خانههای تخریب شده و چادرهایی که در گوشه به گوشه خیابان، پارکها و حیاط مدارس برپا شده از همان ورودی شهر مشخص است. مردمی که حالا دو ماه از چادرنشینی آنها میگذرد اگر خیلی خوششانس باشند کانکسی برای خود دست و پا کرده و در آن زندگی میکنند.
با وجود چادرنشینی خانوادهها و زنانی که در گوشه خیابان مشغول شستوشوی لباس هستند، زندگی در شهر جریان دارد؛ دانشآموزانی که باوجود سه شیفتهشدن مدارس هنوز شیطنتهای کودکانه دارند یا دختران و پسران جوانی که سرگرم فراگیری آموزش رانندگی هستند، اینها تنها بخشی از تلاش مردم سرپل ذهاب برای بازگرداندن روال عادی زندگی به شهر است.
* زنی که در کنار چادر نصب شدهشان در پارک مشغول شستن ظروف است
بیشترین بخش تخریب شده در شهر، خانههای مسکن مهر است و حالا اغلب ساکنان آن در کانکسهایی که به آنها داده شده، زندگی میکنند و با ورود غریبهای به جمعشان، دورهاش میکنند با این تصور که خیری برای آنها کمک آورده است.
دختر جوانی که فرزند دو سالهاش را در آغوش دارد و نتوانسته برای خود کانکسی بگیرد حالا در ویرانهها چادری نصب کرده و فرزند خردسالش با سایر بچهها در حال سنگ بازی است، از شرایط سخت زندگی در چادر و بیماری فرزندش به دلیل نبود بهداشت سخن میگوید از اینکه خانهاش ویران شده و حالا با وام 5 میلیون تومانی که از پرداختش صحبت میکنند هیچوقت نمیتواند خانهاش را از نو بسازد.
در حین گفتوگو با او، جمع زیادی دورمان جمع میشوند هر کدام حرفی برای گفتن دارند اما خواسته اصلی همه، اختصاص وام برای ساخت مجدد خانههایشان است، خانههایی که هر ماه 260 هزار تومان قسط برای آن به بانک میدادند و هنوز هم بخشی از قسطها باقی مانده است.
پیرمردی که رو به خانه ویرانهاش ایستاده از مرگ همسر و عروسش در جریان زلزله میگوید و حالا نمیداند با وام 5 میلیون تومانی که مشخص نیست بتواند آن را دریافت کند یا نه، چگونه میخواهد خانه ویران شدهاش را از نو بسازد تا سقفی باشد برای او و نوههای خردسالش.
* تخریب خانههای مسکن مهر
در بخشهای دیگر شهر، خانههایی که خارج از پروژههای مسکن مهر هستند نیز تخریب شدهاند اما میزان تخریبها کمتر است و برخی خانهها فقط ترکهای جزئی برداشته یا شیشههایشان شکسته است اما مردم همچنان از زندگی زیر سقف واهمه دارند و چادرنشینی را بر ماندن زیر سقف خانه ترجیح میدهند.
* خانهای که در جریان زلزله آسیب جزئی دیده است
در خارج از پروژههای مسکن مهر، بیشتر مردم در چادر زندگی میکنند و به ندرت میتوان کانکسی را مشاهده کرد، میگویند آنهایی هم که کانکس گرفتهاند، دوست و آشنا داشتند و حالا خواسته اصلی مردم زلزله زده دریافت یک کانکس است، با هر کدامشان که همکلام میشویم، اصرار دارند اگر آشنایی را میشناسیم به واسطه او برایشان یک کانکس بگیریم.
میگویند، یا باید کانکس بگیریم یا 5 میلیون تومان وام را. بنابراین ترجیح میدهیم از خیر کانکس گذشته و به 5 میلیون تومان فکر کنیم و اگر فرد خیری پیدا شد از او بخواهیم به ما کانکس بدهد.
درد دل و حرفهای ناگفته مردم سرپل ذهاب بسیار است؛ زن جوانی که در گوشه پارک مشغول شستن لباسهای فرزندش است، از نبود بهداشت حسابی گله دارد، میگوید « بیش از 100 نفر در این پارک ساکن هستند اما فقط دو سرویس بهداشتی وجود دارد، آن هم به لحاظ وضعیت بهداشتی اوضاع مناسبی ندارد، حمام هم که خیلی دورتر از محل اسکان ما مستقر است و مجبوریم هر دو هفته یک بار به حمام برویم، در این شرایط بیماریهای عفونی کودکان را تهدید میکند، از صبح تا الان به دنبال دو موش هستم که وارد چادر شدهاند.»
* وضعیت سرویسهای بهداشتی نصب شده در شهر
نبود بهداشت به دلیل کمبود سرویس بهداشتی و حمام، استفاده از آب چاه به جای آب شرب و خطر آتش گرفتن چادرها به دلیل استفاده از چراغ برای گرم شدن، ساکنان سرپل ذهاب و به ویژه کودکان را تهدید میکند. از بین حمامهای صحرایی مستقر شده برخی از آنها خراب هستند و سرویسهای بهداشتی نیز به دلیل ازدحام جمعیت وضعیت مناسبی به لحاظ بهداشت ندارند.
مرد جوانی که در یکی از چادرها ساکن است و همسر و فرزند دخترش را به دلیل شرایط نامناسب و کمبود امکانات به اسلام آباد نزد خانواده همسرش فرستاده میگوید: اوضاع اصلا مناسب نیست، در بازارچه مرزی کار میکردم که حالا آنجا را هم تعطیل کردهاند و بیکارم. دخترم کلاس سوم دبستان درس میخواند اما به دلیل نامناسب بودن اوضاع، نگذاشتم به مدرسه برود و حالا از سرپل ذهاب به اسلام آباد رفتهاند. خانوادهها و بچهها تا چه زمانی باید کنسرو بخورند، توزیع امکانات هم که به هیچ وجه مناسب نبود، غذاها را با وانت توزیع میکرد و هر فردی میتوانست بدود و از ازدحام جمعیت عبور کند برای خود توشهای میگرفت اما اگر نمیتوانستی سهمی از این توشه نداشتی.
در میان مشکلات مختلف، مردم زلزلهزده سرپل ذهاب، وضعیت مدارس و دانشآموزان حکایت خاص خود را دارد. مدارس فرسوده به طور کامل تخریب شدهاند و دانشآموزان در مدارس سالم به صورت سه شیفت و سه ساعت در روز مشغول به تحصیل هستند. حیاط مدارسی که آسیب ندیدهاند، میزبان چادرهای مردم زلزله زده است و خانوادهها چادر خود را در حیاط مدرسه مستقر کردهاند تا بتوانند از امکانات و سرویس بهداشتی مدرسه استفاده کنند.
* کودکانی که در کنار چادرشان مشغول ساخت خانه خیالی هستند
مریم دختر دانشآموزی که امسال کنکور دارد، میگوید در چادر اصلا نمیتوانم درس بخوانم چرا که سروصدای بیرون کاملا داخل چادر شنیده شده و مانع از تمرکز میشود از طرف دیگر مدارس سه شیفته شدهاند و کلا سه ساعت در کلاس درس هستیم و برای دروس مهمی مانند فیزیک یا شیمی معلم فرصت نمیکند مطالب را به خوبی بیان کند و به همین دلیل ما هم مطلب را فرانمیگیریم.
* دانشآموزی که مشغول تماشای مدرسه تخریب شدهاش است
دانشآموزان با کابوس زلزله در کلاس درس حاضر میشوند، برخی خانوادهها از ترس پس لرزهها دیگر اجازه نمیدهند فرزندشان به مدرسه بروند یا میخواهند کلاس درس در کانکس تشکیل شود.
به گزارش تسنیم، 50 روز پس از زلزله سرپل ذهاب، زندگی به روال عادی خود بازگشته اما حکایت کمبودها همچنان باقی است، کمبودهایی که باعث شده مردم زلزله زده به این باور برسند که حالا و با گذشت تب و تاب زلزله، آنها به فراموشی سپرده شدهاند.