در متن این یادداشت آمده است:
«هماکنون با توجه به عبور شاخص آلودگی هوا از مرز 200، بخشهایی از مناطق 13، 14، 11، 10، 17، 16، 6، 2، 5، 9 و 18 در تهران باید بهسرعت تخلیه شوند. همچنین بهجز مناطق شمالی کوی فراز و پونک که شاخص آلودگی هوا 130 اعلامشده؛ در دیگر مناطق تهران هم این میزان از 150 بالاتر است؛ یعنی برای همه گروههای سنی خطرناک بوده و بههیچوجه نباید از منزل خارج شوند!
بااینوجود ظاهراً شهر در امنوامان است؛ موتورسیکلتها همچنان ویراژ میدهند؛ تا دلت بخواهد میتوانی خودروهای تکسرنشین را در خیابانها رصد کنی و دانش آموزان هم از فرصت تعطیلی برای رفتن به سینما و محله گردی دارند نهایت استفاده را میبرند! از همه جالبتر آنکه نمایندگان محترم مجلس هم مشغول کاهش بودجه ساخت مترو از 2700 میلیارد تومان به کمتر از 230 میلیارد تومان برای سال آینده هستند تا مبادا برای نهادهای حساس و پروژههای ضروری مثل انتقال آب از سرشاخههای کارون و بن ـ بروجن و زاب و ونک ـ سمیرم، سد بختیاری و شفارود و ... با کمبود اعتبار روبرو شوند!
در سازمان حفاظت محیط زیست هم ظاهراً همه مدیران و کارشناسان برای جمع آوری زباله ها در پارک پردیسان بسیج شدهاند، درحالیکه همچنان جای پارک خودرو بهدشواری در اطراف سازمان متولی محیط زیست کشور یافت میشود؛ همچنان ارادهای برای بازگرداندن سرویسهای عمومی رفتوآمد کارکنان وجود ندارد و همچنان پارکینگی برای توقف دوچرخه در نظر گرفته نشده و شخص رییس و دیگر معاونین و مدیران هم با خودروهای دولتی خود تردد میکنند، دقیقاً مثل سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، مثل سازمان صداوسیما و مثل کارکنان شرکت کنترل کیفیت هوای شهرداری تهران!
جالبتر آنکه سه هفته است آرش میلانی (نماینده شورای شهر تهران) میخواهد به نگارنده پاسخ دهد که چرا کیوسکهای اجاره دوچرخه در سطح شهر ماههاست که تعطیل و متروکه شده و اموالش در حال خاک خوردن و نابودی است؟ اما فرصت نمیکند چون باید به بودجه برسند!
مردمدارند آرامآرام میمیرند و حتی دیگر انگیزه و امیدی برای اعتراض و تجمع و پیگیری هم ندارند ... توگویی سرنوشت محتوم خود را پذیرفته و میگویند: حالا اگر هم مردیم، مگر چه چیز گرانبها و لذت ارزشمندی را از دست میدهیم؟! وای بر ما که امید یک ملت را اینگونه در چانهزنیهای سیاسی و انتخاب نامدیرانی که فقط برادریشان را ثابت کرده بودند، سوزاندیم و درک نکردیم که آنچه دارد از دست میرود، فقط اعتماد ملی و افزایش قیمت ارزهای خارجی و میل بیشتر به مهاجرت دائمی از کشور نیست؛ بلکه وطنی است که پیش چشم همه ما دارد آب میشود! نمیشود؟»