دختران شینآبادی.دخترانی که سالهاست هم درد آتشی که در مدرسه بر تن آنها نشست را تحمل میکنند و هم درد بیاعتنایی مسئولین مربوطه برای پیگیری مشکلاتشان روحشان را آزرده است.
بچه ها درد و دل هایی داشتند و از مشکلاتشان می گفتند. گاهی بغض می کردند و از روزهای قشنگ نوجوانیشان که در آتش یک بی تدبیری سوخته است میگفتند. گاهی هم از وعده های عمل نشده مسئولان و از بی توجهی آنها گله داشتند.
اما در این بین یک آرزوی عجیب داشتند. آروزیی که یکی از آنها که بیشتر از همه سوخته بود با اشک بیانش می کرد.
این دختر شینآبادی میگفت چندین بار از مسئولان خواستهایم که ما را برای زیارت امام رضا(ع) بفرستند، اما توجهی نکرده اند. این جمله را گفت و تمامی بچه ها و خانواده آنها تکرار کردند. می گفتند می خواهیم برویم درد و دل کنیم. برویم آرام شویم، بعد از این همه سختی این زیارت می تواند کمکمان کند، آرام شویم و به زندگی امید پیدا کنیم.
می گفتند چرا نگفتیم شمال؟ چرا نگفتیم یک سفر تفریحی؟ درست است که ما اهل سنت هستیم اما امام رضا(ع) را دوست داریم و دلمان می خواهد برای زیارتش برویم.
در حین مصاحبه موضوع آرزوی این دختران را با دفتر تولیت آستان قدس رضوی در میان گذاشتیم و تا آخر این گفت و گو با این مساله موافقت شد و مسئولان آستان قدس رضوی اعلام کردند در روزهای آینده میزبان این عزیزان در مشهد مقدس خواهد بود.
این خبر را به بچه ها شین آباد دادیم. انگار که درد سوختگی و مشکلات فراموششان شده بود. خوشحال شدند و اشک شوق در چشمانشان نقش بست.