گروه اجتماعی- حاشیهنشینی پدیدهای است که با اسکان غیررسمی و بدون مجوّز گروه بزرگی از مردم در مکانی در کنارهٔ شهرها ایجاد میشود. در تاریخ ۹ مرداد ۱۳۹۶ وزارت راه و شهرسازی ایران تعداد حاشیهنشینان در ایران را ۱۹ میلیون نفر اعلام کرد. یعنی از هرچهار نفر ایرانی یک نفر در سکونتگاه غیررسمی سکونت دارد و حاشیهنشین است.
تعاریف حاشیه نشینی
به گزارش افکارنیوز، برای تحلیل بحث حاشیه نشینی لازم است که ابتدا به تعریفی حداقلی دست پیدا کنیم ،تعاریفی که در این زمینه ارائه شده متعدد است .از جمله:
1-حاشیه نشینی نوعی زندگی است که با شیوه رایج زندگی شهری و روستائی متفاوت بوده و با ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی مخصوص به خود بافت فیزیکی معینی بوجود آورده است که با ساکنین بافت اصلی شهر زندگی میکنند.
2- حاشیه نشینان افرادی هستند که از حالت تولیدی گذشته خود بیرون آمده و به صورت مازاد نیروی انسانی در حاشیه شهرها که مملو از مهاجرین است سکنی گزیده اند آنان عمدتاً به شکل مازاد نیروی انسانی از روستاهها و شهرهای کوچک به این منطقه جذب شده اند.
3-حاشیه نشینان شهری یا گتوهها(Getto) معمولاً از اقلیتهای شهری هستند که به علت جذب نشدن در متن شهرها به صورت پدیده گتوی مذهبی ،قومی یا زبانی تشکیل شده اند و بوسیله موانع فیزیکی و انسانی ازبقیه بخشهای شهری جدا میشوند.
4-تعریف عددی: محله حاشیه نشین جائی است که هنگام آمار گیری بیش از 50% جمعیت آن محله پایگاه اجتماعی – اقتصادی جدا از اکثریت مردم شهر تعلق داشته باشند.
5-تعریف ساختاری: محله ای که درآن خانه ها روبه ویرانی ویا فرسودگی گذاشته وازمصالح کم دوام یابی دوام ساخته شده است مانندمناطق حاشیه ی نشین مهاباد(مجبور آباد،کانی صوفی رشیدان،میدان حیوانات،گمرک بالاو.....) .
6- حاشیه نشین کسی است که در شهر زندگی میکند ولی جذب نظام اجتماعی نشده است.
7- محله حاشیه نشین جائی است که در آن خانه ها رو به ویرانی گذاشته و از مصالح کم دوام و بی دوام ساخته شده ،درآنها فرهنگ فقرکاملاً غلبه دارد و شاهد جایگزینی توده های کم در آمددر آنها هستیم.که جای تفحس است.
در ایران پدیده حاشیهنشینی از دهه 40 شمسی و همزمان با اصلاحات ارضی آغاز شد و در ادامه و به دلیل مسائلی از قبیل تمرکز گرایی در حوزههای اقتصادی، رفاهی، خدماتی و سیاسی و نیز جنگ تحمیلی 8 ساله، روند مهاجرت به شهرها به عنوان مهمترین عامل افزایش حاشیهنشینی ادامه یافت به گونهیی که هماکنون بالغ بر 73 درصد جمعیت کشورمان در شهرها و مناطق حاشیهیی آنها سکونت دارند که این میزان 20 درصد بیشتر از متوسط جهانی است. بر اساس بررسیهای به عمل آمده عوامل کششی در شهرها مانند جاذبههای شغلی و رفاهی شهرها سهم بسیار بیشتری را نسبت به عوامل رانشی مانند بلایای طبیعی و خشکسالی در مهاجرتهای بیرویه به شهرها دارا بوده است. به عبارتی حاشیهنشینی و فضاهای غیر رسمی سکونتی، معلول بیعدالتیهای اجتماعی و اقتصادی در سطوح کلان است.
بیشتر بخوانید:
وزیر کشور: ثبت احوال بهترین و سالمترین اطلاعات را در حوزه جمعیتی دارد
استاندار تهران: باید چهره شهر تهران را از آسیبها دور کرد
«مادر آرزوها» پنج هزارمین آرزو را در حاشیه شهر مشهد برآورده می کند
دلایل و علل حاشیه نشینی
1-پائین بودن درآمدقشر کم درآمد
2- کمبود مسکن در شهرها
3- تفاوتهای نژادی که موجب رانده شدن گروههای خاص در برخی شهرها و نواحی شده است .
4-گرانی غیر متعارف زمین شهری در کلان شهرها که ظاهرا"شهرستان مهاباد نیزاستارت دورخیزی به سوی کلان شهری را زده است(قیمت زمین در مهابا د باتهران رقابت میکند که موجب گرمی بازار فرصت طلبان شده ،تا بتوانند باسندهای ساختگی سرمایه دارانی که حتی در قید حیات نیز نیستند زمین های بی ارزش خود رابه مردمانی فقیر قالب کنند وجیب این بیچاره ها را خالی تر کنند!!.
5- نگاه تمرکز گرای سیستم دولتی ومردمی و افزایش بیشتر امکانات مادی و اقتصادی مسولین وسرمایه داران به هسته ی شهر که خود مشکلات حاشیه نشینان را دوصد چندان میکند.
6- عدم تأمین نیازهای درآمدی و مسکن طبقات مستضعف جامعه در بازار رسمی زمین و مسکن بدلیل افزایش شدید قیمت مسکن و تورم که موجب علاقه به زندگی در حاشیه شهر شده است که خود موجب رشد تصاعدی حاشیه نشینی خواهد شد.( بحث ارزش افزوده زمین) نگرانی از آینده و تأمین مسکن و اجاره بهای بالا هم تشدید کننده خواهد بود.
7- گسترش شکاف طبقاتی، بویژه فقر و بیکاری
8- مهاجرت طبقات کم درآمد شهری بویژه کارمندان به حاشیه شهرها که در آینده قطعاً بستر بحران خواهد بود.
و...
سید حسن هاشمی وزیر بهداشت سابق درخصوص حاشیه نشینی عنوان کرده است: مناطق حاشیه نشین به دلیل عدم برخورداری از بهداشت و امکانات درمانی، فقدان امکانات شهری، اثرات منفی و وخیمی بر محیط انسانی، محیط زیست و شرایط کالبدی شهر برجای میگذارند. به همین دلیل متولیان حوزه سلامت، معضل حاشیه نشینی را در آغاز فاز دوم طرح تحول نظام سلامت، در صدر برنامهریزیهای خود قرار دادند و در دو محور الف ـ تدوین استراتژی کلان و راهبردی و ب ـ برنامهریزی خرد در حوزه بهداشت، اقدامات موثری را به انجام رساندند.
وی افزود: تحقیقات انجام شده حاشیه نشینی را به دلیل عواملی چون: توسعه نامتوازن ناشی از ساختارهای اقتصادی، نقصان برنامهریزی شهری و مقابله با معلولها به جای علتها، پیدایش شکاف طبقاتی میان مردم و در نهایت ناتوانی شهروندان در تطبیق با محیط شهری و پسزدگی آنان به حاشیه شهر میداند. همین تحقیقات تاکید میکنند که وجود یک زخم اجتماعی در گوشهای از شهر بهعنوان یک پیکر واحد، عملکرد دیگر نقاط شهر را تحت تاثیر قرار میدهد.
به گفته وی، 'بیتردید ارائه خدمات بهداشتی به حاشیه نشینان با هدف قوام و دوام جامعه و تحقق تعادل، یکپارچگی، توانمندسازی و بهسازی کانونهای حاشیهای تدوین و اجرایی شده است و ادامه این مسیر جز با همکاری همه اجزای دولت، مشارکت بخش خصوصی و تشکلهای غیردولتی و مردم نهاد میسر نیست. در این راستا با حمایت دولت تدبیر و امید، به عنوان متولیان سلامت مردم، در صدد هستیم تا شاخصهای بهداشتی و درمانی حاشیه نشینان در شهرها را با توجه به امکانات موجود ارتقاء دهیم و نا گفته پیداست که تحقق این امر، تعهد، الزام و عزمی همگانی میطلبد.
راهکارهای ارائه شده برای حاشیه نشینی
در واقع پیشگیری بهتر از درمان است مثل کنترل زمینهای باز و وسیع مجهول المالک درواقع برخی اوقات راهکارهای ارائه شده به راه حل های موضعی وسطحی محدود می شوند که فقط نشانه ها را نابود می کنند در حالی که باید به بررسی ریشه ها پرداخت و آنها را حل کرد.
در واقع هر اقدامی در زمینه مقابله با حاشیه نشینی باید از استراتژی سه مرحله ای ذیل تبعیت کند:
مرحله اول ؛باید راه ورود تازه واردان به حاشیه ی شهر از طرق ذیل مسدود گرد.
الف ؛راهکارهای قانونی( مثل وضع مقررات )
ب ؛راهکارهای کالبدی (مثل نوار سبز )
ج ؛ راه حلهای نظارتی (مسدود کردن دامنه ارتفاعات ،حریم رودخانه هاوزمینهای وسیع بلا صاحب )
مرحله دوم ؛حمایت از حاشیه نشینان و زاغه نشینان داخل محدوده شهر با برنامه ریزی جهت ارائه خدمات ساکنان شهر به آنان اما بدلیل مشکلات خاص اجتماعی ،اقتصادی ،فرهنگی این حمایت مستلزم دقت و راهکارهای خاص می باشد .
مرحله سوم ؛در واقع راهکاراصلی، ایجاد تحولات ساختاری در برنامه های کلان شهری از طریق ایجاد امکانات خدماتی و زمینه های مختلف شهروندی .
خلاصه کلام اینکه حاشیه نشینی یک بیماری است که نشاندهنده عدم سلامت ساختارهای اقتصادی و اجتماعی میباشد.
برای مقابله با آن قطعاً باید بلادرنگ با رشد آن مقابله کرد و سپس به اصلاح ساختارهای داخلی آن پرداخت.
توانمند سازی و بهسازی و تخفیفات ویژه ی شهرداری بهترین راهکار در این مناطق به شمار میرود.
البته توانمند سازی باید توسط سازمانهای مردم نهاد غیر دولتی در این مناطق پیگیری شوند،چون بی اعتمادی به سیستم دولتی را نمی توان یکشبه اصلاح کرد.