پسر جوان وقتی متوجه شد یکی از اعضای گروه تلگرامی «بچهمحل باوفا» قصد ازدواج با دختر مورد علاقهاش را دارد با دو نفر از دوستانش او ربود و مورد ضرب و جرح قرار داد.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: چند ماه قبل یکی از دوستانم مرا عضو گروه تلگرامی به نام «بچه محل با وفا» کرد. علاوه بر من تعداد زیادی دختر و پسر عضو این گروه بودند. مدتی گذشت و من هم مثل بقیه اعضای گروه گاهی پیامی در گروه میفرستادم تا اینکه با یکی از اعضای گروه که دختری به نام ستاره بود آشنا شدم. ما دو نفر ابتدا رابطه پیامکی و تلفنی داشتیم تا اینکه به او علاقه پیدا کردم. آنقدر عاشق او شده بودم که تصمیم گرفتم به او پیشنهاد ازدواج بدهم، اما وقتی فهمیدم پدر و مادر ستاره پولدارند از ترس اینکه به من جواب رد بدهد سعی کردم او را فراموش کنم تا اینکه یکماه قبل برای اولین بار یکدیگر را در رستورانی ملاقات کردیم و فهمیدم او هم به من علاقه دارد. همان روز به ستاره پیشنهاد ازدواج دادم و او هم قبول کرد و قرار شد همراه خانوادهام به خواستگاریاش بروم. وی ادامه داد: چند روزی از پیشنهاد ازدواجم به ستاره نگذشته بود که پیامکهای تهدیدآمیز به گوشیام سرا زیر شد. مرد ناشناسی هر روز مرا به صورت پیامکی و تلفنی تهدید به مرگ میکرد و از من خواست رابطهام را با ستاره قطع کنم، اما من به تهدیدهای مرد ناشناس توجهی نمیکردم تا اینکه فهمیدم عامل ارسال پیامکهای تهدیدآمیز یکی از اعضای گروه «بچه محل با وفا» به نام کامبیز است. کامبیز مدعی بود که چند سالی است به ستاره علاقه دارد و قرار است به خواستگاریاش برود و من باید او را فراموش کنم. پس از این موضوع را با ستاره در میان گذاشتم که او گفت: مدتی قبل کامبیز به خواستگاریاش آمده، اما وقتی فهمیده او پسر خلافکاری است رابطهاش را قطع کرده و به او جواب رد دادهاست؛ بنابراین تلفنی به کامبیز گفتم که ستاره قصد ازدواج با تو را ندارد و من به زودی به خواستگاریاش میروم. در چنین شرایطی فکر کردم تهدیدهای کامبیز تمام شود، اما نه تنها تهدیدهایش ادامه داشت که از من میخواست برای درگیری با او در خیابان یا پارک قرار بگذارم، اما من سعی کردم با او روبهرو نشوم تا اینکه چند روز قبل پسر خالهام با من قرار گذاشت برای دیدن بازیهای فوتبال جامجهانی به خانه یکی از دوستانش بروم. وقتی به محل قرار رفتم به جای پسر خالهام، کامبیز و دو نفر از دوستانش با خودروی پرایدی به محل قرار آمدند و مرا به زور سوار خودرو کردند و به شدت کتک زدند و تهدید کردند اگر ارتباطم را با ستاره قطع نکنم مرا میکشند. آنها دقایقی بعد در حالی که با چاقو پاها و بدنم را خط خطی کرده بودند مرا از خودروشان به داخل خیابان پرت کردند. آنجا بود که متوجه شدم پسر خالهام با آنها همدست بوده است.
با طرح این شکایت پرونده به دستور بازپرس دادسرای محل برای بررسی در اختیار مأموران پلیس قرار گرفت. مأموران در نخستین گام پسرخاله شاکی را بازداشت کردند. متهم در بازجوییها گفت: چند روز قبل کامبیز به سراغ من آمد و گفت: با پسر خالهام کار مهمی دارد، اما او سر قرار نمیرود. قرار شد اگر با او قرار بگذارم کامبیز به عنوان دستمزد کنسول بازیهای آنلاین را به من بدهد و من هم وسوسه شدم و با پسر خالهام قرار ملاقات گذاشتم و محل قرار را به کامبیز اطلاع دادم، اما فکر نمیکردم آنها قصد ضرب و جرح او را دارند.
مأموران در ادامه کامبیز و دو همدست وی را بازداشت کردند. کامبیز در بازجوییها به ضرب و جرح رقیب عشقیاش اعتراف کرد. تحقیقات از متهمان ادامه دارد.