این آمار به این معنی است که قاچاق انسان در ایران مسئله ای زنده و در جریان است. قاچاقچیان انسان در 4 محور قاچاق زنان و دختران، قاچاق کودکان، قاچاق اعضای بدن و بهرهکشی از نیروی کار فعالیت می کنند.
در زمینه قاچاق انسان، به ایران بیشتر به چشم یک کشور معبر برای ترانزیت نگاه می شود. هر چند که اخبار غیر رسمی بیانگر این است که در سال های اخیر تعداد ایرانیانی که قاچاق شده اند افزایش یافته است. اما مسئله ای که اینبار شاهد آن هستیم از هر نظر متفاوت است، این بار شاهد حضور فراوان کودکان اتباع مختلف در تهران هستیم. پدیده ای که به هیچ عنوان از طرف ایرانیان پذیرفتنی نیست.
این مسئله فارغ از بعد انسانی و اخلاقی، شهروندان را نیز دچار مشکل اساسی کرده است. بخش قابل توجهی از شهروندان کلانشهر تهران به دلیل نوع اشتغال و کسب درآمد روزانه مدت زیادی را در وسایل حمل و نقل عمومی مثل مترو، اتوبوس بی.آر.تی و غیره سپری می کنند.
عده دیگری هم هستند که برای رفت و آمد از وسایل حمل ونقل شخصی استفاده می کنند اما زمانی که چند دقیقه ای پشت چراغ قرمز صبر می کنند شاهد این صحنه هستند که نوجوانی برای پاک کردن شیشه ماشینشان جلو می آید و یا صرفاً به منظور تکدی گری به شیشه ماشینشان مشت می زند.
برخی در این مواقع برف پاک کنشان را روشن می کنند و عده ای دیگر شیشه ماشین خود را بالا می کشند اما بخش قابل توجهی از مردم نیز به آنها کمک می کنند. گردش مالی که از طریق این کمک ها در شهر تهران در جریان است مبلغ قابل توجهی می شود. این در حالیست که در حاشیه شهر تهران در مناطقی مثل «کن» که حتی در پایین شهر هم نیست شاهد صحنه هایی هستیم که باورکردنی نیست،بافت های مسکونی که هیچ تشابهی با پایتخت ایران اسلامی و کلانشهر تهران ندارد. با گردش مالی که از طریق کمک به این کودکان می شود،می توان کمک چشم گیری به حاشیه نشین های تهران که در وضع بدی به سر می برند، کرد اما در شرایط فعلی این مبلغ صرفاً به جیب افراد سودجو می رود.
سؤال اساسی این است که اساساً چرا باید این کودکان به تهران برسند؟ چرا نباید در مرزها از ورود آنها جلوگیری شود؟ از این که بگذریم زمانی که به تهران می رسند چرا باید آزادانه فعالیت کنند و کسی حتی مزاحم آنها نشود؟ مدیران شهری و انتظامی چه پاسخی به این سؤالات دارند؟
البته تا کنون در استانهای مرزی کشف هایی شده است. در سال ۱۳۸۲ تعداد باندهای قاچاق که در استان آذربایجان غربی کشف و خنثی شدند به ۲۰۰ مورد رسید. باندهایی که عموماً تشکیلات اصلی آنها در خارج از کشور بوده و مشخصاً در شهرهای باکو، سلماس و چالدران فعالیت می کردند.
با وجود این به نظر می رسد مرزهای کشورمان برای نظارت مناسب و جلوگیری از قاچاق انسان آمادگی لازم را ندارند. مسعود کرباسیان رئیس کل سابق گمرک ایران می گوید، گمرک در سال 1395 موفق شد تعداد 50 مورد قاچاق انسان را کشف کند که این موضوع در تاریخ عملکرد گمرک بی سابقه بود.
وجود تعداد قابل توجه کودکان کار خارجی در پایتخت نشان دهنده آن است که تعداد کشف قاچاق انسان در پایتخت به مراتب بیشتر از مرزها بوده است. بنابراین تا کنون مرزهای کشور در شناسایی قاچاقچیان انسان توفیق چندانی نداشته اند.
مسؤولین گمرک در عین حال همواره از کمبود تجهیزات و نبود دستگاه ایکس ری گله کرده اند. حلقه مفقوده دیگر پازل قاچاق انسان در ایران ضعف قانونی در این زمینه است که باید به آن نیز رسیدگی شود.
طرح جمعآوری کودکان کار و متکدی در پایتخت با وجود اینکه دیر رخ داد اما فایده اش این بود که چشم ما را بر روی پدیده مهمی باز کرد. حتی همین طرح در شرایط فعلی با مشکلاتی از قبیل مسائل مالی و ساماندهی مواجه است و مشخص نیست تا چه زمانی ادامه داشته باشد. به نظر می رسد مدیران شهری و انتظامی باید تمهیدات ویژه ای برای کودکان کار در پایتخت بیندیشند.