درست مثل کلمات ما که بر زبان میآوریم. اینکه با چه کلماتی با خودمان و دیگران صحبت کنیم، بر زندگی و موفقیت ما تأثیرگذار است.
نوبت آن است که آگاهانه تصمیم بگیریم و شروع کنیم به گفتن آنچه میخواهیم و نگفتن آنچه نمیخواهیم.
برای رسیدن به موفقیت، کلمات شما باید شامل باور به بهترین ها، امید به بهترینها و حرکت به سوی بهترینها باشد. مثلا به جای اینکه بگویید: چی میشه اگر جوابمو نده، بگویید: چی میشه اگه جوابمو بده. در واقع، سمت مثبت هر چیزی را مدنظر بگیرید.
به جای اینکه خودتان را برای نه شنیدن آماده کنید خودتان را برای بله شنیدن آماده کنید. به جای اینکه این کلمات را در ذهن بیاورید که: چی میشه اگه فلان اتفاق رخ ندهد، بگویید: چی میشه اگه آن اتفاق رخ بدهد.
وقتی شروع کنید به فکر کردن و بیان کلمات به آن صورتیکه واقعا میخواهید، باعث میشود ذهن شما به طور خودکار روی آن اتفاقات کار کند و شما را در مسیر رسیدن به آن اتفاقات قرار دهد. شما به راحتی میتوانید ذهن خود را عوض کنید چون قدرت ذهنی شگفتانگیزی دارید. اگر باور ندارید، میتوانید قبل از اتمام این مقاله، سری به لینک زیر بزنید و دوباره برگردید:
استفاده از کلمات مثبت
گاهی فقط با یک تغییر بسیار کوچک در کلمات خود، متوجه خواهید شد که دیدگاه و تصورات شما به طور کلی عوض میشوند و سپس خواهید دید که آن تصورات منفی گذشته، حالا جایشان را با طرز فکرهای مثبت عوض کردهاند.
کلمات نه تنها بر روی خود ما تاثیر میگذارد، بلکه بر روی رفتار دیگران با ما نیز تاثیر میگذارد. روزی فرزندی به پدرش گفت: من به 10 دلار احتیاج دارم. پدرش در پاسخ گفت: مسئله این نیست که تو چقدر میخواهی، مسئله این است که این خواستهات را چطور بیان میکنی، پس بهتر است خواستهات را اینطور بیان کنی: چطور میتونم 10 دلار بدست بیارم؟
با تغییر دادن کلمات، ذهن نیز شروع به تغییر میکند و مشغول یافتن راههایی برای بدست آوردن آنچه میخواهید میشود. ثروت جهان هستی معلق به همهی انسانهاست اما ما بایستی از آن کلمات و واژههایی استفاده کنیم که به طرزی جادویی ذهن ما را به سوی آن میکشاند. البته این تازه شروع راه است و قرار نیست که فقط با گفتن یکسری کلمات، اتفاق خاصی رخ دهد. مسئلهی اصلی، رسیدن به یک باور ذهنی عمیق است که توسط آن بتوانید به خواستههایتان برسید. برای رسیدن به این باور ذهنی، کلمات، نقش مهمی ایفا میکنند.
شما نمیتوانید به خاک بگویید من الان میخواهم محصولم را برداشت کنم. خاک به شما میخندد و میگوید این شیرین عقل دیگر کیست که بدون کاشتن دانه انتظار برداشت محصول دارد. اما اگر به خاک بگویید من الان این دانهها را میکارم و آبیاری میکنم آیا میتوانی به من محصول خوبی بدهی؟ خاک میگوید: شک نداشته باش، تو بخش خودت را انجام بده و برو، من هم دست به کار میشوم و روی آن کار میکنم تا محصول نهایی به دستت برسد. این مثالی ساده و گویا بود که چطور کلمات میتوانند طرز فکر ما را عوض کنند و طرز فکر ما که عوض شود میتواند عملکرد ما را عوض کند تا به محصول مورد نظرمان برسیم.
این چیز سادهای ست که البته خیلیها متوجه آن نمیشوند، اما شما بعد از خواندن این مقاله متوجه تمامی کمبودهایی که از نظر استفاده از کلمات و باورهای ذهنی داشتهاید خواهید شد، متوجه خواهید شد چه کتابها که هنوز نخواندهاید و باید بخوانید، یا چه مقالاتی که هنوز مطالعه نکردهاید و باید مطالعه کنید، یا چه سخنانی که هنوز نشدهاید و باید بشنوید، و یا چه درسهایی که هنوز یاد نگرفته اید و باید یاد بگیرید تا بتوانید آنچه را میخواهید بدست آورید.
خبر خوب اینکه هیچ وقت دیر نیست، شما میتوانید این فرآیند را در هر زمانی شروع کنید. چه زمانی بهتر از اکنون؟ باید از خود بپرسید چه نوع تغییراتی باید رخ دهد؟ چه نوع طرزفکری باید وجود داشته باشد؟ چه جادویی باید اتفاق بیافتد تا من بتوانم به فلان چیز برسم؟ و آنگاه متوجه میشوید که پاسخ همهی این سوالات، خودتان هستید. باید از نوع کلماتی که استفاده میکنید شروع کنید. کلمات خود را عوض کنید تا زندگیتان عوض شود.