کیمیا، ۲۳ ساله که به اتهام قتل دختر خردسالش دستگیر شده بود در حالی که عنوان می کرد موادمخدر همه زندگی ام را به آتش کشید درباره چگونگی وقوع این حادثه به بازپرس ویژه قتل گفت: همسرم آلوده به موادمخدر بود و به همین خاطر هم نمی توانست جایی کار کند.
هر بار هم که دوستان و آشنایان کاری برایش پیدا می کردند او یا با بهانه های واهی سراغ آن کار نمی رفت و یا اگر مجبور می شد تنها ۲ یا ۳ روز می توانست به کارش ادامه بدهد و پس از آن هم صاحبکار او را به خاطر اعتیاد شدید اخراج می کرد. من هم چاره ای جز زندگی با او نداشتم چرا که در همین مدت خودم نیز آلوده مواد افیونی شده بودم.
همسرم برای تامین هزینه های سنگین مواد مخدر به خرید و فروش این بلای خانمان سوز روی آورد تا این که حدود ۲ سال قبل همزمان با تولد دخترم او نیز توسط ماموران انتظامی دستگیر و روانه زندان Prison شد. از آن روز به بعد من برای تامین هزینه مواد مصرفی ام دچار مشکل شدم این در حالی بود که هیچ کدام از بستگانم نیز به من کمکی نمی کردند اگر چنان چه پولی هم به دست می آوردم نمی توانستم آن را برای نوزادم هزینه کنم چرا که از شدت خماری نمی توانستم به او توجه کنم. به همین خاطر با پسر جوانی که در همسایگی ام زندگی می کرد رابطه برقرار کردم و مهر رسوایی بر پیشونیم خورد.
او برای مصرف موادمخدر به خانه من می آمد و من هم از مواد او استفاده می کردم و گاهی نیز برایم موادمخدر تهیه می کرد تا این که چند روز قبل او برایم کمی مواد مخدر آورد و من که دیگر تحمل خماری را نداشتم بلافاصله استعمال مواد را شروع کردم این در حالی بود که مائده دختر ۲ ساله ام به دلیل بیماری بسیار بی قرار بود و گریه می کرد من که از این وضعیت عصبانی شده بودم نفهمیدم چگونه او را زدم که ناگهان دیدم دخترم حرکتی نمی کند.
جرأت نداشتم او را به بیمارستان ببرم به همین خاطر ۳ روز جسد او را در خانه پنهان کردم تا این که موضوع را با پسر جوان در میان گذاشتم و تصمیم گرفتیم جسد را مخفیانه دفن کنیم. اما هنگامی که پیکر بی جان دخترم را لای ملحفه ای سفید گذاشتم تا در گوری که حفر کرده بودیم دفن کنم ماموران انتظامی وارد محل شدند و ما را دستگیر کردند.
بازپرس پرونده دستور داد تا پسر جوان را به اتاق او بیاورند تا اظهارات او را نیز بشنود.