورند.
درخواستهای غیرممکن از آنها دارید
از آنجا که کودکان به پدر و مادرشان اعتماد دارند، تمام تلاش شان را میکنند تا خواسته آنها را زمین نزنند. اما اگر در این راه شکست بخورند، خود را سرزنش کرده و احساس میکنند که لیاقت عشق آنها را ندارند.
زندگی با این نوع پدر و مادرها بسیار سخت است. فرزندان این نوع والدین باید مدام در پی برطرف کردن خواستهها و انتظارات غیر واقعی آنها باشند. در واقع آنها مدام در حال دویدن و رسیدن به موفقیت هستند، اگر هم شکست بخورند، افسرده و دلسرد میشوند. این نوع رفتار نه تنها به خود پدر و مادر، بلکه به فرزندان آنها نیز آسیب میرساند و آنها را از لذت بردن از زندگی باز میدارد.
به عنوان یک پدر، به فرزندان تان توجه نمیکنید
فرقی نمیکند که فرزند شما دختر باشد یا پسر، عدم توجه شما به عنوان پدر، در شخصیت او در بزرگسالی تاثیر منفی خواهد گذاشت. شجاعت و رشد شخصی کودک تا حد زیادی وابسته به پدر است. در این شرایط، اگر کودک توجه لازم را از پدرش دریافت نکند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
پسرها معمولا همان رفتار پدر را تقلید خواهد کرد. دخترها نیز در برقراری یک رابطه رمانتیک به مشکل بر میخورند. مشکل اینجاست که دخترها معمولا مردی را انتخاب میکنند که شبیه پدرشان باشد، بنابراین طبیعی ست که در این شرایط با سردرگمی روبه رو و نسبت به تمام مردها بدبین میشوند.
احساسات کودکتان را سرکوب میکنید
گاهی پدر و مادرها کودکان را به خاطر رفتاری که دارند، سرزنش میکنند. به عنوان مثال در شرایط مختلف به آنها میگویند: «پسر که گریه نمیکند»، «تو که بچه نیستی»، «گریه نکن» و... این جملات نه تنها برای کودکتان آموزنده نخواهد بود بلکه احساسات او را نیز سرکوب خواهد کرد. هر چه بیشتر یک فرد احساسات خود را کنترل کند، منزویتر میشود. این افراد در بزرگسالی قادر به تقسیم احساسات شان با دیگران نیستند یا در زمانهای عصبانیت، آنقدر خودخوری میکنند تا ناگهان یک جایی به بدترین شکل ممکن از کوره در میروند. آیا شما هم به این که دوران کودکی تاثیر زیادی در بززگسالی ما دارد، موافق اید؟