اگر گشت کوتاهی در اینترنت بزنید یا اینکه چند ایمیلی که به تازگی برایتان رسیده را باز کنید، قطعا با تعداد زیادی از این تستها روبهرو میشوید؛ تستهایی که میخواهند میزان عشق یا صداقت شما را بسنجند و گاهی آنقدر جالب هستند که باورشان میکنید اما اگر کمی بیشتر به این سوالها دقت کنید، میبینید که هیچ ارتباط منطقی میان آنها و اتفاقی مثل دوست داشتن وجود ندارد.
اگر میخواهید واقعا میزان علاقه به همسرتان را تخمین بزنید، راه بهتری را به شما پیشنهاد میکنیم. ابتدا در این مطلب، با یک خودآزمون شامل 5 سوال آشنا میشوید که از همان تستهایی است که در اینترنت میبینید اما در ادامه، به نشانهها میپردازیم؛ 20 نشانه یک عشق واقعی. اگر شما تعداد زیادی از این نشانهها را در خودتان میبینید، باید به آینده رابطه با همسرتان امیدوار باشید و به رابطهای که ساختهاید افتخار کنید.
سوال اول: شما به طرف خانه کسی که دوستش دارید میروید. 2 راه برای رسیدن به آنجا وجود دارد:
یکی کوتاه و مستقیم است که شما را سریع به مقصد میرساند ولی خیلی ساده و خستهکننده است.
اما راه دوم بهطور قابل ملاحظهای طولانیتر ولی پر از مناظر زیبا و جالب است.
حال شما کدام راه را برای رسیدن به خانه محبوبتان انتخاب میکنید؟ راه کوتاه یا بلند؟
جواب سوال اول: جاده نشاندهنده عشق است اگر راه کوتاه را انتخاب کردهاید زود و آسان عاشق میشوید ولی اگر راه طولانی را انتخاب کردهاید به آسانی عاشق نمیشوید.
سوال دوم: در راه 2 بوته گل رز میبینید؛ یکی پر از رزهای قرمز و دیگری پر از رزهای سفید. شما تصمیم میگیرید ۲۰ شاخه از رزها را برای او بچینید، چند تا را سفید و چند تا را قرمز انتخاب میکنید؟
(میتوانید یا همه را به یک رنگ یا ترکیبی از 2 رنگ انتخاب کنید)
جواب سوال دوم: تعداد رزهای قرمز نشان دهنده آن است که در یک رابطه چقدر از خودتان مایه میگذارید و تعداد رزهای سفید نشان میدهد که شما چقدر در آن رابطه از طرف مقابلتان انتظار محبت دارید. مثلا اگر ۱۸ رز قرمز و ۲ عدد رز سفید انتخاب کردهاید به این معناست که شما ۹۰ درصد محبت میکنید و ۱۰ درصد انتظار محبت از طرف مقابل دارید.
سوال سوم: بالاخره شما به خانه او میرسید. یکی از افراد خانواده در را روی شما باز میکند. شما میتوانید از آنها بخواهید که دوستتان را صدا بزند، یا اینکه خودتان او را خبر کنید. حالا چکار میکنید؟
جواب سوال سوم: سوال سوم نشاندهنده طرز برخورد شما با مشکلات در یک رابطه است. اگر شما از اعضای خانواده درخواست کردهاید که محبوبتان را صدا بزند به این معناست که شما از مواجه شدن با مشکلات میترسید و امیدوار هستید که مشکلات بهخودی خود حل شوند ولی اگر خودتان به اتاق رفتهاید که او را از حضور خود مطلع کنید این نشان میدهد که شما با مشکلات روبهرو میشوید و دوست دارید آنها را هر چه زودتر حل کنید.
سوال چهارم: شما وارد منزل شده به اتاق او میروید ولی کسی آنجا نیست. پس تصمیم میگیرید رزها را همان جا بگذارید. ترجیح میدهید آنها را لب پنجره بگذارید یا روی تخت؟
جواب سوال چهارم: محل قرار دادن رزها نشاندهنده اشتیاق شما برای دیدن محبوبتان است. اگر آنها را روی تخت میگذارید نشان میدهد که دوست دارید او را زیاد ببینید و اگر آنها را لب پنجره قرار میدهید یعنی اگر او را زیاد هم نبینید تحمل میکنید.
سوال پنجم: شب میشود شما و او هر کدام در اتاقهای جداگانهای میخوابید. صبح زمانی که بیدار شدید به اتاق او میروید به نظر شما وقتی آنجا میروید او خواب است یا بیدار؟
جواب سوال پنجم: سوال پنجم نشاندهنده تفکر و طرز فکر شما در کاراکتر و شخصیت فرد محبوبتان است. اگر شما او را درحالی که خوابیده است در اتاق میبینید، این به این معناست که شما او را همانطور که است دوست دارید و اگر او را بیدار دیدهاید یعنی انتظار دارید او مطابق میل شما بشود.
سوال آخر: وقت برگشتن به خانه است آیا راه کوتاه و ساده را انتخاب میکنید؟ یا ترجیح میدهید از راه طولانی و جالبتر بروید؟
جواب سوال آخر: راه بازگشت به خانه نشاندهنده دوام عشق شماست. اگر راه کوتاه را انتخاب کردهاید مدت عاشق بودن و دوست داشتن شما کوتاه است و اگر راه بلند را انتخاب کردهاید مدت زیادی در عشق خود پایدار خواهید بود
و اما 20 نشانه یک عشق واقعی! اگر شما تعداد زیادی از این نشانهها را در خودتان میبینید، باید به آینده رابطه با همسرتان امیدوار باشید و به رابطهای که ساختهاید افتخار کنید.
به خودتان می رسید؟
خسته از کار برگشتهاید، روز گرمی بوده و حسابی عرق کردهاید. همسرتان یک ساعت دیگر به خانه میرسد. آیا اول زیر باد کولر یک چرت حسابی میزنید یا ایناکه دوش میگیرید و سعی میکنید کمی به ظاهر خودتان برسید؟ اگر همسرتان را واقعا دوست داشته باشید، تصوری که او در مورد شما میکند برایتان از هر چیزی مهمتر است
زندگیتان را پر انرژی کرده؟
از همان صبح که از خواب بلند میشوید انرژی زیادی دارید و حتی اگر بیمار هم باشید میتوانید کارهای روزانهتان را با سرزندگی و آرامش انجام دهید؟ و آیا این رابطه و این حس باعث میشود که نسبت بهخودتان هم احساس خوبی داشته باشید و به زندگی که ساختهاید با احساس غرور نگاه کنید؟ عشق واقعی در تمام روز شما و احوال شما تاثیر میگذارد و حتی اگر یک زندگی کاملا معمولی داشته باشید احساس رضایت فوقالعادهای در شما ایجاد میکند.
چقدر قهر میکنید؟
آخرینباری که با هم قهر کردید چه زمانی بود؟ یک ساعت پیش؟ یک هفته پیش یا یک ماه پیش؟ اگر شما واقعا عاشق یکدیگر باشید میتوانید خیلی راحت در مورد اختلافاتتان صحبت کنید و چون نظر طرف مقابلتان برایتان مهم است، خوب به حرفهایش فکر میکنید و سعی کرده تصمیمی بگیرید که هم منطقی باشد و هم به او آسیبی نزند. شاید گاهی از هم برنجید اما قهر در رابطه شما اتفاق عادی نیست. شما ناراحتیهایتان را از هم پنهان نمیکنید ولی قرار هم نیست بهخاطر رسیدن به خواستهتان با قهر از طرف مقابلتان باج بگیرید.
حتی اگر یک جنگ تمام عیار بین شما اتفاق بیفتد و با هم دعوا کنید ظرف تنها چند دقیقه روبهراه میشوید و دلتان میخواهد که با هم حرف بزنید. به این فکر میکنید که هیچچیز ارزشمندتر از این نیست که شما 2 نفر میتوانید با هم در مورد احساسات و تصمیماتتان گفتوگو کنید و از طرف دیگر طاقت هرچیزی را که داشته باشید طاقت دیدن ناراحتی او را ندارید. حتی اگر یک جنگ تمام عیار بین شما اتفاق بیفتد و با هم دعوا کنید ظرف تنها چند دقیقه روبه راه میشوید و دلتان میخواهد که با هم حرف بزنید. به این فکر میکنید که هیچچیز ارزشمندتر از این نیست که شما 2 نفر میتوانید با هم در مورد احساسات و تصمیماتتان گفتوگو کنید و از طرف دیگر طاقت هرچیزی را که داشته باشید طاقت دیدن ناراحتی او را ندارید.
اگر واقعا عاشقش باشید نه شما و نه همسر یا نامزدتان نمیخواهید که وفاداری دیگری را به شکل عجیب و غریبی امتحان کنید. قهرهای الکی بهدلیل اینکه ببینید او برای آشتی پیش قدم میشود، بهانهگیریها یا درخواستها و انتظارهای غیرمتعارف در رابطه شما هیچ جایی ندارد
از ریسک کردن نمیترسید؟
از اینکه با او در شهر دیگری زندگی کنید نمیترسید و فکر میکنید خیلی از کارهایی که پیش از این در توان خودتان نمیدیدید حالا انجام شدنی است؟ عشق به طرز عجیبی شما را شجاع میکند. از ریسک کردن در کنار او نمیترسید. انگار وجودش به شما قدرت عجیب و غریبی میدهد. از اخم و نگاه سرد دیگران نمیترسید و فکر میکنید تا زمانی که او هست، چرا باید از چیزی بترسید؟ البته اینها یک تصور غیرواقعی نیست، او واقعا شما را حمایت میکند و هر زمان که به مراقبتش نیاز داشته باشید در کنارتان او را میبینید.
او چه چیزی را دوست دارد؟
برای خرید یک کادو ذهنتان پر از ایدههایی است که او را شگفتزده میکند یا اینکه باید از دهها نفر مشورت بگیرید و باز هم به نتیجهای که میخواهید نمیرسید؟ اگر ارتباط شما نزدیک و گرم باشد، سعی میکنید از هر راهی که میشود به علائق او پی ببرید و آنها را در رفتارها، پوشش و آرایش و همه ابعاد زندگیتان جلوه دهید. او را بهتر از هر کسی میشناسید، حتی اگر یکسال بیشتر از ازدواجتان نگذشته باشد، آنقدر پیوند میان شما قوی هست که از اعضای خانوادهاش هم بیشتر روی احساسات، رفتارها و حتی منظورهای پنهانش شناخت دارید. خوب میدانید در چه موقعیتی نباید قرارش دهید یا اینکه در چه شرایطی مهمترین حرفها را باید به او بزنید. شما این اطلاعات را به طرز عجیب و نامحسوسی به دست آوردهاید. حالا دیگر میتوانید از نگاه او درونش را بخوانید و به غیر از شما هیچکس از پس این کار برنمیآید. حس میکنید هر روز که میگذرد، ارتباطتان به طرز شگفتآوری قویتر میشود و خیلی زودتر از انتظارتان چیزهایی که میخواهید را دربارهاش کشف میکنید.
همیشه از او دفاع میکنید؟
اگر یکی از اعضای خانوادهتان به او توهینی کند یا اینکه متهمش کند، چه واکنشی نشان میدهید؟ ممکن است حق با خانوادهتان باشد، بنابراین به آنها اجازه میدهید که در نبود همسرتان حسابی سرزنشش کنند یا اینکه در موردش جملات ناخوشایندی را به کار ببرند؟ در صورتی که واقعا عاشقش باشید، قطعا از او دفاع میکنید و خودتان را به خاطرش در خطر میاندازید؟ اگر واقعا عاشقش باشید حتی اگر نگرانیهایی در رابطه شما وجود دارد مقابل دیگران به او توهین نمیکنید یا از او گلایه نمیکنید. دوست دارید حتی در سختترین روزهای رابطهتان همه بدانند که برایتان محترم است و آنها هم وظیفه دارند به او احترام بگذارند.
حسرت زندگی دیگران را دارید؟
نگاهی به زندگیتان در این چندسال بیندازید. تا امروز پیش آمده حسرت زندگی دوستانتان را بخورید یا اینکه همسرتان را با مردهای دیگر مقایسه کنید و بعد از آن یک آه بکشید؟ اگر عاشقش باشید حتی اگر او یک آدم کاملا معمولی باشد، آدمی که پول محدود، ظاهر متوسط و خانواده متوسطی هم دارد، هرگز فکر نمیکنید که میتوانستید انتخاب بهتری داشته باشید. از نظر شما بهتری و بدتری با این معیارها سنجیده نمیشود. شما فکر میکنید او با تمام کاستیهایش بهترین گزینه برای شماست و آرامشی را که در کنار او میگیرید از هیچکس دیگری نمیتوانستید بگیرید.
چطور توصیفش میکنید؟
او را در 5 جمله توصیف کنید. حالا به جملاتی که انتخاب کردهاید نگاه کنید؛ چه تعداد از آنها مثبت هستند و چه تعداد منفی؟ شما او را همانطور که هست میپذیرید و به همه چیزش افتخار میکنید یا اینکه همیشه منتظر روزی هستید که او قرار است تغییر کند؟ در زندگی عاشقانه اینطور نیست که شما ویژگیهای منفی همسرتان را نبینید. همه عیب و ایرادهایش را میبینید اما برایتان آزاردهنده نیست. شما میدانید که خودتان هم خالی از عیب نیستید. در مقابل نقاط قوت او برایتان مهم و ارزشمند است و سعی میکنید با مطرحکردن این ویژگیهای مهم در مقابل دیگران، ارزش او را پیش دیگران هم بالا ببرید.
او را برای اشتباهات دیگران سرزنش میکنید؟
هیچوقت از او نمیخواهید که بین شما و وفاداریاش به خانواده خود یا دوستانش یکی را انتخاب کند. سعی میکنید به موقعیت خانوادگی و اجتماعیاش احترام بگذارید و او را بهخاطر اشتباهات دیگران هرگز تحقیر نمیکنید. حتی در سختترین شرایط به آدمهایی که برایش ارزشمند هستند احترام میگذارید و هرگز حتی بهدلیل خنکشدن دل خودتان او را در مقابل دیگران شرمنده نمیکنید.
از رویاهایتان میگذرید؟
قطعا شما و او قبل از آشناییتان رویاهایی داشته اید. ممکن است یکی از شما فکر تحصیل در کشوری دیگر را میکرده و فکر دیگری این بود که در همین کاری که هست چطور میتواند پیشرفت کند. آیا زمانی که رویاهای شما در یک مسیر قرار نمیگیرد، حاضر میشوید از رویای خودتان بهدلیل رسیدن او به آرزوهایش صرفنظر کنید و در راه تحقق آرزوهایش بهترین همراه برای او باشید؟
باید فقط متعلق به شما باشد؟
اگر روزی بفهمید که جدایی برای شما بهترین چیز است، آیا به او اجازه میدهید که بدون جنگ و دعوا از شما جدا شود؟ شاید شما یکدیگر را دوست داشته باشید اما به دلایل بسیار نتوانید زندگیتان را آنطور که انتظار دارید یا لیاقتش را دارید بسازید. اگر شما یک عاشق واقعی باشید هرگز به این فکر نمیکنید بلکه فکر میکنید اگر او قرار است مال شما نباشد پس دیگر چه دلیلی دارد، نگران او و آیندهاش باشید. شما او را هرجا که باشد دوست دارید، چه در کنارتان و چه دور از شما.
زیادی مراقبش هستید؟
آیا سلامتش برای شما نخستین اولویت است؟ از نگرانیهایش کم میکنید چون نمیخواهید استرسها اذیتش کنند، وقتی که بیمار میشود مهمترین موضوع زندگیتان مراقبت از او و سلامتش میشود؟ اگر اینطور باشد شما واقعا عاشقش هستید. این مسئله قطعا در کوچکترین بخشهای زندگی شما بروز پیدا خواهد کرد. از پختن یک غذای سالم بگیرید تا کنترل وزن و سلامت او یا حتی مراقبت از سلامت روانش، همگی برای شما اهمیت ویژهای پیدا خواهند کرد.
همه چیز «ما» شده است؟
در رابطهتان مدام حرفی از «من» به میان نمیآورید و حتی وقتی میخواهید تصمیمی بگیرید و به او انتقال دهید مصلحت «ما» را درنظر میگیرید. وقتی که به آینده فکر میکنید قبل از هر تصمیمی که میگیرید به این فکر میکنید که این اتفاق روی احساسات و آینده او چه تاثیری میگذارد. خوشبختی شما یک خوشبختی مشترک است. اتفاقی که لبخند را روی لب هر دوی شما مینشاند.
نزدیکانش را دعوت میکنید؟
آخرین باری که دوستان او یا اعضای خانوادهاش را دعوت کردید کی بود؟ اگر عاشقش باشید به او حق میدهید که مانند شما با کسانی وقت بگذراند که دوستشان دارد و کنارشان آرامش میگیرد. دوستان قدیمی، اعضای خانواده یا حتی کسانی که خیلی هم در دلتان به آنها تعلقی ندارید را به خاطر خوشحالی او به خانهتان دعوت میکنید یا وقتی که از شما میخواهند آخر هفته با آنها باشید فکر نمیکنید که روزتان را قرار است تلف کنید. هیچ ارتباطی را به او تحمیل نمیکنید. اگر میخواهید کسی را به خانهتان دعوت کنید اول به این فکر میکنید که او از این مهمانی چه لذتی میبرد.
حرفهایتان تمام نمیشود؟
آخرینباری که یک روز تمام با هم تنها بودید کی بود؟ آیا در پایان روز خسته و بیحوصله شده بودید و دیگر حرفی برای گفتن نداشتید؟ اگر احساس بین شما قوی باشد، حرفهایی که دوست دارید به هم بزنید هیچ وقت تمام نمیشود. حتی اگر به یک مسافرت یک ماهه 2 نفره بروید و مدام با هم تنها باشید بین شما سکوت آزاردهندهای برقرار نمیشود و همیشه آنقدر موضوع مشترک برای صحبت کردن و علاقه مشترک برای تفریح کردن دارید که خلا یک همراه واقعی را در زندگیتان احساس نمیکنید.
اشتباهاتش را نمیبخشید؟
وقتی که با هم دعوا میکنید فورا ذهنتان به عقب بر میگردد و تمام مشکلاتی که در این سالها بین شما پیش آمده را به او یادآوری میکنید؟ اگر عاشقش باشید هرگز از اشتباهات گذشتهاش یک داستان نمیسازید و تحقیرش نمیکنید. شما اغلب اتفاقات بد گذشته را به راحتی میبخشید و تا حدودی فراموش میکنید و حتی اگر بعضیهایشان از یادتان نرود، مقابل او وانمود میکنید که فراموششان کردهاید.
خودتان را کنار نمیکشید؟
هیچ وقت این جمله را به زبان آوردهاید؟ بیپولی و مشکلات تو به من ربطی ندارد! یا اینکه شما هم برای آینده مشترکتان مدام برنامهریزی میکنید و دوست دارید به هر قیمتی که شده تلاشتان را بیشتر کنید تا بهترین آینده را برای یکدیگر بسازید و خودتان را از منافع این زندگی کنار نمیکشید و به یک مصرفکننده پر توقع تبدیل نمیشوید. پا به پای هم مسائل مالی، تصمیمگیریها و برنامهها را مدیریت میکنید و هیچ وقت فکر نمیکنید که او تنها کسی است که در قبال این زندگی وظیفه دارد.
شرایطش را درک میکنید؟
نه اینکه یک آدم وابسته و منفعل باشید اما برنامههای شما به جای برنامههای من، به ما تبدیل میشود. تفریحات شما میشود تفریح 2 نفره و شادی شما میشود شادی مشترک. حتی زمانی که حسابی دلتان گرفته برای تفریح کردن نگاهی به برنامه او میاندازید. آیا او سالم است و حوصله و توان جسمی این تفریح را دارد. آیا به خاطر برنامه کاریاش به او فشاری نمیآید و او هم مانند شما از این برنامهای که گذاشتهاید لذت میبرد یا اینکه بهتر است تفریحتان را به زمان دیگری منتقل کنید.
دوست دارید همه چیز متعلق به او باشد؟
وقتی به قصد خریدن چیزی برای خودتان به خرید میروید، پشت مغازهها چشمتان به چیزهایی جلب میشود که او دوست دارد داشته باشد یا به لباسهایی که بهنظرتان اگر بپوشد خیلی زیبا میشود؟ برای شما که عاشقانه دوستش دارید، همیشه برایتان زیباییاش تازه میماند. وقتی که لباس تازهای میپوشد دوست دارید نگاهش کنید. احتیاجاتش را به خاطر دارید و حتی حاضر هستید به خاطر فراهمکردنشان از احتیاجات خودتان صرفنظر کنید.