طاهره لباف ۶۷ سال سن دارد و نخستین جرقه توفیق خدمت به دخت موسی بن جعفر (ع) سال ۸۰ در صفحه سرنوشتش زده شد و با تقاضای خادمیش موافقت کردند و آرزوی دیرینهاش محقق شد.
وی از اشتیاقش از روز نخست میگوید که تصمیم داشت کسی متوجه نشود که پزشک است تا استثنایی بین او و خادمان دیگر قائل نشوند بنابراین به عنوان خادم معمولی فعالیت خود را شروع کرد و حتی مسؤول شیفت نیز تا مدتی از این امر بیخبر بود.
این خادم حضرت معصومه (س) تصریح میکند: زمانی که بیماران به بنده مراجعه داشتند و من را خانم دکتر صدا میکردند همه نسبت به این امر آگاه شدند و اعتراض میکردند به چه دلیل از روز اول خودم را معرفی نکردم.
وی که ۱۰ سال توفیق خدمت در کفشداری را داشته است محیط کفشداری را بسیار با صفا توصیف میکند و میگوید: خاک کفشهای زائران شفابخش است. مسؤولان اصرار داشتند با دستکش کفشهای زائران را بگیرم، ولی هیچگاه قبول نکردم؛ حتی پیش از آنکه زائران کفشهای خود را در نایلون قرار دهند و تحویل دهند.
مشغلهها سبب توقف خادمی در حرم حضرت معصومه (س) نشد
لباف تصریح میکند: هیچ گاه امور دیگر سبب نشده بود که از خدمت در حرم حضرت معصومه (س) محروم شوم البته برخی اوقات به دلیل بیمار اورژانسی با من تماس میگرفتند که مجبور میشدم شیفت را سریعتر ترک کنم، ولی محرومیت به همراه نداشت.
وی با خود شرط کرده هر جایی که حضرت معصومه (س) صلاح بدانند و از سوی مسؤولان حرم حضرت معصومه (س) گفته شود خدمت کند به طوری که پس از کفشداری در انتظامات مشغول خدمت شده است.
این خادم کریمه اهل بیت (س) از زمانی یاد میکند که به دلیل بیماری برادرش که مبتلا به سرطان کلیه شده بود، متوسل به حضرت معصومه (س) برای شفا شد و زمینهای برای تصمیمش شده بود تا توفیق خدمت حضرت را داشته باشد.
وی میگوید: تا زمانی که در قم بودم خداوند توفیق داده بود که هفتهای یک بار برای خدمت در حرم حضور پیدا میکردم، ولی زمانیکه به تهران منتقل شدم تا مدتی هفتهای یک بار توفیق خدمت داشتم، ولی پس از مدتی دو هفته یک بار به خدمت میپرداختم.
لباف کار کردن در چنین محیطهایی را پر از خاطره میداند به طوری که بسیاری از اوقات در حال گرفتن کفش زائران با یکی از بیمارانش رو به رو میشده و بیماران از مشاهده او در این مکان تعجب میکردند و حتی شوکه میشدند که آیا من پزشکشان هستم و زمانی که متوجه میشدند غبطه میخوردند و اشک در چشمانشان حلقه میزد.
وی میگوید: خدمت در حرم کریمه اهل بیت همیشه برای من افتخاری بزرگ بوده که امیدوارم هیچگاه از من این توفیق سلب نشود و از خدا میخواهم که تا پایان عمر این لیاقت را داشته باشم. همانطوری که در فرازهای پایانی زیارت ایشان آمده «فلا تسلب منی ما انا فیه» خداوندا از من سلب نکن این توفیق را که به من دادی.
دستههای عزاداری در ایام مختلف و عزاداری سادات در قم به عنوان تأثیرگذارترین و جذابترین صحنه عنوان میکند به طوری که مجذوب خلوص عزاداران میشد.
توسل به حضرت معصومه (س) کرامت را به همراه دارد
وی معتقد است: حضرت معصومه (س) کریمه اهل بیت هستند و امکان ندارد کسی متوسل به ایشان شود و کرامتی مشاهده نکند.
این خادم حضرت معصومه (س) به نقل داستانی که به طور مستقیم از پسر آیتالله مرعشی نجفی شنیده میپردازد که آن را در کیفیت زیارتهایش اثرگذار میداند.
وی میگوید: آیتالله مرعشی نجفی ختمی را گذراند تا مزار حضرت زهرا (س) بر او مکشوف شود و به طور مستقیم به مزار حضرت مشرف شود و کسب فیض کند، ولی به او گفتند بنا نیست در زمان غیبت مزار حضرت زهرا (س) بر کسی مکشوف شود و به او گفتند به قم برو همان فیض از مزار حضرت زهرا (س) را در مزار حضرت معصومه (س) میتوانی کسب کنی.
لباف میافزاید: از زمانی که این داستان را شنیدم هر زمان وارد حرم حضرت معصومه (س) میشدم احساس میکردم کنار خانه حضرت زهرا (س) در حال توسل هستم بنابراین علاوه بر «السلام علیک یا فاطمه معصومه (س)»، «السلام علیک یا فاطمة الزهرا (س)» را نیز بر زبان جاری میکردم و با هر بار تشرف انرژی معنوی مضاعفی کسب میکنم و برمیگردم.
وی در خصوص ارائه خدمات در درمانگاه حضرت میگوید: زمانی که خادمان متوجه شدند پزشک هستم در زمان خدمت مراجعه میکردند و سؤالات پزشکی میپرسیدند و آزمایشات را نشان میدادند و مشورتهای پزشکی دریافت میکردند که این امر سبب میشد که من نتوانم خدمت را ارائه کنم.
این خادم ادامه میدهد: با پیشنهاد مدیریت بنا شد در هر شیفت ۶ ساعت در حرم خدمت کنم و دو ساعت در درمانگاه حضرت معصومه (س) پاسخگوی بیماران باشم.
وی روزهای سهشنبه را برای خدمت انتخاب کرده، زیرا در این روز زائران فراوانی به مسجد جمکران مشرف میشوند. او بر اساس احادیث خواب، راه رفتن و زندگی در قم را عبادت میداند البته برای کسانی که هوشیار باشند.
به عنوان کسی که سالها خادم حضرت بوده میگوید: مردم باید تقدس حرم را حفظ کنند به خاطر دارم سالها پیش بد حجاب در قم نمیدیدیم، ولی اکنون متأسفانه حرمتها شکسته شده و برخی رعایت عفت را ندارند.
دکتر لباف به عنوان پزشک متخصص راه خود را پیدا کرده است و خدمت در کفشداری حضرت نیز بهانهای شده بود تا بر توفیق خود ببالد و کبوتر دل را در آسمان کریمهاش پرواز دهد تا بر آستان استجابت فرود آید و به آرامش برسد.