مردان هوسران در دام تبهکاران افتادند+ عکس

شاکی به پلیس گفت: «سوار بر خودروگران قیمتم ازجنوب تهران به طرف خانه می‌رفتم که بین راه خانم میانسالی که کنارخیابان ایستاده بود ازمن آدرسی پرسید. به دلیل اینکه مقصدش نزدیک بود سوارش کردم. اما هنوز چند کیلومتری دورنشده بودیم که مرد میانسالی سوار بر موتورسیکلت سیاه رنگ راه ما را بست. مرد میانسال که خودش را مأمور اداره آگاهی معرفی می‌کرد به ماگفت که مرتکب رابطه نامشروع شده‌ایم وبا تهدید وارعاب ازما خواست تا همراهش به کلانتری برویم.

بعدهم در تماس با مردی درخواست نیروی کمکی کرد. من که بادیدن این صحنه و به خاطر ترس از آبرویم بشدت نگران شده بودم خواستم درقبال دریافت مقداری پول وطلا که همراهم بود رهایم کند که بالاخره قبول کرد. اما خیلی زود متوجه شدم دردام مأمورقلابی افتاده‌ام.

بدین‌ترتیب پرونده این ماجرا به شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت تهران رفت و مأمور قلابی و زن میانسال با دستوربازپرس «ایرد موسی» تحت تعقیب قرارگرفتند.در ادامه تحقیقات، مأموران با شکایت‌های مشابهی روبه‌رو شدند. سرانجام کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی پایتخت موفق به دستگیری مرد میانسال سابقه‌داری شدند.متهم با انتقال به دادسرای ویژه سرقت به اخاذی‌های متعدد تحت عنوان مأمور پلیس وباهمدستی چهارزن اعتراف کرد که همدستانش نیزبلافاصله دستگیرشدند.سردسته باند در گفت‌وگو با خبرنگار «ایران» جزییات تازه‌ای درباره اخاذی هایشان فاش کرد.

شگرد این قبیل اخاذی‌ها از کجا به ذهنت رسید؟

از روی فیلم‌های سینمایی.هدف من الگوبرداری بود، سناریوی سرقت‌های ما تقریباً شبیه یک فیلم بود.

سابقه داری؟

بله، سه بار سابقه کلاهبرداری و سرقت دارم.

متاهلی؟

سه بار تا به حال ازدواج کرده ام. زن اولم در تصادف فوت کرد. همـــــــــــسر دومم چون می‌خواست ادامه تحصیل دهد با من نساخت و طلاق گرفت، همسر سومم هم دراستان دیگری است.

با زن‌هایی که همدست ات بودند چطور آشنا شدی؟

راستش را بخواهید با آنها درخیابان آشنا شده بودم. زن‌های تنهایی که به خاطر فقر و با وعده پول راضی به انجام این کار می‌شدند. مثلاً با شیرین که در بیشتر سرقت‌ها با من همکاری داشت، در ترمینال شرق آشنا شدم.او از شوهرش جدا شده بود و قصد رفتن به شمال داشت. با کمی چرب زبانی و جلب اعتمادش شماره تماسم را به او دادم و قرار شد که بعد از سفر با من تماس بگیرد و این‌طوری یکی از اعضای ثابت باندم شد.

از این سرقت‌ها چقدر گیر آنها می‌آمد؟

معمولاً از 200 تا 500 هزار تومان.

طعمه‌ها را چطور شناسایی می‌کردی؟

بعضی‌ها ناشناس بودند، خانم‌هایی که با من کار می‌کردند کنار خیابان می‌ایستادند و با دیدن خودروی مدل بالا به بهانه پرسیدن آدرس سوار ماشین می‌شدند و بعد هم من نقشه را اجرا می‌کردم. اما تعدادی از مالباخته‌ها را همدستانم معرفی می‌کردند. آنها بواسطه کارشان با مردان ثروتمندی در ارتباط بودند. خانم‌های همدستم به بهانه‌ای با آنها قرار می‌گذاشتند و بعد هم نقشه اجرا می‌شد.

فکرش را می‌کردی دستگیر شوی؟

راستش را بخواهید نه. برای اینکه شاکی‌های ما از ترس آبرویشان شکایت نمی‌کنند. وقتی هم شاکی نباشد کسی از جرمی که صورت گرفته مطلع نمی‌شود و درنهایت دستگیر نمی‌شدم.

چند سرقت به این شیوه داشتی؟

راستش را بخواهی حسابش از دستم در رفته است اما بالای 30 مورد بوده است.