این امر علاوه بر آموزش دانش مقدماتی مانند خواندن و نوشتن، ریاضیات و علوم مقدماتی دریچه بزرگی را بر دنیای دانش باز میکند. به گونهای که هر فرد میتواند متناسب با علایق و استعدادهای خود در آن به کندوکاو پرداخته و ضمن یاد گیری بر آن بیافزاید.
از سوی دیگر این دانش امکان اندیشیدن در فرد را نهادینه ساخته و روشنگری، ارتقای فردی و اجتماعی و در نهایت مدنیت بیشتری را برای جامعه به ارمغان میآورد. از این رو، عدم تحصیل آسیبهای اجتماعی جبران ناپذیری مانند تنزل اخلاقیات در جامعه، گسترش پدیده کار کودکان، کودکان خیابانی، ازدواج اجباری کودکان و ... را در پی خواهد داشت که این آسیبها به خودی خود آسیبهای دیگری مانند افزایش جرم، جذب افراد بویژه کودکان به گروه های خلاف و گسترش اعتیاد را در جامعه به وجود میآورند.
عمدتا گروههایی در معرض بازماندگی از تحصیل هستند که بطور مثال به دلیل کم توانی(معلولیت) یا دوری محل زندگی کودک فاقد دسترسی موثر به مدرسه یا معلم بوده، درآمد خانوار کفاف معیشت آنها را نداده و یا خانوادههای بد سرپرست، امکان ثبت نام و شرکت در مدرسه را ندارند. از علل عدم تحصیل میتوان به عدم آگاهی از اهمیت آن، فقر، عدم وجود امکانات لازم مانند مدرسه، آموزگار و... برای تمام اقشار جامعه را نام برد.
مثلا خانوادهها به دلیل فقر، نبود امکانات آموزشی مناسب یا عدم وجود زیر ساختهای دستیابی به امکانات مذکور، کودکان خود را از تحصیل منع میکنند تا از رهگذر آن امکان معاش خانواده فراهم شود، اما عدم تحصیل این کودکان و ورود آنها پیش از سن مجاز به بازار کار ضمن تاثیرات مخرب بر آنان، آنها را در معرض آسیبهای اجتماعی و سوء استفادههای مختلف قرار میدهند که پیامد آن نابود شدن آینده این کودکان و آسیبهای بیشتر اجتماعی است.
اگرچه نرخ بازماندگی از تحصیل (نرخ سواد) در هر جامعهای اهمیت بسزایی دارند ولی محاسبه این نرخ برای گروه سنی ۶ تا ۱۴ ساله از ضرورت بیشتری برخوردار است زیرا با توجه به تغییرات فرهنگی در جامعه امروز، انتظار میرود این نرخ برای گروه سنی مذکور مقدار ناچیزی را به خود اختصاص دهد.
براساس آنچه بیان شد، هدف از این گزارش محاسبه نرخ بازماندگی از تحصیل در گروه سنی ۶ تا ۱۴ ساله (لازمالتعلیم) و بررسی آن بر حسب جنس و استان است. بدین منظور با استفاده از نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال ۹۵ مرکز آمار ایران این شاخص برای تفکیکهای یاد شده بدست میآید.
جمعیت مردان بیسواد ۶تا ۱۴ ساله بیشتر از زنان
با توجه به نتایج بدست آمده از سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ (کودکان لازمالتعلیم در گروه سنی ۶ تا۱۴ ساله ۱۰ میلیون و ۷۷۲ هزار و ۷۸۷ نفر است که از این تعداد، پنج میلیون و ۵۱۶ هزار و ۶۳۷ نفر مرد و پنج میلیون و ۲۵۶ هزار و ۱۵۰نفر زن بودهاند. همچنین از تعداد مذکور ۳۱۵ هزار و ۴۱۲ نفر بیسواد (۱۵۹ هزار و ۶۳۰ نفر مرد بیسواد و ۱۵۵ هزار و ۷۸۲ نفر زن بیسواد) در کل کشور وجود دارند. که با توجه به اطلاعات حاصل، جمعیت مردان بیسواد نسبت به بیسوادان زن گروه ۶ تا ۱۴ ساله بیشتر است؛ البته جمعیت باسوادان مرد نسبت به زنان باسواد در همین گروه بیشتر است.
جمعیت زنان بیسواد ۱۰ تا ۱۴ ساله بیشتر از مردان
لازم به ذکر است؛ این امر در خصوص نسبت مردان و زنان گروه سنی ۶ تا ۹ ساله نیز صادق است. اما در گروه سنی ۱۰ تا ۱۴ ساله (با جمعیت کل پنج میلیون و ۶۸۸ هزار و ۳۸۴ نفر)، ۷۴ هزار و ۳۹۸ نفر بیسواد هستند که از این تعداد ۳۶ هزار و ۴۸۳ نفر مرد و ۳۷ هزار و ۹۱۵نفر زن هستند.
بر خلاف گروه سنی ۶ تا ۹ ساله، زنان بیسواد گروه سنی ۱۰ تا ۱۴ ساله نسبت به بیسوادان مرد همان گروه سنی جمعیت بیشتری را به خود اختصاص دادهاند. این کاهش نسبت طی ۵ سال اخیر، میتواند به دلیل تغییر فرهنگی، اجرای سیاستهای آموزشی همگانی و بهبود امکانات آموزشی یا زیر ساختهای آن باشد.
نرخ بازماندگی کل کشور برای ۶ تا ۱۴ سالهها ۲.۶۱ درصد است
زنجان دارای کمترین و سیستان و بلوچستان دارای بیشترین نرخ بازماندگی از تحصیل ۶ تا ۱۴ سالهها
نرخ بازماندگی کل کشور برای گروه سنی ۶ تا ۱۴ ساله ۲.۶۱ درصد است که بسیار قابل تامل است. شایان ذکر است که با توجه به بالا بودن این نرخ، انتظار میرود مشکلات ذکر شده که در مقدمه به آن اشاره شده است، را پدید آورد. طبق جداول ۳ و ۵، در گروه سنی ۶ تا ۱۴ ساله، استان زنجان (۱.۴۲ درصد) کمترین نرخ بازماندگی از تحصیل در مردان و زنان داراست و به ترتیب استانهای گیلان (۱.۴۶ درصد) و اردبیل (۱.۹۵ درصد) در جایگاه دوم و سوم قرار دارند.
از سوی دیگر بیشترین مقدار این نرخ را استان سیستان و بلوچستان (۷.۶۱درصد) به خود اختصاص داده است و پس از آن استانهای کرمان (۴.۵۲ درصد) و یزد (۳.۵۲ درصد) قرار دارند. با توجه به آن که نرخ بازماندگی از تحصیل استانهای مذکور از متوسط کشور (۲.۶۱ درصد) بسیار بیشتر است، به نظر میرسد در حالت بحرانی به سر میبرند.
بررسی نرخ مذکور گروههای سنی ۶ تا ۹ ساله در استانهای مختلف نشان دهنده نتایج حاصل برای گروه سنی ۶ تا ۱۴ ساله است. همچنین همان طور که انتظار میرود استان سیستان و بلوچستان در گروه سنی ۱۰ تا ۱۴ ساله نیز ( " اعم از مرد و زن) بیشترین مقدار نرخ بازماندگی از تحصیل را به خود اختصاص داده است.
قم در صدر شاخص شکاف جنسیتی سواد
سیستان و بلوچستان دارای کمترین میزان این شکاف
پس از بررسی نرخ بازماندگی از تحصیل، به ارزیابی وضعیت شکاف جنسیتی سواد پرداخته میشود. بدین منظور جمعیت مردان بیسواد در گروه سنی ۶ تا ۱۴ ساله نسبت به زنان بیسواد در همان گروه سنی برای هر استان محاسبه شد.
نتایج حاصل نشان میدهد که استان قم ( ۱۱۶.۹۸ درصد) بیشترین مقدار شکاف جنسیتی سواد را داراست که به این مفهوم اشاره میکند، مردان بیسواد در مقایسه با بیسوادان زن استان مذکور در گروه سنی ۶ تا ۱۴ ساله، بیشتر هستند. از سوی دیگر استان سیستان و بلوچستان (۹۵.۸۷ درصد) کمترین مقدار شکاف جنسیتی سواد را به خود اختصاص داده است که نشان میدهد مردان بیسواد نسبت به بیسوادان زن در گروه سنی ۶ تا ۱۴ ساله، از تعداد کمتری برخوردار هستند.
بر اساس اطلاعات مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت رفاه؛ از سوی دیگر، با مقایسه دو جدول ۵ و ۶ نتایج قابل ملاحظهای حاصل میشود. استان اردبیل با نرخ بازماندگی از تحصیل ۵۹.۱ درصد، دارای شکاف جنسیتی ۵۷.۱۱۵ درصدی است. یعنی این استان، علاوه بر کم بودن تعداد بیسوادان مرد و زن در گروه سنی ۶ تا ۱۴ ساله، مقایسه جنسیتی بیسوادان استان نام برده نشان از وضع سواد بهتر زنان آن دارد. از طرف دیگر، برعکس استان اردبیل، استان سیستان و بلوچستان (۷.۶۱ درصد) با توجه به بالا بودن نرخ بازماندگی از تحصیل گروه سنی ۶ تا ۱۴ ساله، شکاف جنسیتی استان نام برده (۹۵.۸۷ درصد) زنان بیسواد بر بیسوادان مرد همان گروه نیز بیشتر است.