بسیاری از اسرار بزرگ زندگی باقیماندهاند و رازهایی در سینهی تاریخ وجود دارد که محققان سالهاست در حل آنها متوقف ماندهاند. در ادامه نگاهی خواهیم داشت به ۱۰ راز بزرگکه در تاریخ فراموش شده اند.
۱۰ – ناپدید شدن تمدن درهی سِند
قدیمی ترین تمدن شناخته شده در هند باستان در منطقهای از غرب هند تا افغانستان امروزی گسترده شده بود، بیش از پنج میلیون نفر در عصر برنز در این منطقه زندگی میکردند اما همگی آنها به طرز نامعلومی از بین رفتهاند. حفاریها در سال ۱۹۲۲ میلادی نشان داد که مردم این منطقه از فرهنگ بالایی در حفظ بهداشت برخوردار بودهاند و سیستمی از کانالهای پیچیده فاضلابها را جمع آوری و به بیرون از منطقه انتقال میداده که وجود چنین پیشرفتی در آن مقطع زمانی غیر منتظره است. باستان شناسان هیچ نشانی از درگیریهای اجتماعی و یا مشکلات رایج دیگر در عهد باستان پیدا نکردند، حتی به نظر میرسد تا آخرین لحظات سیستم بهداشتی آنها کاملاً تمیز نگه داشته شده است.
۹ – مومیاییهای تاریم
در طول حفاری در زیر منطقهی تاریم در غرب چین، باستان شناسان موفق به کشف بیشتر از ۱۰۰ جسد مومیایی با قدمت بیش از دو هزار سال شدند اما آنچه که باستان شناسان را متعجب کرد موهای بلند و روشن این مومیاییها بود. در سال ۱۹۹۳ میلادی با جمع آوری و آزمایش نمونههای DNA از این مومیاییها مشخص شد که آنها از لحاظ ژنتیکی اروپایی بودهاند. با اینکه در متون چین باستان از هزار سال قبل از میلاد مسیح وقایع تاریخی قفقاز ثبت شده است اما هیچ اشارهای به وجود این افراد در آن مکان نشده است.
۸ – نسخ خطی وینیچ
احتمالاً دست نوشتهی وینیچ خوانده نشده ترین کتاب در کل جهان است. این کتاب ۵۰۰ ساله در سال ۱۹۱۲ در یک کتابخانه در رم کشف شد و شامل ۲۴۰ صفحه از تصاویر و نوشتار به زبانی ناشناخته است. تاکنون رمز گشایی از این کتاب ناممکن بوده است تا جایی که عدهای آن را جعلی از نوشتار دانستهاند اما تجزیه و تحلیل آماری نشان میدهد که این دست نوشته دارای ساختار پایهای و قوانین یک زبان زنده است.
۷ – لژیون گمشدهی رم
در افسانهها آمده است پس از اینکه پارتها از ایران باستان ارتش غیر قابل شکست رُم به رهبری ژنرال کراسوس را شکست دادند، گروه کوچکی از اسرای جنگی فرار کرده و در صحرا سرگردان شده تا نهایتاً توسط ارتش هان دستگیر شدند. مورخ چینی قرن اول بانکی مونگو از نبردی صحبت میکند که در آن چینیها با ارتشی عجیب که حالت نظامی شبیه به ماهی به خود گرفته بود جنگیده است، این توصیف به آرایش نظامی رمیهای باستان شباهت دارد. مورخان انگلیسی در آکسفورد از سوابق باستانی شهری کوچک در نزدیکی صحرای گبی به نام لیکیان خبر میدهند؛ ترجمهی لیکیان به چینی میشود رُم. شاید آزمایش DNA از بعضی چشم رنگیهای این منطقه بتواند توضیحی برای این مسئله پیدا کند.
۶ – چه کسی رابین هود بوده است؟
وجود یک راهزن انسان دوست که در جنگل زندگی میکرده قطعاً از پادشاه افسانهای با شمشیر جادویی در سنگ محتملتر به نظر میرسد، تا کنون مشخص نشده که رابین هود واقعاً چه کسی بوده است، تحقیقات در کتابهای باستانی منجر به پیدا شدن لیستی از نامها شده است شامل فراریی از یورکشایر به نام رابرت هود، هابهود و رابرت هود دیگری از ویکفیلد و چندین نام دیگر، در طول زمان نام رابین هود چنان مترادف با یاغی گری شده است که به نظر میآید کاراکترهایی مانند پرنس جان و ریچارد شیر دل بعدها به این داستان اضافه شدهاند.
۵ – سنگهای کارناک
در ساحل بریتانی در شمال غرب فرانسه بیش از سه هزار سنگ ایستاده بزرگ در خطوط کامل و به طول بیش از ۱۲ کیلومتر گسترده شدهاند. افسانههای محلی میگویند این سنگها سپاهیان روم هستند که توسط مرلین جادوگر به سنگ تبدیل شدهاند. جواب منطقی تری توسط محققین مطرح میشود که ممکن است این سنگها یک آشکار ساز زلزله بوده باشند که استادانه توسط مردم عصر نوسنگی ساخته شده باشند. هویت مردمی که آنها را ساختهاند ناشناخته باقیمانده است.
۴ – سقوط مینوانس
مورخان باستان بیش از آنکه از علل ناشی به فروپاشی امپراطوری رم سخن بگویند از سقوط امپراطوری با نام مینوانس سخن گفتهاند. در حدود سه هزار و پانصد سال پیش زندگی در جزیرهی کرت (محل اقامت پادشاهی افسانهای و جانور انسان خوارش) به علت فوران آتشفشانی در جزیرهی همسایهاش یعنی تِرا مختل شد. لوحهای باستانی نشان میدهد به جای آنکه مینوانسها توسط خاکسترهای آتشفشانی از بین بروند تا ۵۰ سال بعد نیز در آن مکان زندگی میکردهاند. احتمالا از بین رفتن آنها شامل سناریویی از تضعیف شدن توسط گدازههای آتشفشانی و در نهایت از بین رفتن توسط یونانیها بوده است.
۳ – اجساد باتلاقی
صدها جسد باستانی در اطراف تالابهای شمالی اروپا کشف شده است. محققان با بررسی این اجساد به شواهد مخوفی از شکنجههای قرون وسطایی دست یافتهاند. چنین سرنخ نشان از مراسمی مانند قربانی کردن انسانها در آن مکان دارد.
۲ – شهر گمشدهی هلیکه
مورخ یوانی پوسانیاس داستانی را شرح میدهد که طی آن شهر بزرگ و پیشرفتهی هلیکه توسط زلزلهای بزرگ با خاک یکسان میشود و پس از آن سونامی بزرگی هر آنچه از عظمت و شکوفایی آن شهر باقیمانده را به سوی دریا جارو کرده و آن را به پوسِیدون خدای دریا و زمین لرزه تقدیم میکند. هیچ اثری از این جامعهی افسانهای در خارج از متون یونان باستان پیدا نمیشود اما در سال ۱۸۶۱ یک باستان شناس سکهای با شمایل سر پوسِیدون پیدا میکند.
در سال ۲۰۰۱ باستان شناسان خرابههای هلیکه را زیر گل و لای و آبهای ساحلی کشف میکنند. در حال حاضر آنها به از زیر خاک در آوردن این باقیماندهها مشغول هستند. ممکن است هلیکه همان امپراطوری از دست رفتهی آتلانتیس بوده باشد.
۱ – رونگورونگو
رونگورونگو اسکریپتهای هیروگلیف کشف شده در جزیرهی ایستر است، ساکنان اولیهی این منطقه میتوانستند با خطی متکی بر تصاویر بنویسند در حالی که هیچکدام از همسایگان آنها در آن زمان قادر به نوشتن نبودهاند. در سالهای دههی هفدهم میلادی این زبان فراموش شده و نوشتههای هیروگلیف آن جزو اسرار به حساب میامد. پس از آن با ورود استعمارگران اروپایی و ممنوع کردن این آثار به دلیل ارتباط با ریشههای بت برستی جزیره نشینان، آخرین امیدها برای رمزگشایی این آثار از بین رفت.