بیشتر آدمها بعد از اینکه از یک رابطه عاطفی شکست خورده بیرون میآیند توانایی عبور از مرحله بحران، رسیدن به مرحله شفا و سپس آغاز یک زندگی تازه را دارند. به ویژه اگر کسی آگاهانه و با تصمیم مشترک یک رابطه عاطفی را تمام کرده باشد طی کردن این روند شفا برایش آسانتر است.اما این داستان همه رابطههای تمام شده نیست. برای برخی بسیار دشوار است که از یک رابطه عمیقاً عاطفی علیرغم مشکلاتش بیرون بیایند.
اگر یک نفر در چنین رابطهای رها کننده و دیگری به شدت وابسته به آن باشد این موضوع به یک شکست عاطفی جدی تبدیل میشود.
طرد شدن ویرانگر است. برخی پس از پایان رابطه اندوه ناتمامی را تجربه میکنند، اسیر بدبینی میشوند و همواره از این هراس دارند که دیگر دوست داشته نشوند. کنار آمدن با مساله جدایی بسیار سخت و دشوار است.
برای همین است که تلاش میکنید هر طور شده دوباره پیوند عاطفی را از نو بسازید و خود را به کسی نزدیک کنید که از رابطه با شما بیرون آمده است. اما هیچ چیز بدتر از این نیست که بار دیگر توسط شریک عاطفیتان ترک شوید. اینبار چه بسا دچار خشم و اندوهی شوید که با هیچ مرهمی آرام نمیگیرد.
اینکه نمیتوانید از یک رابطه عاطفی بیرون بیایید و با غم از دست دادن کسی که دوستش داشتهاید کنار بیایید نشاندهنده ویژگیهای شخصیتی شماست. معمولا افرادی که نمیتوانند با این حقیقت کنار بیایند ویژگیهای شخصیتی مشخصی دارند. شاید اگر بدانید که مساله شما در کجا ریشه دارد بهتر بتوانید به خودتان کمک کنید تا از این وضعیت خارج شوید.
احساس ناامنی درونی
این طبیعی است که آدمها زمانی که با از دست دادن چیزی تهدید میشوند احساس ناامنی کنند. احساس ترس ناشی از ناامنی یک مکانیزم دفاعی در انسانهاست که برای بقا ضروری است.
اما انسانها توانایی سازگاری با غم از دست دادن را نیز دارند و میتوانند از آن عبور کنند. اما متاسفانه برخی از افراد در شرایط از دست دادن اضطراب و هراس عمیقتری را احساس میکنند و کنار آمدن با غم از دست دادن برایشان به سادگی اتفاق نمیافتد.
این مساله باعث میشود آنها پس از طرد شدن در رابطه عاطفی اندوه بیشتری را تجربه کنند. آنها پس از رها شدن احساس ناتوانی، ناامیدی و بیقراری بیشتری میکنند و در یک نتیجهگیری کلی نمیتوانند دوباره به عشق ایمان بیاورند.
ساختن عشق ایدهآل
کسانی که شریک عاطفی شان را موجود ایدهال و بینقصی فرض میکنند پس از آنکه توسط این فرد رها میشوند به شدت ضربه روحی میخورند. در واقع اندوه این افراد بخاطر این ترس است که آنها نمیتوانند موجودی به خوبی عشق سابق خود پیدا کنند. این تجربه معمولا نصیب افرادی میشود که همواره در رویای آدمی بینظیر و خارق العاده بودهاند. شکست عاطفی در این شرایط به معنای فروریختن همه رویاها است. به همین دلیل است که این افراد نمیتوانند از غم دوری و جدایی بیرون بیایند.
ترومای رها شدن در کودکی
کسی که در کودکی ناامنی و ترس رها شدن را تجربه کرده باشد در بزرگسالی این ظرفیت را دارد که بخاطر شکست عاطفی دچار اندوه ناتمامی شود. کودکی که مراقبان خوبی نداشته، پیوند عاطفی درستی با والدینش برقرار نکرده و یا پس از جدایی والدینش نتوانسته نسبت به هیچ کدام از والدین تعلق عاطفی درستی پیدا کند در بزرگسالی نمیتواند به راحتی به روابط اعتماد کند.
زمانی که او با سختی فراوان بالاخره یک رابطه عاطفی را تجربه میکند انتظار ندارد که آن را باز هم دوباره از دست بدهد. شکست عاطفی در این شرایط ضایعهای است که به راحتی جبران پذیر نیست.
البته این به معنای آن نیست که چنین فردی هرگز نمیتواند از اندوه از دست دادن بیرون بیاید. اما این قابل درک است که چرا اندوه از دست دادن یک رابطه برای چنین فردی یک ضایعه است.
ترس از تنهایی
کسی که گمان میکند عشق هرگز اتفاق نمیافتد یا آنقدر اعتماد به نفس نداشته باشد که خود را لایق دوست داشته شدن بداند، یا دائم آزار و بیتوجهی و بدرفتاری را از سوی دیگران تجربه کرده باشد ممکن است از دست دادن شریک عاطفی برایش بسیار سخت و گران باشد.
تکیه بر دیگری
کسی که همواره در رابطه عاطفی به شریکاش تکیه کرده است، اولویت را به او داده و خودش را با کسی که دوستش دارد تعریف کرده پس از ترک رابطه عاطفی به شدت از این مساله ضربه خواهد خورد.
غم از دست دادن در این شرایط به معنای از دست دادن هویت خود است. به همین دلیل است که عبور از رابطه و فراموش کردن رابطهای که تمام شده برای این فرد بسیار دشوار است.
ترس از شکست
آدمهایی وجود دارند که از شکست خوردن به شدت هراس دارند. از دست دادن رابطه برای چنین افرادی به معنای شکست است. کسانی که از شکست میترسند معمولا همه تلاش خود را میکنند تا مانع هر شکستی شوند. زمانی که این تلاشها نتیجه ندهد و آنها شکست بخورند اندوه ناشی از شکست برای آنها ناتمام خواهد بود.
پس از شکست عاطفی این افراد خود را مقصر و گناهکار میدانند و از یادآوری تلاشهای بینتیجه خود برای حفظ رابطه و ابراز علاقه به شدت دچار ناامیدی و یاس میشوند.
عشق ناتمام
آدمهایی هستند که تاسرحد مرگ عشق میورزند. برای این افراد عشق هرگز نمیمیرد و عشق ورزی به شریک خود را مایه افتخار و غرور میدانند. حتی طرد شدن نیز مانع از آن نمیشود که آنها مسلک خود را تغییر بدهند. آنها میتوانند تا ابد یک نفر را دوست داشته باشند و برای بازگشتش منتظر بمانند. بر اساس این باور آنها هرگز نمیتوانند رابطه جدیدی را شروع کنند.
همانطور که میبینید دلایل زیادی وجود دارد که یک نفر نتواند از دلبستگی به کسی که دوستش داشته دست بردارد و ترک رابطه عاطفی برایش با وجود فراز و نشیبهای فراوان دشوار باشد.
اگر نتوانستهاید از فکر کسی که زمانی با او پیوندهای عاطفی داشتهاید بیرون بیایید و دائم از خودتان میپرسید: «چرا نمیتوانم با غم جدایی او کنار بیایم؟» این ویژگیها را به یاد بیاورید. یافتن خود در میان این ویژگیهای شخصیتی به شما کمک میکند راه درست را برای رهایی از این مخمصه پیدا کنید.