دی ماه دیگر دی نیست که ماه آتش و حادثه و فراق است و ماه داغ های بی شماری است که تا ابد بر جان ما زنده خواهد بود.
چشم خیلی ها به آتش کشتی نفتکش سانچی بود که گلستان شود و ابراهیم قلبشان، زنده از میان شعله ها بیرون بیاید و معجزه گر بازگشت امید به دل ناامید مادر و همسر و فرزندانشان شود، اما نشد، نشد که پایان 9 روز چشم انتظاری، غم انگیز و دردناک نباشد و مرغان دریایی نوای خداحافظ ای داغ بر دل نشسته را سر ندهند و نشد که مادری در حسرت در آغوش گرفتن دوباره فرزندش نسوزد و تازه عروسی، از ماتم و هجرت اندوهناک همسفر زندگیاش، رخت عزا بر تن نکند.
نشد که خبری خوش دل مادران چشم به راه را گرم کند و به جایش آتش، تا می توانست ناجوانمردانه تمام وجود آن ها را سوزاند و گرفتار شدن 32 تن از عزیزانی که به راستی عزیز کرده همه مردم بودند را در تقویم دی ماه این زمستان به ثبت رساند و باز هم دی ماه، ماه ثبت خاطراتی از جنس خاکستر و درد شد.
ققنوس هایی که در زمستان پر گرفتند و در اوج بی پناهی در دل آتش سوختند و در آب های دور از خانه آرام گرفتند و تلاطم و طوفان حسرت هجران تلخشان را برای بازماندگان خود به جا گذاشتند.
دو سال است که دی ماه در سرزمین ما ایران با خاطراتی تلخ از جنس حادثه و آتش سپری می شود و داغ جگرسوز جانباختن جوانانی غیور و فداکار خاطر همه را مکدر می کند. دریادلان جوانی که با نان حلال پدر و قربان صدقه های هر شب و روز مادر قد کشیدند و با شیره جان مادر که از جنس عشق به این سرزمین بود به روزگار جوانی قدم نهادند، و در بیست و چهارم دی ماه در دریا جاودانه شدند.
دلاورانی که به اندازه یک قبر هم سهم نداشتند
30 دی سال گذشته پلاسکو در حالی سوخت و داغ عروج آتشنشانان غیور را بر دل نشاند که تنها ۳ روز از فوت غم انگیز دو کودک زباله گرد در تهران و زنده زنده سوختنشان در میان شعلههای آتش، می گذشت.
حال در حالی که کمتر از یک هفته به اولین سالگرد شهدای آتش نشان حادثه پلاسکو که در آخرین روز دی ماه سال 95، در هجوم انبوهی از آوار و آتش گرفتار شدند و جان باختند، باقی مانده است،که این بار خبر غرق شدن 32 تن از خدمه نفتکش سانچی داغ دل ها را تازه کرد و حسرتی جانسوز را بر جان مردمان این دیار نشاند.
پرواز شهادت گونه 32 تن از فرزندان جوان وطن، آنهم درست در نزدیکی سالگرد شهدای آتش نشان حادثه پلاسکو و داغی شعله هایی که جان این جوانمردان را در بر گرفت، تا ابد در اذهان عاشقان ایران ماندگار شد.
جوانمردان غریبی که حتی به اندازه یک مزار هم از زندگی سهم نداشتند و آخرین نگاهشان به هنگام وداع، شد تنها یادگاری ای که هر لحظه دل چشم به راه مادر را به آتش بکشد و اندوه و ماتمی ابدی را بر جان تازه عروسان عزیز از دست داده در این حادثه ماندگار کند. نگاه آخری که شاید در پس آن هزاران وعده از جنس عشق و شاید نهفته بوده است.
هر یک از این قهرمانان نشان افتخاری هستند بر پیشانی این خاک مقدس و قلب همه مردمان این سرزمین، آرامگاه خاطرات آنها خواهد بود. این داغ نه تنها بر دل مادران جوان از دست داده در حادثه تلخ غرق شدن کشتی سانچی هرمناک و سوزناک است که جان همه ما را در بر گرفته است.
دریا زورش به آتش نرسید و جان فرزندان دریادل وطن را گرفت و امروز نه تنها دل مادران چشم انتظار در آتش بینشانی و بیخبری از جای پیکر فرزند می سوزد، که قلب همه مردم از این داغ شعله ور است، سرزمین صبورم، وطنم این داغ بر تو و مردمان داغدیده ام تسلیت!