اما اگر شما هر دفعه سر این موضوع داد بزنید، قهر کنید، بی احترامی کنید... ممکن است که کار به جاهای باریکتر بکشد. از آنجا که مشکل شما سر یک موضوع خاص است، شانس یا شماست، زیرا خیلی راحت میتوانید آن را با صحبت کردن حل کنید و یک بار برای همیشه از شر هر چی بگو مگوست خلاص شوید.
آتش عشق تان خاموش شده است
با وجود مسئولیتهایی که بعد از زندگی مشترک روی سرتان ریخته، از کار بیرون گرفته تا کار خانه و بچه داری و... طبیعی ست که دیگر هیجان روزهای اول رابطه را نداشته باشید. درست است، دیگر شما نمیتوانید ساعات طولانی در کنار همسرتان بنشینید و از رویاهایتان حرف بزنید، اما به جای آن میتوانید از هر فرصتی برای هیجان دادن به رابطه تان استفاده کنید. حتما نباید اتفاقی بزرگ رخ دهد، یک سفر کوتاه، یک کلاس مشترک یا هر اتفاق کوچک دیگر هم میتواند شما را به همسرتان نزدیک کرده و آتش عشق تان را بار دیگر شعله ور کند.
دوست دارید کارهایتان را به تنهایی انجام دهید
حتی افراد خیلی عاشق هم دوست دارند که زمانی را در روز تنها باشند. طبیعی ست که همسر شما بخواهد یک روزش را با دوستان خودش بگذراند یا این که به تنهایی به خرید رود. این که شما گاهی تنهایی کارهایتان را انجام دهید، نه تنها شما را از یکدیگر دور نمیکند، بلکه باعث دلتنگی تان نیز میشود. تا زمانی که اعتماد بین شما وجود داشته باشد، تنهایی و دوری میتواند تاثیری مثبت بر رابطه تان بگذارد. این استقلال روحیه شما را نیز بهتر کرده و بر بالا بردن اعتماد به نفس تان نیز موثر است؛ بنابراین این فرصت را نه از خود و نه از شریک زندگی تان نگیرید.
همه چیز برایتان کسل کننده شده است
همه چیز بعد مدتی عادی و کسالت کننده میشود، میخواهد یک ماشین نو باشد، یک خانه نو یا حتی رابطه عاطفی... این خود شمایید که باید به زندگی تان هیجان دهید. اگر حس میکنید که همه چیز برایتان عادی و خسته کننده شده است، به دنبال تجربههای نو باشید. دست همسرتان را بگیرید و به یک رستوران جدید بروید، سفر کنید یا در کلاسهای ورزشی ثبت نام کنید. همین هیجانات کوچک به زندگی شما رنگ و بوی دیگری خواهد داد.
رفتار عجیبی از شریک زندگی تان میبینید
در زندگی مشترک، طبیعی ست که بعضی از رفتارهای شریک زندگی تان از نظر شما عجیب باشد. شما جای او نیستید و دنیا را از زاویه دید خودتان میبینید. درست است که زندگی مشترکی را آغاز کرده اید، اما دلیل نمیشود که نگاه تان به زندگی نیز یک شکل باشد. اصلا همین تفاوت هاست که موجب رشد شما میشود؛ بنابراین بهتر است که این تفاوتها را بپذیرید و نسبت به آنها عکس العمل منفی نشان دهید. این مشکل شریک زندگی شما نیست، شما تا آخر عمرتان هم نمیتوانید نه همسرتان و نه هر فرد دیگری جای او را به طور کامل بشناسید.
بر سر انجام کارهای خانه با هم بحث میکنید
کارهای خانه تمامی ندارد و طبیعی ست که سر انجام آنها با شریک زندگی تان بحث کنید. اما بدانید که این موضوع مهمی نیست که بخواهید ذهن تان را درگیرش کنید. شما خیلی راحت میتوانید طبق علاقه خود تقسیم کار کنید. اگر حین کار اعصاب یکی از شما خرد شد، ناراحت شوید زیر علت ناراحتی شما نیستید، بلکه حجم زیاد کارهای خانه ست؛ بنابراین بدون بحث، در کنار شریک زندگی تان برای تمییزی خانه مشترک تان تلاش کنید.
همه چیز را به شما نمیگوید
حتما برای شما هم پیش آمده که یکی از دوستان صمیمی تان از شما بخواهد که رازی را در دلتان نگه دارید و شما هم برای این که اعتماد او را از دست ندهید، آن را حتی از همسرتان پنهان کنید. این رفتار طبیعی ست و چیزی از ارزش شما برای او کم نمیکند. این موضوع ممکن است برای شما هم اتفاق افتد. او همسر شماست، نه همسر دوست تان، بنابراین نیازی نیست که از راز او باخبر باشد. با این اوصاف، جایی برای دلگیری باقی نمیماند.
به دیگران نگاه میکند
درست است که شما ازدواج کرده اید، اما هنوز هم یک آدم زنده هستید، پس طبیعی ست که کنجکاو باشید یا حتی به طور غیر عادی دیگران را نگاه کنید. اگر متوجه شدید که همسر شما در حال نگاه کردن به فرد دیگری ست، عصبانی نشوید. تنها در صورتی باید احساس خطر کنید که نگاههای او ادامه دار شود یا این که رفتار عجیب دیگری در مورد آن شخص از خود نشان دهد.
او بهترین گزینه برای ازدواج شما نبود
ممکن است بعد از ازدواج به یاد عشقها یا خواستگارهایی که در زندگی تان داشته اید، بیافتید. ممکن است یکی از نظر مالی بهتر بوده و دیگری از نظر قیافه...، اما اگر بخواهیم واقع بینانه نگاه کنیم، هیچکس کامل نیست. انتظار نداشته باشید که شریک زندگی شما هم همه چیزهای خوب را با هم داشته باشد. اگر کمبودی در او دیدید، با گفتگو سعی کنید که برطرف اش کنید. یک رابطه زمانی زیبا خواهد بود که شما به کمک هم بتوانید ایده آل هایتان را بسازید.