فارغ‌التحصیلان بیکار، بازنشسته‌ها سرکار!

لشکر بیکاران تحصیلکرده همچنان روبه افزایش می‌رود. انگار رسالت نخست دانشگاه‌ها بیکارپروری شده است. باسوادانی که بدون هیچ‌گونه تخصصی بعد از نا‌امیدی از یافتن شغل مرتبط با رشته تحصیل، بنا بر شرایط اقتصادی سر از تاکسی‌های آنلاین و پیک موتوری در می‌آورند.

به تازگی معاون رئیس‌جمهور از وجود ۸ میلیون فارغ‌التحصیل دانشگاهی در کشور خبر داده است. رقم بالایی که طبق گفته جمشید انصاری از این تعداد تنها ۲ میلیون نفر شاغل بوده و مابقی باید توسط بخش خصوصی به کار گرفته شوند.

این گفته در حالی است که بیش از دو دهه کشور با هجمه فارغ التحصیلان بیکار مواجه است و روز‌به‌روز هم به تعداد جمعیت آن افزوده می‌شود. گفته می‌شود ۷۵ درصد بیکاران کشور را فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها تشکیل می‌دهند. پیش‌تر از این مسئولان وزارت علوم گفته بودند در بین فارغ‌التحصیلان دانشگاهی، ایران رتبه سوم را در جهان دارد.
طبق آنچه معاون رئیس‌جمهور گفته است تنها سالی ۱۰۰ نفر در شغل‌های دولتی به کار گرفته می‌شوند. حال آنکه طبق نظر کارشناسان، نبود امنیت شغلی موجب شده تا اکثر تحصیلکردگان به مشاغل دولتی یا پست‌های مدیریتی فکر کنند و رغبتی به کار در محیط‌های غیردولتی یا کار‌های آزاد نداشته باشند. افزون بر این وضعیت اقتصادی و نوسانات بازار نرخ و ارز هم سبب شده تا عده کثیری از جوانان داشتن یک شغل ثابت دولتی را بر حضور در بازار کار آزاد ترجیح دهند.

نظر به همین موضوع فوق است که باید به درد‌دل یک ریاضیدان فارغ‌التحصیل دانشگاه تهران اشاره کرد که وی آشفته بازار کار دانش‌آموختگان را بر پایه وجود اساتید بازنشسته می‌داند و دقیقاً نقطه اصلی بیکاری خود را وجود اساتید بازنشسته می‌داند. وی معتقد است متأسفانه بسیاری از اساتید پس از بازنشستگی یا در دانشگاه دولتی باقی می‌مانند یا جذب دانشگاه‌های آزاد، غیرانتفاعی و... می‌شوند.

البته باید گفت: این موضوع تنها معطوف به وزارت علوم نیست، بلکه اجرا نشدن قانون‌های وضع شده در این رابطه و متناسب نبودن برخی از قوانین با مشکلات جامعه باعث شده تا سایر سازمان‌ها و ارگان‌ها هم مبتلا به چنین موضوعی باشند.

هرچند که انصاف حکم می‌کند بگوییم ادامه به کار بازنشستگان در شرایط فعلی نیز اجتناب‌ناپذیر شده است. بازنشستگانی که مستمری بخور و نمیر آن‌ها کفاف زندگی را نمی‌دهد، اما بی‌شک تبعات بیکاری از قبیل: اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی به دلیل فرصت سوزی‌های آینده جوانان که با هزاران امید و آرزو و صرف هزینه‌های زیاد به مرحله فارغ‌التحصیلی رسیدند، بیش از اشتغال بازنشستگان قابل اهمیت است.