شیخ، معاون نجفی گزارشی از انتصابات،بکارگیری جوانان و ..منتشر کرد تا شاید صدای اعتراضات را کمی کم کند.
اما در این بین هنوز انتقادهایی وارد است تا جایی که پزشکیان نایب رئیس اول مجلس درباره عزل و نصبهای اخیر شهرداری تهران گفته است: از شهرداری و دولت درخواست داریم تا وابستگان دیگر گرایشهای سیاسی حذف شوند چراکه سهم خواهیها آفت نظام اداری و سیاسی ما است و کمتر کسی است که نتیجه آن را متوجه نشده باشد.
وی گفته که واقعا دیگر کشور توان و انرژی آن را ندارد که بخواهد بیش از این هزینه نگاه صرف سیاسی در تمام مسایل را بپردازد و نباید با حذف جوانان جلوی بروز شایستگیها، توانمندیها و کسب تجربههای بزرگ مدیریتی آنها گرفته شود و این یک مطالبه به حق است.
گویا به نظر می رسد با وجود انتشار گزارش شیخ شهرداری(گزارشی که به اذعان خودشان آرامش رسانهای و شفافیت ایجاد کرده)، هنوز بازار انتقادها به عزل و نصب های شهرداری و عدم بکارگیری جوانان و گرایش های تند سیاسی داغ است.
چراکه علی رغم وعده های انتخاباتی نجفی که گفته بود از باندبازی و فامیل بازی در انتصابات خبری نخواهد بود اما اکنون می بینیم به وضوح این وابستگی های حزبی وجود دارد و به گفته خود مسئولان شهری، در بین مدیران منصوب شده 36.5 درصد از افراد گرایش سیاسی پررنگ اصلاح طلبی داشته اند.
حالا باید منتظر بمانیم و ببینیم اقدام دیگر مسئولان مدیریت شهری برای رفع این کاستی ها و بدقولی ها که به چشم آنها شفافیت است چه خواهد بود و چه چاره ای اندیشیده می شود.
محمدعلی نجفی در دفاع از انتصابات اخیر در شهرداری تهران یادداشتی را منتشر کرد.
تغییرات مدیریتی در شهرداری تهران که این روزها گاه با بزرگنمایی و گاه با تصویر سازیهای غیرواقعی و سیاسی همراه شده است، از منظر کلیتری قابل بررسی است. اگرچه درباره رویکردها، سیاستها و برنامههایی که در شهرداری آن را دنبال خواهم کرد، در مناسبتهای مختلف به وضوح سخن گفتهام و مصمم هستم با کمک شورای محترم شهر تهران به آنها جامه عمل بپوشم، اما از آن جا که شفافیت ونقد و نظارت همگانی را اصلی مهم در اعمال مدیریت کارآمد می دانم، نکاتی را درباره برداشت برخی رسانهها از تغییرات ایام اخیر یادآورمی شوم. بویژه که خاصیت شبکههای اجتماعی، ظرفیت خوانش های متفاوت و گاه متضاد از تصمیم گیریها را چندین برابر میکند.
1- انتخابات معنادار ریاستجمهوری و شوراهای اسلامی شهرو روستا در اردیبهشت امسال، به ویژه درتهران، انتظارات و مطالبات به حق و فزایندهای را درجامعه و سطح افکارعمومی رقم زده که مرکز ثقل آن به تدریج به شهرداری تهران منتقل شده است. وجه غالب این انتظارات معطوف به تغییرات مدیریتی از بالاترین سطوح تا پائین ترین آنها است. واضح است که تنظیم و تناسب این توقعات با امکانات و محدودیتهای قانونی اجرایی وسیاسی، امری به غایت دشوار باشد و سازمانی با ظرفیت محدود ومشخص شهرداری تهران نمیتواند همه آنها را برآورده سازد.
2- از حدودهفتاد روز قبل که مسئولیت شهرداری تهران را عهده دار شدم، تا به امروز حدود دو هزار خلاصه سوابق تحصیلی، تجربی و حرفهای (رزومه) افراد مختلف را دریافت کردهام. این رزومهها عمدتاً از سوی افراد، گروهها، نهادها و بعضاً بوسیله خود متقاضیان به من یا یکی از معاونان شهرداری تحویل شده است. بعضی از این تقاضاها مربوط به همکارانی در شهرداری است که انتظار ارتقای مسئولیت دارند. دسته دیگری از درخواستها مربوط به اشخاصی است که از سایر دستگاهها و نهادهای اجرایی و عمومی کشور تمایل به همکاری در سطوح مدیریت شهرداری دارند و دسته سوم در برگیرنده افرادی است که در استخدام سازمان خاصی نیستند و بعضاً به رغم داشتن شایستگی و صلاحیت، تاکنون موفق به انجام خدمت در مسئولیتهای مناسب نشدهاند و انتظار استخدام در شهرداری را دارند. این موضوع با وجود شدت و حدتی که در همین مدت کوتاه داشته است، چندان غیرطبیعی نیست؛ چرا که وزرا و بسیاری دیگر از مسئولان دستگاههای دولتی نیز با چنین موضوعی و البته با حجم کمتر مواجه بودهاند. آنچه غیر طبیعی مینماید و تنظیم تقاضاها با ظرفیتها را دشوار میکند، اولاً تصویر سازی های بعضاً وارونه و گاه آلوده به منافع و حب و بغضها و حتی تهدیدها و دشنامها است و ثانیاً شتابزدگی در قضاوتها و اعلام نظرها نسبت به هر خبر درست یا نادرست در این مورد است، تا آن جا که برخی پیام دادهاند که اگر به نصیحت آنها عمل نکنم، در فضای مجازی و رسانه چنین و چنان خواهند کرد.
3- من با تاکید بر پایبندی به مصالح شهرو شهروندان، خود را ملزم به ایجاد تحول و اصلاح وضعیت کنونی مدیریت شهری و ارتقاء و بهبود آن و استفاده از نیروهای شایسته و کارآمد شهرداری و خارج از آن میدانم و در عین حال صادقانه تصریح میکنم که در میان همین روند اجتماعی، اجرایی و سیاسی، پدیدهای نو در حال شکل گیری و وقوع است که تأمل و چاره اندیشی همگانی را میطلبد. نباید به هر بهایی گرفتار جوزدگیهای سیاسی شد و دستاوردهای مردم سالارانه را در معرض تخریب قرار داد. باید از اینکه منافع فردی وگروهی، درصدد سوزاندن موقعیتها و فرصتهای جمعی و عمومی برآیند، بیمناک بود وبرای مقابله با آن مهیا گشت. مسأله پیش روی من و مدیریت شهری تهران، نه محافظهکاری، معامله و بیتوجهی به انتظارات و وعدهها، بلکه پدیدهای نوظهور درمحدود کردن اصلاحات به عزل ونصب هایی خاص است.