در این میان، صیادان، دامگاهداران، سماکان بازار فریدونکنار و نمایندگانشان میکوشند تخلفاتشان را توجیه کنند. آنها میگویند: در فصل سرما، در زمینهای کشاورزی و شالیزارها که ملک شخصی ماست آب میاندازیم و دانه میپاشیم تا پرندگان مهاجر، زمستان را در این تالابهای مصنوعی که ما ایجاد و از آنها حفاظت میکنیم بگذرانند. در مقابل، حق برداشت داریم و صید میکنیم. اگر سود حاصل از صید پرندگان نباشد و به انگیزه آن در زمینهایمان آب نیندازیم این تالابهای بینالمللی که در کنوانسیون رامسر ثبت شدهاند از بین میروند و پرندگان مهاجر، جایی برای زمستانگذرانی ندارند.
اما آیا کورهراهی که سودجویان به تصویر میکشند آخرین راه برای جلوگیری از نابودی زیستگاهی است که پرندگان مهاجر برای زمستانگذرانی در کشورمان انتخاب میکنند؟ آیا این پرندگان تنها در صورتی میتوانند چند ماهی در خاک کشورمان روزگار بگذرانند که بیش از نیمی از جمعیتشان را به سودجویان پیشکش کنند؟ آیا باید بابت این معامله خونین، قدردان متخلفان باشیم؟
علیرضا هاشمی، کارشناس ارشد تنوع زیستی به تسنیم میگوید: آنچه در نظر گرفته نمیشود این است که نسلکشی پرندگان مهاجر به ویژه در مازندران به این تالابها محدود نمیشود. همانگونه که در نقشههای هوایی هم مشخص است، تورهای هوایی در خارج از محدوده این تالابها و دامگاهها هر روزه جمعیت کثیری از پرندگان مهاجر را به کام مرگ میکشاند در حالی که طبق قانون، هرگونه استفاده از تورهوایی به منظور صید پرنده تخلف محسوب میشود.
وی ادامه میدهد: متاسفانه متخلفان و متعرضان، اراضی پناهگاه حیات وحش فریدونکنار را هم که تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست به حساب میآید تصرف کرده و در آن تور هوایی بستهاند یا بخشی از آن را تصرف کردهاند. این زیستگاه ارزشمند اکنون به جای آنکه تحت اقدامات حفاظتی سازمان حفاظت محیط زیست به بهترین نحو مدیریت شود به قتلگاه پرندگان مهاجر تبدیل شده. آیا پناهگاه حیات وحش فریدونکنار هم ملک شخصی صیادان است؟
این عضو اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت به قابلیت تبدیل پناهگاه حیات وحش فریدونکنار، به یک تالاب امن و غنی از پرندگان مهاجر اشاره کرده و میگوید: جای تاسف است که پناهگاه حیات وحش فریدونکنار در حالی که میتواند بدون دخالت سودجویان و با کمترین هزینهای، به تالابی امن برای میزبانی از پرندگان مهاجر تبدیل شود، در پی سوء مدیریتها، به محلی برای صید غیرقانونی پرندگان مهاجر تبدیل شده و کمی آنطرفتر، سودجویان به بهانه آب انداختن در دامگاهها و حفاظت از این به اصطلاح، تالابها که بیشتر به تله میماند، سرمایههای بینالمللی حیات وحش را نابود کنند.
وی ضمن انتقاد از عدم اجرای قانون در برابر تخلفات صیادان در مازندران میگوید: چرا در حالی که صید دو خوتکا در حاشیه دریاچه هامون به برخورد قانونی با متخلف منجر میشود، قتلعام انواع گونههای پرندگان مهاجر در مازندران بیجواب میماند؟ مگر نه اینکه سازمان حفاظت محیط زیست تا اطلاع ثانوی، صید و شکار هرگونه پرنده را به دلیل خطر شیوع ویروی آنفلوانزای فوق حاد پرندگان ممنوع اعلام کرده است؟ چرا در مازندران، کشتار فلهای پرندگان مهاجر، در کمال امنیت برای متخلف امکانپذیر است؟
هاشمی در پاسخ به این پرسش که چرا زمینهای شخصی صیادان که اکنون قتلگاه پرندگان مهاجر شده، تالاب بینالمللی محسوب میشوند میگوید: این محدوده حدود 14 سال پیش در راستای اجرای طرح بینالمللی حفاظت از درنای سیبری، مورد توجه ویژه قرار گرفتند و به عنوان زیستگاه اصلی زمستان گذرانی این پرنده معرفی شدند. این طرح برای حفاظت از یازده درنای سیبری باقیمانده راهاندازی شده بود. به علاوه آن زمان، صیادان بیشتر از امروز از روشهای سنتی صید استفاده می کردند اما اکنون با کمکاری مسئولان در سطحی وسیعتر با استفاده از تورهای هوایی و شبدامها و کرس، پرندگان مهاجر را در جمعیتهای گسترده از بین میبرند. به علاوه، از آن 11 درنای سیبری هم تنها یک درنا باقی مانده و بقیه هریک به گونهای از بین رفتهاند. در واقع، هماکنون نه تنها درنا نجات نیافته بلکه نسل بسیاری دیگر از پرندگان نیز درخطر است. متاسفانه ما درحال قتل عام پرندگانی هستیم که مهمترین علت بینالمللی شدن این تالاب هستند.
هر ساله بیش از نیمی از جمعیت پرندگان مهاجر که استان مازندران به ویژه فریدونکنار، سرخرود و ازباران را برای زمستانگذرانی انتخاب میکنند توسط سودجویان با روشهای غیرقانونی مانند کرس و تورهوایی قتلعام میشوند. این نسلکشی به ویژه طی دهه گذشته علاوه بر نابودی جمعیت درنای سیبری، اردک بلوطی، سرسفید، سرحنایی، گیلانشاه بال سفید و غاز پیشانی سفید را هم در آستانه خطر انقراض قرار داده است.