دوم خرداد امسال پروندهای از شعبه نهم دادسرای ناحیه یک تهران روی میز کارآگاهان پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. شاکی در توضیح شکایت خود گفت: من تاجر هستم و وضع مالی خوبی دارم. اواخر سال گذشته بود که دچار مشکلات خانوادگی و شغلی شدم. یکی از بستگانم وقتی از مشکلاتم با خبر شد من را به جادوگری به نام ابویاسر معرفی کرد و به من اطمینان داد که ابویاسر به علت ارتباطی که با اجنه دارد میتواند مشکلات من را حل کند. بعد شماره تلگرام جادوگر را در اختیارم گذاشت و من از طریق تلگرام مشکلاتم را با ابویاسر در میان گذاشتم. ابویاسر به من گفت که اجنه و موجودی به نام شیطان بحرینی در جسم فرزندانم حلول کرده و قصد دارد به این شیوه فرزندانم را به قتل برساند. وقتی از او راه حل خواستم گفت که میتواند با کمک اساتید بزرگی مثل ابواسحاق، عثمان و استاد بزرگ که در یکی از کشورهای عربی زندگی میکنند شیاطین را به قتل رسانده و آنها را در بیابانهای عراق دفن کند، اما برای این کار باید یک و نیم میلیارد تومان به شماره حسابی که در اختیارم میگذارد واریز کنم. من هم به حرفهای جادوگر اعتماد کردم و پول را به شماره حساب واریز کردم.
شاکی ادامه داد: مدتی از این ماجرا گذشت، اما هیچ کدام از مشکلاتم حل نشد. وقتی به جادوگر مراجعه کردم مدعی شد که شیاطین در حال تلاش هستند تا مقداری مواد مخدر در خودرو یا خانه من و دامادهایم جاسازی کنند تا پلیس ما را بازداشت کرده و از این طریق به زندان یا اعدام محکوم شویم. او مدعی شد با نفوذی که دارد میتواند در قبال گرفتن یک و نیم میلیارد تومان این شیاطین را هم نابود کند. شاکی گفت: من این بار به ماجرا مظنون شدم و آن را با وکیلم در میان گذاشتم. بعد از آن بود که به اصرار وکیلم علیه ابویاسر شکایت کردم.
بعد از مطرح شدن شکایت کارآگاهان پلیس در اولین گام مخفیگاه ابویاسر را در خیابان نیاوران شناسایی و او را بازداشت کردند. در اولین بررسیها معلوم شد که هویت واقعی او علیرضا. م. است. علیرضا در بازجوییهای اولیه به کلاهبرداری از شاکی اعتراف کرد و گفت: با اصرار یکی از بستگان نزدیک شاکی که زنی به نام مرجان است تصمیم به اخاذی از شاکی گرفته است. او گفت: نقشه اخاذی در پوشش جادوگر را مرجان طراحی کرد و از من خواست خودم را جادوگری به نام ابویاسر معرفی کنم تا بتوانیم از شاکی کلاهبرداری کنیم و پول خوبی به جیب بزنیم که قبول کردم.
با اطلاعاتی که علیرضا در اختیار پلیس گذاشت مرجان هم در خانهاش در محله نیاوران شناسایی و بازداشت شد.
کارآگاهان همزمان تراکنشهای مالی شاکی را بررسی و متوجه شدند تمام چکهای صادر شده را زنی به نام سارینا. ص. وصول کرده است. در بررسی بیشتر معلوم شد که سارینا همسر صیغهای علیرضا و از دوستان نزدیک مرجان است که در مخفیگاهش در خیابان منایی محله نیاوران بازداشت شد.
بعد از به دست آمدن این اطلاعات، شاکی مرجان را به عنوان یکی از بستگان نزدیکش شناسایی کرد. او گفت: مرجان چند سالی به عنوان کارمند در شرکت من کار میکرد. او همان کسی است که وقتی از مشکلاتم با خبر شد من را به ابویاسر معرفی کرد، اما نمیدانستم که خودش همدست علیرضا و طراح نقشه است! در تحقیقات پلیس معلوم شد که مرجان به خاطر اطلاعی که از وضعیت کار و زندگی شاکی داشت آن اطلاعات را در اختیار ابویاسر قرار میداد و او هم با استفاده از آن اطلاعات از شاکی اخاذی میکرد.
ابویاسر وقتی مورد تحقیق قرار گرفت به جرمش اعتراف کرد و گفت: با اطلاعاتی که مرجان در اختیارم گذاشته بود موفق شدم شاکی را فریب دهم و خودم را جادوگری بزرگ معرفی کرده و وانمود کنم که از طریق اجنه به این اطلاعات دست پیدا کردهام. بعد از آن اعتماد شاکی را جلب کردم و توانستم یک و نیم میلیارد تومان از او اخاذی کنم، اما وقتی طمع کردم و خواستم پول بیشتری از او بگیرم به ماجرا مظنون شد و دستگیر شدم.
سرهنگ حمیدرضا یاراحمدی، سرپرست پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اشاره به دستگیری تمامی متهمان پرونده گفت: هر سه متهم پس از انجام تحقیقات و تکمیل پرونده، در اختیار مقام قضایی قرار گرفته و با صدور قرار قانونی روانه زندان شدند.