جمهوری اسلامی ایران در دوران حیات خود توانسته به کشوری شاخص در عرصههای مختلف دفاعی، سیاسی، علمی، صنعتی و... تبدیل شود که مهمترین زمینه و دلیل این موضوع، به کارگیری ظرفیت و توان مردم بوده است.
این در حالی است که در فضای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی حاکمیت پهلوی تمام توان خود را بر حمایت از غرب گذاشته بود. تلقی و تصور مقامات رژیم پهلوی این بود که میتوانند با تکیه بر کشورهای اروپایی و آمریکایی به کشوری پیشرفته و به تمدن بزرگ تبدیل شوند، در حالی که اروپاییان بصراحت حتی با درخواستهای ساده محمدرضا پهلوی از جمله تاسیس کارخانه ذوبآهن مخالفت میکردند.
بعد از پیروزی انقلاب و تاکید بر شعار استقلال و خودکفایی؛ به واسطه رهنمودهای امام(ره) و رهبری کنونی نظام، بخشی از حل مشکلات جامعه به مردم سپرده شد و مردم هم که نظام را از خودشان میدیدند عملا برای حل مشکلات مجال ورود به عرصههای مختلف را پیدا کردند. بنابراین هر جا دولتمردان به مردم اعتماد کردند مردم نیز معجزه بینظیر خود را در عرصههای هستهای، فضایی، پژوهشهای زیستشناسی، داروها و... نشان دادند. در این معجره مشارکت مردم در حل مشکلات، شاهد نقش مهم نسل نخبه و برگزیده جامعه ایران مخصوصا نسل جوان بودیم.
در حقیقت آنچه بعد از پیروزی انقلاب به دست آورده و میتوانیم به آن افتخار کنیم محصول مردم، اعتماد دولتمردان و مشارکت مردم برای حل مشکلات جامعه و رسیدن به نقطه مطلوب بوده است. بنابراین بصراحت میتوان مطرح کرد که تکیه به غیر در دوران پهلوی عامل جدی عقبماندگی و برعکس اعتماد به مردم مسلمان و سپردن امور به آنها در جمهوری اسلامی ایران موجب رشد و تعالی جامعه ایران بود. در ضمن باید به این نکته توجه داشت که برای بازگو کردن پیشرفت کشور باید از زبان هنر استفاده شود که متاسفانه تاکنون تلاشی در این زمینه صورت نگرفته است.
باید در دوران فعلی که حوزههای دیداری و شنیداری آنهم در قالب هنری بیشترین عرصه دریافت اطلاعات از سوی مخاطبان است؛ دستاوردهای انقلاب اسلامی هم به زبان هنری بیان شود. غربیها برای نشان دادن و مبالغه در مورد تواناییهای خود دهها اثر هنری در قالبهای مختلف ساخته و توانمندیهای خود را در این قالب بیان میکنند و این کار، این باور را در ذهن انسان غربی و دیگران ایجاد کرده است که غربیها پیشرفته هستند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که زبان هنر حلقه مفقودهای است که مسئولان برای بیان پیشرفتها و موفقیتهای انقلاب از آن استفاده نکردهاند.
امروز، مردم بسیاری از موفقیتهای انقلاب را نمیشناسند و آن را نشنیدهاند، بنابراین باید این موفقیتها با به کارگیری روشهای هنری آنهم از سوی هنرمندانی که باور قلبی به این موضوع دارند بیان شود.
نکته دیگر این است که با وجود پیشرفت در همه عرصهها شاهد عقب ماندن در حوزه عدالت هستیم و به رغم اصرار و التزامی که رهبر انقلاب در این زمینه دارند و همچنین مطالبات مردمی در خصوص مقوله عدالت، چارچوبهای نظری که دین برای عدالت ارائه میدهد نادیده گرفته شده است. در خصوص ایجاد عدالت، نظریه کم نداریم اما دولتها به جای حرکت در چارچوب نظری و تئوری عدالت دینی، اسیر تئوریهایی شدند که در دانشگاههای اروپا و آمریکا تدریس میشد. البته آن تئوریها را هم بدرستی اجرا نکردند، به این معنی که نه تنها در طول 39 سال گذشته در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی و...به عدالت مطلوبی نرسیدیم بلکه حتی تئوریهای غربی را نیزبه شکل درست اجرا نکردند، هر چند اگر درست هم اجرا میشد به عدالت مطلوبی نمیرسیدیم. اما این بحث کنایه از این است که چارچوبهای نظری و قرآنی خود را که محصول آن میتوانست عدالت در همه عرصهها و نه فقط عدالت توزیعی در حوزه اقتصادی باشد رعایت نکردیم، در واقع این نگاه دینی که هر چیزی و هر کسی به موقعیت حقیقی خود دست یابد، حلقه مفقودی است که عموم حکمرانان در مجلس و دولت نسبت به آن بیتوجهی کردند و در مقابل به تئوریهای کهنه و دست چندم غربی در حوزه اقتصاد تکیه شد که البته آنهم به صورت کامل اجرایی نشد و در نتیجه شاهد آشفتگی فعلی در عرصه عدالت سیاسی، اقتصادی و... هستیم.در حقیقت عقبماندگی و ضعف جدی در حوزه عدالتگستری فعلی، محصول بی اعتنایی به نظریات دینی و توجه بیش از حد به تئوریهای کهنه غربی بوده است.
محمدصادق کوشکی