نگاهی به سابقه شهرداری سابق پایتخت به خوبی نشان میدهد که یک سال، زمان خوبی برای به انجام رساندن حداقل چند پروژه عمرانی، یکی دو تا طرح زودبازده فرهنگی و اجتماعی و تکمیل پروژههای نیمه کاره مانده از دورههای قبل است آن هم پروژههایی با 90 درصد پیشرفت فیزیکی اما انگار شوراییها وقتی برای این کارها نداشتهاند و بیش از آنکه تمرکزشان را بر سر خدمت به مردم و انجام وظایفشان بگذراند به فکر تخریب سابق گذشتگان بودهاند. حتی به صراحت از عدم لزوم اتمام پروژههایی سخن به میان میآورند که کلنگ شان خیلی وقت است زمین خورده و با وجود صرف هزینههای بسیار نیمهکاره مانده است.
لزومی ندارد اگر پروژهای کلنگ خورده حتماً به پایان برسد
اکنون پروژههای عمرانی نیمه تمام بسیاری در سطح شهر رها شدهاند و این در حالی است که حبیبزاده، عضو شورای شهر، در مصاحبهای عنوان کرده است: «در نظام اولویت بندی، مشخص شد که اساساً برخی از پروژهها ضرورتی برای انجام آنها وجود ندارد و لزومی ندارد اگر پروژهای کلنگ خورده حتماً به پایان برسد و قطعاً اولویتهای دیگری وجود دارد.» و این یعنی باید شاهد پروژههای نیمه کارهای در پایتخت باشیم که نماد ضعف مدیریتی مسئولان در تکمیل پروژههای ناتمام خواهد شد.
این کم کاریهای آشکار شورای پنجم تعابیر بسیاری از عدم کارآیی تا سرگرم شدن به کارهای سیاسی به جای صرف وقت برای خدمات شهری به ذهن متبادر میکند و در قیاسی نسبت به فعالیتهای شهرداری سابق به خوبی روشن میسازد که اصلاحطلبان حرفها و وعدههای بر زمین مانده بسیاری دارند تا به آنچه در شعارهای انتخاباتی خود از نجات پایتخت میگفتند و سنگش را به سینه میکوبیدند، برسند اما شهرداری گذشته مرد عمل بود و این در پروژههای عمرانی بی شماری که افتتاح کرد و کارهای فرهنگی و اجتماعی با بازخورد بالایش به خوبی نمایان است.
به گفته علیرضا جاوید، مشاور نجفی در امور زیرساختی و عمران، شهرداری تحت مدیریت قالیباف 140 پروژه عمرانی را در طول 12 سال کار خود کامل کرد و تنها 30 پروژه ناتمام، که در زمان روی کار آمدن اصلاحطلبان همگی 90-95 درصد پیشرفت داشتند، باقی مانده بود؛ که البته علیرغم قول و وعده های متعددی که اصلاح طلبان برای اتمام این پروژهها تا پایان سال96 داده بودند پیشرفت چندانی در حوزه عمرانی پدید نیامد.
قول و قرارهای بر زمین مانده شورای پنجم وجود این مصادیق همگی نشان دهنده آن است که شورای شهر و شهرداری تهران یک سال گذشته را در حال سکون به سر برده و خبر چشمگیری از قول و قراری که معزی، معاون فنی و عمرانی شورای شهر مبنی بر افتتاح مجموعه پروژههای عمرانی در پایان هر فصل داده بود نیست! این نقدها در شرایطی به عملکرد شورای شهر صرفاً منتقد تهران وارد است که به گفته معزی "معاونت فنی و عمرانی" یک بازوی مهم مدیریت شهری است که با رضایت شهروندان رابطه مستقیم دارد.
اما کاهلی و سستی اصلاحطلبان در پوشش فعالیتهای عمرانی، این سوال را مطرح میکند که آیا آنها به دنبال جلب رضایت مردم هستند یا سیاه کردن چهره شهردار و شورای شهر پیشین؟ آیا انگیزه آنها از عضویت در نهاد مدیریتی تهران، خدمتگزاری است یا پشت صحنه سیاسی وجود داشته است؟
قطعا با توجه به آنچه شورای پنجم هر روز از خود بروز میدهد پاسخهای این سوالات کاملا مشخص است. وقتی شورای پنجم به جای پرداختن به وظیفه اصلی خود یعنی خدمتگزاری و نظارت بر مدیریت شهری به منظور ارتقای سطح زندگی و انجام امور عمرانی، فرهنگی و اجتماعی وقت خود را روی واکاوی ساخت و ساز ها و آمد و شدهای شهرداری گذشته می گذارد یعنی شورای پنجم فکری جز سیاسی بازی و سیاه نمایی در سر نمی پروراند که اگر غیر از این بود لااقل در این یک سال گذشته، شهرداری تهران یک پروژه تکمیل شده در کارنامه خود داشت!
در کنار آنچه گفته شد باید به این نکته نیز اشاره کرد تراکم فروشی یکی از نقدهایی است که شورای پنجم مدام برای ایراد گرفتن از شهرداری گذشته به زبان میآورد و در واقع به شاه بیت اصلی انتقادات و تخریبها علیه مدیریت سابق شهری تهران در یک دهه اخیر تبدیل شده بود؛ تا جایی که از رئیس جمهور دولت تدبیر و امید تا فعالین سیاسی اصلاح طلب، شهرداری و شورای پنجمیها شهردار سابق را متهم به شهرفروشی میکردند.
تراکم فروشی؛ از حرف تا عمل
اما حالا خودشان به این نتیجه رسیدهاند که برای تأمین درآمد برای شهرداری راهی جز تراکم فروشی ندارند و در واقع سیاهنماییهای گذشته شان در این خصوص زیادی بزرگنمایی بوده است.
وقتی شورای پنجم آغاز به کار کرد تلاش برای ممنوع کردن فروش تراکم به نقل جلساتشان تبدیل شد و محمدعلی نجفی، شهردار اول اصلاح طلبان در اولین اقدامات خود، دو بخشنامه برای جلوگیری از فروش هولگرام و صدور پروانه ساختمانی صادر کرد تا به گمان خود مانع از تراکم فروشی شود و در مصاحبهای هم عنوان کرد که با تراکم فروشی نمیتوان شهر را اداره کرد.
اما دیری نپایید که مشکلات عدیده مالی و عدم تامین منابع مالی از سوی دولت جهت پرداخت سهم خود براساس قوانین، باعث شد تا بار دیگر فکر فروش تراکم به شهرداری برگردد و افشانی در مصاحبه این را به صراحت عنوان کرده است که منظورش از افزایش درآمد شهرداری دقیقا همان تراکم فروشی است و گفته : « یکی از منابع درآمدی پایتخت فروش تراکم است و باید براساس ضابطه، قانون و همینطور طرح تفصیلی باشد.»
مدیریت جدید شهرداری تهران معتقد است منابع مالی ندارند و اوضاع مالی در شهرداری تهران خوب نیست و باید اموال را بفروشیم تا بتوانیم شهر را اداره کنیم اما چگونه است که قالیباف با همین منابع کم و تحریم دولت علیه شهرداری در پرداخت نکردن بودجهاش این همه پروژههای عمرانی افتتاح میکند و کارهایی بدان بزرگی به ثمر مینشاند؟ حال کدام جای نقد دارد شورای چهارم و شهرداری گذشته تهران یا شورای پنجم و شهرداری فعلی؟