رسیدگی به این پرونده از تیرماه سال ۹۵ به دنبال شنیده شدن صدای رگبار در یکی از خیابانهای پیشوای ورامین در دستور کار پلیس قرار گرفت. شواهد نشان میداد دو برادر در حالی که سلاح در دست داشتند مقابل خانه عمهشان رفتند و پسرعمهشان به نام فرشاد را به گلوله بستند. فرشاد که بشدت زخمی شده بود به بیمارستان منتقل شد اما ساعتی بعد بهخاطر شدت خونریزی جان سپرد.
مادر فرشاد به ماموران گفت: پسرم مدتی بود به دخترداییاش علاقهمند شده بود. به همین خاطر ما به خواستگاری دختر برادرم رفتیم و آنها با هم قرار ازدواج گذاشتند. اما نمیدانم چه موضوعی باعث اختلاف میان پسرم و دو برادرزادهام شد. دو برادرزاده به نام یاسر و ناصر چند بار با پسرم درگیر شدند. درگیری میان آنها ادامه داشت و دختر برادرم هم نامزدیاش را با پسرم به هم زد تا اینکه امروز دو برادرزادهام با سلاح مقابل در خانهمان آمدهاند و پسرم را به رگبار بستند. بهدنبال اطلاعاتی که این زن به پلیس داد، دو برادر ردیابی و بازداشت شدند و به شلیکهای مرگبار اعتراف کردند .
یاسر 33 ساله گفت: فرشاد به خواستگاری خواهرمان آمد و جواب مثبت گرفت. بعد از آن گاهی اوقات با ماشین دنبال خواهرمان میآمد تا باهم برای تفریح بیرون بروند و من و برادرم از این موضوع ناراحت بودیم. آخرین بار وقتی با تلفن همراه خواهرم تماس گرفتم صدای فرشاد را از آن طرف خط شنیدم که به من و برادرم فحاشی کرد. این موضوع باعث شد کینه او را به دل بگیرم. فرشاد چندین بار تماس گرفت و ما را تهدید به مرگ کرد. او هر بار به ما ناسزا میگفت. همین موضوع نیز باعث شد تا خواهرمان از ازدواج با فرشاد منصرف شود. او آخرین بار برای من و برادرم خط و نشان کشید به همین خاطر ما با سلاح مقابل در خانهشان رفتیم. میخواستیم او را تهدید کنیم اما چون درگیری میان ما بالا گرفت ناچار شدیم به سمت فرشاد شلیک کنیم .
در حالی که دو برادر به اتهام مشارکت در قتل بازداشت شده بودند، یاسر تیراندازی مرگبار را گردن گرفت و گفت: برادر کوچکم ناصر هیچ تیری شلیک نکرده است.
زمان زیادی تا جلسه دادگاه نمانده بود که یاسر حرفهای قبلیاش را پس گرفت و برادر کوچکش را عامل قتل معرفی کرد. ناصر نیز حرفهای برادرش را تائید کرد. به این ترتریب برای ناصر به اتهام مباشرت در قتل و برای برادر بزرگش به اتهام معاونت در جنایت کیفرخواست صادر و پرونده آنها به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
دو برادر دیروز به ریاست قاضی محمدباقر قربانزاده و با حضور یک قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستادند. در ابتدای این جلسه مادر قربانی گفت: من قصد داشتم برادرزادههایم را ببخشم اما چون در بازجوییها بارها دروغ گفتند تا حقیقت روشن نشود برای هر کدام که مشخص شود پسرم را کشته است، قصاص میخواهم. برادرزادهام بعد از این ماجرا ازدواج کرد و حالا سر زندگیاش رفته و پسر من تنها قربانی این ماجرا بود.
سپس ناصر روبهروی قضات ایستاد و گفت: من قبلا ترسیده بودم به همین خاطر از یاسر خواستم قتل را گردن بگیرد. او هم پذیرفت و حالا تصمیم گرفتهام حقیقت را بگویم. من به سمت فرشاد شلیک کردم و او را کشتم. یاسر بیگناه است.
وقتی یاسر که با وثیقه آزاد است در جایگاه ویژه ایستاد، حرفهای برادرش را تائید کرد و گفت: من به پسرعمهام شلیک نکردم. قبول دارم همراه برادرم بودم اما فرشاد را نکشتم. قبلا به خاطر برادرم قتل را گردن گرفته بودم.
در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.