ستاره‌ی ماجراجوی این روزها

یک هنرمند برای الهام گرفتن باید عمیقاً به درون خود نگاه کند. او برای کشف دوباره‌ی احساساتش، نیاز به جستجوگری دارد. حال با توجه به این کشف درونی، کسی که در بین عموم به عنوان یک هنرمند شناخته شده، برای تصمیماتش طرفدارانش را در نظر می‌‌گیرد؟

مارینا آبراموویچ در "مانیفست زندگی هنرمند" می‌گوید:

یک هنرمند باید در برابر کارش کاملاً خویشتن دار باشد.

یک هنرمند برای الهام گرفتن باید عمیقاً به درون خود نگاه کند.

دو نکته‌ای که امروز در زندگی کمتر هنرمندی دیده می‌شود. تعداد افرادی که خود را به عنوان هنرمند به جامعه‌ی هنری معرفی می‌کنند و چندی از شناخته شدنشان نمی‌گذرد؛ اما اخبار شهرتشان در بوق و کرنا می‌پیچد، کم نیست!

چندروز پیش فیلمیی در صفحه‌ی اجتماعی‌ پژمان جمشیدی منتشر شد که او را در تلاش برای تجربه‌ای جدید و قرار گرفتن در کابین خلبان نشان می‌دهد. این سؤال پیش می‌آید که هدف او از این تجربه‌ی جدید چیست و برای بازی کردن در نقشی درگیر یادگیری خلبانی شده یا خبر دیگری‌ است؟

پژمان جمشیدی همیشه در مصاحبه‌هایش مدعی بود فوتبال را به خاطر بالا رفتن سن و احتمالا حذف و فراموش شدن، کنار گذاشته؛ اما اگر واقعا انتخاب تازه‌ای در کار باشد، دلیل او را برای این انتخاب شنیدنی است. البته او جزو افرادی است که تجربه را بخش جدایی ناپذیر زندگی می‌داند و هرچند که پس از حضورش بر روی صحنه‌ی تئاتر، موجی از اعتراض‌ها (به گفته‌ی خودش تهمت و فحاشی) را در پی داشت؛ با همان بی ادعایی سابق و بدون کمترین ابراز پشیمانی از انتخاب‌های پرفراز و نشیب خود، به مسیرش ادامه می‌دهد.

اما حالا مشخص نیست که هدف بعدی پژمان چیست و باید انگشت به دهان نشست و ماجراجویی‌های جذاب آقای بازیگر را نظاره کرد!

پژمان جمشیدی با سریال پژمان به تلویزیون آمد، کم کم وارد سینما شد و در نهایت روی صحنه‌ی تئاتر پا گذاشت؛ پژمان پیش‌تر در مصاحبه‌ای گفته که به دنبال شهرت نیست؛ اما وقتی مجری از او سؤال می‌پرسد که مردم "پژمان" را با چه عنوانی می‌شناسند، پاسخ می‌دهد که مردم مرا به اسم "پژمان جمشیدی" می‌شناسند نه فوتبالیست و بازیگر! بهتر نیست به جای موضع گیری سریع و ایجاد حاشیه برای یک فرد شناخته شده و مطرح، از این دید نگاه کنیم که پژمان فردی پیشرو در زمینه‌ی تجربه‌های نو است؛ او با بازی در سریال "پژمان" و البته با فیلمنامه‌ی خیلی خوب پیمان قاسم‌خانی بر اساس برخی از تجربه‌های شخصی پژمان، تابوی شوخی با افراد معروف را شکست؛ این اتفاق نشان از اعتماد به نفس و ظرفیت بالای او دارد.

اگر این تصمیم جدید آقای (سابقاً) فوتبالیست و بازیگر( فعلی) باشد که شغلی جدید را انتخاب کند، این روشن نکردن اتفاق اخیر و ویدئوی منتشر شده در صفحه‌اش می‌تواند داستان‌های دنباله‌داری را برایش رقم بزند. به گفته‌ی خودش او هنوز مابین دو فضای هنری و فوتبالی سرگردان است، به این معنی که در بین فوتبالیست‌ها او را بازیگر می‌دانند و در دنیای هنرمندان او را فوتبالیست و در مهمانی هنرمندان و یا ورزشکاران دعوت نمی‌شود. با این حساب هنوز پژمان بین دو مرز، حرف و حدیث‌هایی را می‌شنود که بیشتر به حواشی کاری او مربوط است و نقد تخصصی محسوب نمی‌شود. بنابراین، بی‌شک کنجکاو کردن مخاطب با اطلاعاتی که کامل نیست عواقبی برای او دارد و واکنش‌هایی را در پی خواهد داشت. حال اینکه هر فردی که شناخته و گاهاً محبوب می‌شود، به عنوان هنرمند، ورزشکار یا مدیر در برابر طرفداران خود مسئول است. چطور ممکن است کسی با این جسارت و سرعت که در مدت کوتاهی به شهرت رسیده، طرفدارانش را رها کند و بدون در نظر گرفتن تصویری که از خود برای جامعه‌ی طرفدارانش ساخته، به سادگی از بار مسئولیتی که در برابر آن‌ها دارد، شانه خالی کند؟ وی پیش‌تر در صفحه‌ی اجتماعی‌اش اذعان کرده در برابر هنرش مسئول است. باید بی تعارف و مستقیم از ایشان پرسید: از "مسئولیت در برابر چه چیزی و چه کسی" سخن می‌گوید. افرادی که گاهاً در صفحه‌های مجازی نیز فحاشی می‌کنند؟

با توجه به اینکه امروز پذیرش پژمان جمشیدی در جامعه‌ی هنری به عنوان یک هنرمند و کم لن یکن تلقی می‌شود، باید دید آیا سر و صدای اخیری که راه انداخته، صرفا برای گفتن از تجربه‌ای جدید در مسیر کاری و زندگی‌ اوست یا می‌خواهد دوباره نظر مخاطبین را جلب کند و سورپرایز جدیدی برای طرفدارانش دارد.