از لحظه حادثه، تمام کشور به پاخاستند و برای کمک به مردم مناطق زلزلهزده بسیج شدند. اکنون 50 روز از آن زلزله ترسناک میگذرد؛ 50 روز سخت و پر استرس.
در شهر کرمانشاه خبری از زلزله نیست و زندگی جریان عادی را دارد اما وقتی به شهر سرپل ذهاب میرسیم، چادرهایی که به صورت ردیف پشت سر هم قرار گرفتهاند، نشانههای روزهای تلخ زلزله است.
در برخی نقاط شهر سرپل ذهاب، خانهها سالم به نظر میرسند اما در برخی مناطق، دیوارها تخریب شده یا نمای ساختمان فرو ریخته است.
شهر سرپاست اما حال و هوای روزهای پس از زلزله هنوز برقرار است؛ هنوز تعداد زیادی از مردم میترسند که در خانههایشان به سر ببرند و مجبورند در چادر زندگی کنند.
اثاث و وسایل خانههایی که آسیب جدیتر دیدهاند، از منازل بیرون آورده شدند و خانههای با آسیبدیدگی جدی، خالی از اثاث و سکنه هستند.
مردمی که ساکن خانههای مهر بودهاند از جمله چادرنشینان این شهر هستند که گلههای زیادی نیز از وضعیتشان دارند؛ آنها از دور بودن حمام و سختی زندگی در چادر میگویند و امیدوارند اعتباراتی فراهم شود که بتوانند زندگیشان را از نو بسازند.
سفر یک روزه ما به مناطق زلزلهزده کرمانشاه به دلیل تأخیر چندین ساعته در فرودگاه، بسیار کوتاه بود اما در همین زمان اندک، به سراغ مردم روستا رفتیم تا از وضعیت آنها جویا شویم.
مردم روستای جابری در نزدیکی سرپل ذهاب به گرمی میزبان ما میشوند و از روز زلزله، کمکهای مردمی و وضعیتشان 50 روز بعد از زلزله میگویند.
گلباغ مرادی یکی از ساکنان روستاست. او و خانوادهاش در سلامت هستند اما در زلزله کرمانشاه از 30 گوسفندشان، 29 گوسفند را از دست دادهاند.
گلباغ میگوید: حدود یک سال قبل از زلزله، زمین لرزه دیگری آمد که باعث شد از خانه خارج شویم و در حیاط خانهمان، بمانیم؛ همانجا آتش روشن کردیم و کنار آتش نشسته بودیم و با هم حرف میزدیم که زلزله آمد.
وی ادامه میدهد: از آن روز تا امروز، زلزلههای زیادی آمده است و مردم هنوز میترسند؛ حتی مردم میترسند در خانههایی که هنوز سرپاست، زندگی کنند.
خانم مرادی به مشکل عدم تخصیص وام برای مردم زلزلهزده اشاره میکند و میافزاید: کسی به ما نمیگوید که برای گرفتن وام به کجا برویم و برخی میگویند که انقدر سختگیری هست که اصلا نمیتوان وام گرفت.
آقای الیاسی یکی دیگر از ساکنان روستا میگوید: بعد از زلزله همه شوکه بودند واقعاً باور کردنی نبود؛ اولین کارمان کمک به مردم گرفتار زیرآوار بود و صبح، فوت شدگان را که در این روستا ۷ نفر بودند، دفن کردیم.
وی با تشکر از مردم کشور که کمکهای بسیاری به مردم منطقهشان داشتهاند، اضافه میکند: اسماً زندهایم اما از نظر روحی خیلی داغون شدهایم و فکر میکنیم حضور روانشناسان و مشاورههای روحی میتواند بسیار کمک کننده برای مردم باشد اما حضور روانشناسان در روستا بسیار کم بود.
آقای الیاسی به مشکل مردم زلزلهزده در بازسازی خانههایشان اشاره میکند و اظهار میدارد: امیدواریم وامهای بدون بهره در اختیار مردم روستا قرار گیرد تا بتوانیم خانههایمان را از نو بسازیم.
یکی دیگر ساکنان روستا میگوید: اینجا برای خانههایی که کاملا تخریب شدهاند، کانکس دادهاند و به خانههای که ترک برداشتهاند، کانکس نمیدهند و فقط توانستهاند چادر بگیرند؛ در حالی که مردم میترسند در خانههایی که ترک دارند، زندگی کنند.
* دانشآموزانی که بعد از زلزله از تحصیل بازماندند
مدرسه روستای جابری در کانکس دایر است البته دو دانشآموز دبستانی این روستا در حادثه زلزله، جان خود را از دست داند.
در هر حال این مدرسه تنها دانشآموزان ابتدایی را پوشش میدهد و دانشآموزان دبیرستانی باید به روستاهای اطراف یا شهر سرپل ذهاب بروند.
در زلزله کرمانشاه، ۷۸ فضای آموزشی با ۴۱۵ کلاس تخریب شدند که ۲۹ مدرسه در سرپل ذهاب بودهاند. از این تعداد ۱۶ مدرسه روستایی و ۱۳ مدرسه شهری بودهاند.
دانشآموزان در شهرها در مدارسی که در زلزله آسیب ندیدهاند، اسکان یافتهاند و در روستاها نیز کانکس پیشبینی شده است اما هنوز دانشآموزانی هستند که از ترس زلزله یا مشکلات دیگری که بعد از زلزله به وجود آمده است، از تحصیل بازماندهاند.
یکی از فرزندان گلباغ، دختر است که در دوره پیشدانشگاهی درس میخواند؛ او قبل از زلزله فرزندش را با سرویس به مدرسهای در سرپل ذهاب میفرستاد.
وی با بیان اینکه هزینه سرویس مدرسه فرزندم ماهی 70 هزار تومان است، میگوید: سرویس مدرسه، تمام دختران دانشآموز هم سن دخترم را جمع میکرد و به مدرسه در سرپل ذهاب میبرد اما بعد از زلزله، دیگر سرویس نداریم و دخترم هم به مدرسه نمیرود.
گلباغ توضیح میدهد که 4 دختر دانشآموز پیشدانشگاهی این روستا، بعد از زلزله به مدرسه نمیروند.
به گزارش فارس، امیدواریم مشکلات مردم زلزلهزده استان کرمانشاه با درایت مسئولان رفع شود و تمام دانشآموزان این مناطق نیز در اسرع وقت با همکاری مسئولان آموزش و پرورش به تحصیل بپردازند.