از سوی دیگر از انتقادات جدی عیسی کلانتری، نسبت به عملکرد این پروژه، این گونه بر میآید که ادامه این پروژه دستکم با رویه فعلی چندان باب طبع رئیس جدید سازمان حفاظت محیط زیست نبوده و میبایست منتظر تغییراتی قابل توجه در برنامهریزی سازمان حفاظت محیط زیست برای حفاظت از بازماندگان یوز در کشور باشیم.
در این میان اما گزارشی که روز یکشنبه تحت عنوان ارزیابی مثبت مشاور علمی انجمن حفاظت حیاتوحش از عملکرد پروژه یوز در یکی از رسانهها منتشر شد حکایت از تلاشها برای توجیه عملکرد این پروژه دارد. در این گزارش، توضیحات استفان استروسکی، دامپزشک، مشاور انجمن حفاظت از حیاتوحش (WCS) و البته مشاور پروژه حفاظت از یوزپلنگ، که در وبسایت Cat New منعکس شده، به فارسی ترجمه و منتشر شده است. اما آنچه در این گزارش، عمدا یا سهوا، وارونه به مخاطب القا شده جایگاه استفان استروسکی در پروژه حفاظت از یوزپلنگ است. استروسکی بر خلاف آنچه در این گزارش معرفی شده، نه ارزیاب پروژه یوز بلکه مشاور پروژه است. در واقع بخشی از عملکرد پروژه یوز، را باید حاصل مشاورههای استروسکی دانست بنابراین ارزیابی وی از عملکرد پروژه یوز نمیتواند سنگ محکی برای سنجیدن عملکرد پروژه حفاظت از یوز محسوب شود.
در این گزارش علاوه بر اینکه استروسکی به جای مشاور، به عنوان ارزیاب پروژه یوز معرفی شده، به نقل از استروسکی آمده: من مسئولیت بررسی عملکرد و دستاوردهای پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی را در حدفاصل سالهای 2010 الی 2016 برعهده داشتهام. جملهای که در متن لاتین توضیحات استروسکی در وبسایت Cat News وجود ندارد.
کیانا گودرزی، کارشناس ارشد زیستگاهها و تنوع زیستی با بیان اینکه توضیحات استفان استروسکی بعنوان مشاور پروژه یوز نمیتواند معیار ارزیابی عملکرد این پروژه قرار گیرد به تسنیم میگوید: آقای استفان استروسکی، در اقدامی قابل انتظار سعی کرده پروژهای که مشاوره آن را بر عهده داشته توجیه کند و عواملی چون سرمایهگذاری پایین و ناپایدار، تغییرات مکرر مدیریتی در سطح سازمان حفاظت از محیطزیست و فقدان همکاری بین شرکای ملی دستاندرکار را مانع موفقیت پروژه عنوان کند. اما در این ارزیابی به آنچه پروژه میتوانسته و میبایست برای یوز انجام میداده و نداده اشارهای نشده و همه تقصیرات به گردن دیگران انداخته شده.
وی دامه میدهد: اینکه آقای استروسکی میگویند 63 درصد از فعالیتهای پیشنهادی پروژه در برنامه عملکرد سال 2010 به سرانجام رسیده قابل قبول نیست. بخشی از آنچه در مشروح ارزیابی ایشان جزو این 63 در صد به شمار آمده و از دستاوردهای پروژه دانسته شده اقداماتی است مانند استخدام محیطبانها که مربوط به پیش از سال 90 است و یا اقداماتی است که توسط ادارات کل محیط زیست استانها انجام شده و پروژه نقشی در آن ایفا نکرده مانند افزایش قرقهای اختصاصی که شامل حال زیستگاههای یوز هم شده. اقداماتی که چه پروژه یوز وجود داشت و چه نداشت انجام میشد و شایسته نیست این اقدامات به پایای عملکرد پروژه نوشته شود.
گودرزی یادآور میشود: ادارات استانهایی مانند استان یزد توانستهاند به واسطه کمک گرفتن از بخش خصوصی تعداد محیطبانها را افزایش دهند که این افزایش شامل حال زیستگاههای یوز در این استانها هم شده است. از طرفی زیستگاههای یوز در استانیهایی مانند خراسان جنوبی، که موفقیتی در زمینه استخدام محیطبان نداشتهاند با همان تعداد اندک محیطبان حفاظت میشوند. در واقع پروژه یوز در فاز دوم خود نتوانسته محیطبانی به زیستگاههای یوز اضافه کند و یا حتی یک موتور جدید فراهم کند. همچنین اقدامی جهت ایجاد امنیت شغلی و بیمه محیطبانان زیستگاههای یوز انجام نشده است.
این فعال محیط زیست اضافه میکند: اینکه بگویند اعتباری به پروژه داده نشد قابل قبول نیست. این یعنی ناتوانی مدیر پروژه چرا که اصلیترین کار مدیر یک پروژه آن هم در ایران، جذب اعتبار است. آن هم در حالی که در دنیا برای حفاظت از یوزپلنگ تمایل زیادی وجود دارد.
وی درباره معیارهایی که میبایست برای ارزیابی عملکرد پروژه یوز در نظر گرفته شود میگوید: متاسفانه بنا بود نشستی ترتیب دهند و به پرسشها و انتقادات جوابگو باشند اما این وعده محقق نشد و پاسخگویی مدیر پروژه تنها به صورت غیرمستقیم و ناقص از طریق برخی رسانهها انجام میشود. همین سبب شده پرسشهایی که پاسخشان ملاک اصلی برای ارزیابی پروژه است بیجواب بمانند. پرسشهایی است این دست که پروژه یوز تا کنون چه اعتباراتی جذب کرده؟ کدام مذاکره را با نهادهای ذیربط به منظور حفاظت از یوز انجام داده و به نتیجه رسانده؟ برای کوشکی و دلبر چه کرده؟ کار تکثیر در اسارت را به کجا رسانده؟
وی در پایان تاکید میکند: این مناقشهها تا زمانی که انگیزهای برای پاسخگویی وجود ندارد بیفایده است. اگر حسن نیت وجود داشته باشد دستاندرکاران پروژه میبایست صحبتهای منتقدان را بشنوند، پاسخ دهند و در صورتی که قرار است همچنان پروژه را مدیریت کنند برنامه خود را برای 5 سال آینده ارائه کنند. به جای آنکه بگویند تکثیر در اسارت، فنسکشی جاده، لقاح مصنوعی، خرید آغلها و سایر اقدامات در دستور کار است پس از توجیه ضرورت، برای اجرای آنها برنامه زمانبندی شده ارائه دهند.