گفتگوی کوتاهی با کارشناسان حوزه نشان میدهد عملکرد هیچ یک از رؤسای سازمان حفاظت محیط زیست حتی به نزدیکی موفقیتهای بنیانگذار این سازمان راه نبرده است. اکنون باید دید آیا کلانتری قصد دارد و میتواند یادگاری متفاوت از رؤسای پیشین از خود به یادگار بگذارد یا خیر.
اسکندر فیروز، رئیس ماندگار
سازمانی که امروز حفاظت محیط زیست نام دارد در سال ۱۳۴۶ و با نام «سازمان شکاربانی و تا این لحظه بهترین مدیری که سازمان حفاظت محیط زیست به خود دیده بنیانگذار و نخستین مدیرش اسکندر فیروز بود که درواقع توانست نه تنها مفهموم محیط زیست را در ایران جا بیاندازد بلکه به عنوان یک شخصیت بینالمللی توانست یک نهضت محیط زیستی راه بیاندازدنظارت بر صید» تاسیس شد. اسکندر فیروز که بنیانگذار این سازمان بود تا سال ۱۳۵۶ بر آن ریاست کرد.
مدیرکل مشارکتهای مردمی سازمان محیط زیست درباره دوران مدیریت فیروز میگوید: تا این لحظه بهترین مدیری که سازمان حفاظت محیط زیست به خود دیده بنیانگذار و نخستین مدیرش اسکندر فیروز بود که درواقع توانست نه تنها مفهموم محیط زیست را در عالی ترین سطح قدرت در حکومت ایران جا بیاندازد بلکه به عنوان یک شخصیت بینالمللی توانست یک نهضت محیط زیستی راه بیاندازد.
محمد درویش تأکید میکند: اولین کنوانسیون محیط زیستی جهان یعنی کنوانسیون رامسر را که توجه جهانیان را به تالابها جلب کرد اسکند فیروز راه انداخت. او نایب رئیس اجلاس جهانی استکهلم بود و این مقام را تا کنون در هیچ دوره دیگری نداشتهایم. در سخنرانی که آنجا داشت صحبت بهرهبرداری عقلایی از سرزمین را مطرح کرد و شاید اولین کسی در جهان بود که به صورت رسمی و در این سطح مفهوم توسعه پایدار را مطرح میکرد و گفت "اگر جهانیان با همین روش به مصرف منابع ادامه دهند دیری نخواهد پایید که دیگر کره زمین نیازهایشان را نمیتواند برآورده کند". هشت سال بعد در ۱۹۸۰ پیشبینی او به واقعیت پیوست و میزانتولید و مصرف کره زمین با هم برابر شد.
وی تصریح میکند: فیروز کسی بود که به او دبیرکلی اتحادیه جهانی حفاظت IUCN پیشنهاد شد و تا کنون به هیچ ایرانی دیگری این پیشنهاد نشده است. سه گونه گیاهی و جانوری به نام او نامگذاری شده که هیچ ایرانی دیگری این افتخار را هم ندارد و اینها نشان دهنده آن است که شخصیت ممتازی بوده است. او به ایرانیان یاد داد به مرداب بگویند تالاب و به شکاربان بگویند محیطبان و به حیات وحش نگویند شکار. قوانینی که در سال ۱۳۵۳ در کشور وضع شد که هنوز هم بسیاری از آنها وجود دارد مرهون حضور اسکندر فیروز بوده است. او هنوز هم با علاقه در صحنه محیط زیست حضور دارد و پیگیری میکند و به جز او و معصومه ابتکار دیگر روسای
وجه مشترک همه روسای بعدی این بود که هیچ کدام محیط زیستی نبودند. نه در تخصص و شخصیت اجتماعیسازمان محیط زیست وقتی از این سازمان رفتند محیط زیست را فراموش کردند.
اسماعیل کهرم، پرندهشناس و استاد سرشناس حوزه محیط زیست نیز درباره دوران ریاست وی میگوید: اسکندر فیروز اولین و بهترین رئیس من بود. علاقه به طبیعت را به ما یاد داد و تنها ایرانی بود که برای ریاست اتحادیه جهانی حفاظت نامزد شد. وجودش محیط زیستی بود و هنوز هم که بیش از ۹۰ سال سن دارد در حال نوشتن کتابی درباره محیط زیست است. برای استخدام پرندهشناس در سازمان کنونی کنکور برگزار کرد و در زمان او سازمان محیط زیست در اوج اقتدار بود.
حسین آخانی استاد محیط زیست دانشگاه تهران نیز درباره او معتقد است: اسکندر فیزور به عنوان بنیانگذار سازمان محیط زیست در زمانی که مسائل محیط زیستی در دنیا برجسته نبود می توان گفت برخی در مقابل تخریب محیط زیست بیشتر و برخی کمتر مقاومت کردنددستاوردهای بی نظیری داشت؛ زمانی که هنوز هیچ کس در خاورمیانه مفهوم محیط زیست را نمی شناخت و حتی غرب هم در حوزه محیط زیست پیشرفت چندانی نکرده بود وی سازمان قدرتمندی را بنیاد نهاد، پارک های ملی و ذخیره گاههای زیست کره را ثبت کرد و موفق شد یک کنوانسیون بسیار مهم را در ایران و به نام شهر رامسر به ثبت برساند اما حتی او نیز در زمان شاه تحمل نشد.
میراث سردرگم
با برکناری فیروز در سال ۱۳۵۶ منوچهر فیلی عهدهدار این سمت شد. فردی که به گفته کهرم «از فولاد اهواز آمده و این کاره هم نبود» مدت کوتاهی ریاست سازمان را برعهده داشت و رفت. پس از او نیز عباس سمیعی بر سر کار آمد اما کشور در بحبوحه انقلاب بود و اتفاق خاصی نیافتاد. دکتر تقی ابتکار که دکترای مهندسی مکانیک از دانشگاه پنسیلوانیا داشت، رئیس بعدی بود که از آبان ۱۳۵۸ تا اسفند ۱۳۵۹ سکاندار سازمان محیط زیست شد. پیشنهاد اصل ۵۰ قانون اساسی که میگوید «در جمهوری اسلامی، حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی می شود. از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیرقابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است» یادگار مدیریت او بود.
دو نفر طولانی ترین زمان را در این سازمان مدیریت کرده اند. یکی آقای منافی که پزشک بود و دیگری خانم ابتکار که ایمونولوژییست و یک فرد کاملا سیاسی استپس از او نیز رضاحسین میرزاطاهری و سپس هادی منافی ریاست سازمان را بر عهده داشتند. میرزاطاهری لیسانس علوم ریاضی داشت و سابقه فعالیت به عنوان بازرس نخست وزیر در دولت شهید رجایی، مدیرکل آموزش و پرورش استان سمنان و رئیس آموزش و پرورش منطقه ۱۵ تهران را در کارنامه خود داشت، او تا سال ۱۳۶۳ توانست بر کرسی ریاست سازمان حفاظت محیط زیست تکیه بزند. هادی منافی نیز پزشکی بود که سابقه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را بعد از انقلاب اسلامی در کارنامه خود داشت و از سال ۱۳۶۳ به عنوان رئیس سازمان حفاظت محیط زیست فعالیت خود را آغاز کرد و ریاست وی در این سازمان تا شهریور ۱۳۷۶ ادامه داشت که بیشترین مدت زمان ریاست سازمان محیط زیست تا کنون به شمار میرود.
محمد درویش درباره این دوران میگوید: روسای بعدی سازمان کسانی بودند که یا مثل آقای میرزاطاهری آمده بودند سازمان را منحل کنند و یا اصولاً علاقه و شناختی از سازمان محیط زیست نداشتند و تنها آدرس اداره را گرفته بودند تا آغاز به کار کنند.
ریاست ابتکار بر سازمان محیط زیست
از سال۱۳۷۶ معصومه ابتکار سکاندار ریاست سازمان محیط زیست شد. وی در این دوره به عنوان یکی از هفت «قهرمان زمین» سال ۲۰۰۶ سازمان ملل متحد انتخاب شد. حذف پیکان از خط تولید صنعت کشور نیز در نتیجه تلاشهای معصومه ابتکار رخ داد.
حسین آخانی با اشاره به تغییرات متعدد پیش از سکانداری ابتکار میگوید: اگر بخواهیم روسای سازمان محیط زیست را مقایسه کنیم اسکندر فیروز با فاصله بسیار بسیار زیادی از همه روسای بعدی سازمان متمایز است. وجه مشترک همه روسای بعدی این بود که هیچ کدام محیط زیستی نبودند. نه در تخصص و شخصیت اجتماعی. فیروز اگر چه مهندس بود ولی شخصیت اجتماعی و حرفه ای او باعث شده بود محیط زیستی باشد و این ویژگی بعد از ۴ دهه از زمان مسئولیت در ایشان از بین نرفته و وی در ۹۰ سالگی هنوز درباره محیط زیست کتاب می نویسد.
این استاد دانشگاه تهران توضیح می دهد: از این وجه مشترک که بگذریم من به شخصه نمی توانم بگویم رئیس دیگری عملکرد بهتری داشته زیرا بقیه همان سازمانی را که از فیروز تحول گرفتند با کیفیتی بسیار پائین تر از زمان او مدیریت کرده اند و چیزی که اضافه نکردند هیچ، داشته های ما را هم از دست دادند.
وی تصریح کرد: دو نفر طولانی ترین زمان را در این سازمان مدیریت کرده اند. یکی آقای منافی که پزشک بود و دیگری خانم ابتکار که ایمونولوژییست و یک فرد کاملا سیاسی است.
اسماعیل کهرم استاد محیط زیست و پرنده شناس نیز درباره روسای بعدی سازمان محیط زیست می گوید: وقتی اسم رئیس سازمان محیط زیست می آید من یاد دو نفر یعنی اسکندر فیروز و معصومه ابتکار می افتم. خانم ابتکار در دوره اول که من مشاور معاونش یعنی آقای نجفی بودم یک هزارم امکانات آقای فیروز را نداشت. در زمان آقای فیروز، ما ۳ هواپیمای ۶ نفره، ۴ نفره و دو نفره در خود سازمان داشتیم که من هر وقت دلم می خواستم حکم می گرفتم و به همدان، کرمان و دیگر نقاط کشور می رفتم. آن زمان ۱۵ کارشناس خارجی داشتیم که هر کدامشان اکنون برجستگان حیاط وحش دنیا شده اند. حق ماموریت و حقوق ما در زمان آقای فیروز وسوسه برانگیز بود اما خانم ابتکار در شرایط بیپولی به سازمان آمد اما با جیب خالی آن را مدیریت کرد و سازمان را به دولت بعدی رساند.
محمد درویش هم تأکید میکند: عملاً بسیاری از مردم پیش از معصومه ابتکار سازمان محیط زیست را با سازمان بهزیستی اشتباه میگرفتند. نه فقط مردم که خیلی از نمایندگان مجلس و مدیران هم از زمانی که معصومه ابتکار در دولت هفتم قدرت را در پردیسان به دست گرفت بود آرام آرام شاهد مطالبات محیط زیستی بودیم و رشد تشکلهای مردمنهاد را دیدیم و قوانینی در حوزه حراست از محیط زیست وضع شد اما در طول هشت سال بعدی ما شاهد مدیرانی بودیم که آشکارا یا فهمی از محیط زیست نداشتند یا آمده بودند تا صدای محیط زیست را خفه کنند.
آنها که به کسی کار نداشتند
پس از معصومه ابتکار فاطمه واعظ جوادی به ساختمان پردیسان آمد. جوادی دکترای دیرینهشناسی و چینهشناسی داشت و تنها سابقه مشخص او استادیاری گروه علوم زمین دانشگاه شیراز بود. آنگونه که اسماعیل کهرم یادآوری میکند: خانم جوادی خود به مرحوم صدوق گفته بود «قبل از آنکه من را در این چاه بیندازند من بودم و کتابهایم و کامپیوترم.» یعنی ایشان اصلا برای این کار ساخته نشده بود. اما ایشان به هر صورت کاری به کار کسی نداشت و آسیبی به محیط زیست کشور نمیرسید.
آنها که به همه کار داشتند
با آغاز به کار دولت دهم محمدجواد محمدیزاده با مدرک فوق لیسانس بهداشت به سازمان محیط زیست آمد. کسی که به گفته کهرم و بر خلاف جوادی به همه کار داشت! این پرندهشناس و استاد محیط زیست تأکید میکند: در دوره ایشان دو تا ببر را به ایران آوردند که یک ماده ۴ ساله و یک نر دو ساله بود. این دو حیوان را که برایشان هزینه های بسیار سنگینی در سمسکنده و میان کاله انجام شده بود را بسیار ناشیانه به جان هم انداختند و ببر ماده ببر نر را درید و کشت و آن هزینه ها و اتاق ها که آماده کرده بودند هم پوسید و ببر ماده اکنون در انزوا است و به زودی می میرد و با این کار، کارشناسان ما را هم بدنام کردند.
حسین آخانی استاد محیط زیست دانشگاه تهران نیز در این باره میگوید: تنها می توان گفت برخی در مقابل تخریب محیط زیست بیشتر و برخی کمتر مقاومت کردند. اگر بخواهم عملکرد منفی را مقایسه کنم آقای محمدی زاده برجسته تر از بقیه بود. ایشان چهره ای اجرایی بود که به ناحق به محیط زیست آورده شد.
درویش نیز درباره مدیریت محمدیزاده معتقد است: اصولاً او کسی بود که در دوره استانداریاش در خراسان رضوی نشان داده بود که توسعه صنعتی را به منابع طبیعی ترجیح می دهد و در این چهار سال هم همین را نشان داد و خودش هم اعتراف کرد که من هیچ کاری برای محیط زیست در این چهار سال نکردم.
بازگشت ابتکار
آغاز به کار دولت حسن روحانی با تأخیری طولانی در معرفی رئیس سازمان محیط زیست همراه بود اما سرانجام بار دیگر نام معصومه ابتکار به عنوان رئیس این سازمان اعلام شد. ابتکار در دوره دوم مدیریت خود با چالشهای بیشتری از جانب منتقدان رو به رو شد. موافقت با اجرای طرح گردشگری در آشوراده یکی از پربحثترین درگیریهای زمان مدیریت وی بود اما نقد جدیتر از جانب مخالفان ابتکار عملکرد سیاسی او بود. با این حال محمد درویش در این باره میگوید: مهمترین اتفاق دوره دوم مدیریت ابتکار در سازمان محیط زیست این بود که مخالفان و کسانی که به محیط زیست هیچ توجهی نمیکردند تیترهای اولشان را به موضوعات محیط زیستی اختصاص دادند. یعنی حتی به بهانه مخالفت با ابتکار به محیط زیست توجه جدیتری شد. هیچ گاه در هیچ دورهای به اندازه این چهار سال محیط زیست مورد توجه رسانهها قرار نگرفت.
وی ادامه میدهد: در این دوره ما شاهد شکوفایی مدرسههای طبیعت بودیم که میتواند نسلی از ایرانیان را معرفی کند که دیگر نیاز نیست برایشان ثابت کنیم روز روشن و شب تاریک است و خودشان پاسداران شایسته محیط زیست خود خواهند بود و متعارض به عرصههای طبیعی نمیشوند. حتماً چنین نسلی شلیک کننده به محیطبانها و جنگلبانهایش نخواهد بود و رویشگاههای جنگلی را به عمد آتش نخواهد زد.
اسماعیل کهرم نیز درباره دوره دوم مدیریت ابتکار و سازمان محیط زیست میگوید: وی در این دوران همان روش و رویه قبل را داشت. سیستم مدیریت او با رئوفت و ملاحظه نسبت به کارکنان همراه بود و روزی که دو محیط بان در هرمزگان در یک روز کشته شدند وی فردایش به دیدار خانواده های آنان رفت و از آنان دلجویی کرد.
این پرندهشناس با تاکید بر کمبود بودجه سازمان محیط زیست در این دوره گفت: شاهکار ایشان مدیریت سازمان محیط زیست در اوج شرایط دست تنگی بود. یک بار ساعت ۹ شب معاون ایشان آقای مجابی را در سازمان دیدم که با خوشحالی می گفت کهرم بالاخره گرفتم! آنقدر نشستم تا حقوق این ماه کارکنان را گرفتم!
کلانتری، بیمها و امیدها
سرانجام عیسی کلانتری در کابینه دوازدهم سکان سازمان حفاظت محیط زیست را در دست کلانتری امروز با زمان وزارت تفاوت جدی دارد زیرا اکنون چند سال است که مدیریت ستاد احیای دریاچه ارومیه را برعهده داشته است گرفت. اگرچه کلانتری در مقایسه با دیگر گزینههای مطرح شده پیشینه قابل طرحتری در حوزه محیط زیست داشت و وزارت کشاورزی و ریاست ستاد احیای دریاچه ارومیه را در کارنامه خود به ثبت رسانده بود اما طرح نامش از آغاز چندان با خوشآمدگویی محیطزیستیها همراه نبود.
منتقدان کلانتری نگران نگاه سازهای و همچنین عدم حاکمیت نگاه محیط زیستی در حوزههای مدیریتی پیشین وی بودند. این منتقدان میگفتند کلانتری کسی است که توسعه نیشکر را در خوزستان گسترش داد و این موضوع منجر به نابودی و دست کم خسارتهای گسترده در محیط زیست این استان شد. همچنین طرح پیشنهادهای گوناگون سازهای از جمله انتقال آب برای نجات دریاچه ارومیه به این نگرانی دامن زده بود. این منتقدان از همزمانی ریاست او بر سازمان محیط زیست همزمان با انتخاب حبیبالله بیطرف به عنوان وزیر نیرو که نامش با سدسازی و طرحهای انتقال آب از زاگرس به کویر گره خورده ابراز نگرانی میکردند. حمایت از محصولات تراریخته از دیگر نگرانیهای فعالان محیط زیست نسبت به ریاست کلانتری بر این سازمان بود.
اگرچه منتقدان سهم کلانتری را در خشکی دریاچه ارومیه به دلیل گسترش بیرویه کشاورزی در حوضه آبریز این دریاچه پررنگ میدیدند اما موافقان او عملکردش در ستاد احیای دریاچه ارومیه را موفق ارزیابی میکردند چرا که به گفته موافقان و بر اساس آمارها و گزارشهای دولت این ستاد با مجموعهای از اقدامهای گوناگون موفق شد وضعیت دریاچه را به تثبیت برساند.
حسین آخانی درباره پیش بینی وضعیت سازمان محیط زیست در دوران تصدی عیسی کلانتری میگوید: پیش بینی رفتار کلانتری مشکل خواهد بود زیرا وی خود در گروه مدیران اجرایی کشور قرار داشته و طبیعی است که خودش در ایجاد وضعیت بد محیط زیست امروز ما نقش فعال و جدی داشته است اما کلانتری امروز با زمان وزارت تفاوت جدی دارد زیرا اکنون چند سال است که مدیریت ستاد احیای دریاچه ارومیه را برعهده داشته است.
وی تصریح میکند: کلانتری اکنون از منتقدان سیاست های آبی کشور شده است. نقش مدیریت آبی رتبه اول تخریب محیط زیست در ایران را داشته و ساختار هیدرولوژیک کشور را ویران کرده است. آنچه امروز در جنگل و تالاب و مرتع می بینیم نتیجه نگاه ویرانگر وزارت نیرو و اصرار بر سدسازی و انتقال آب است.
آخانی درباره انتظارش از کلانتری در دوران مدیریت نیز میگوید: انتظار ما این است که به حرف هایی که مطرح کرده پایبند باشد زیرا به گفته خود او ادامه این راه تمدن ایرانی را به نابودی می کشاند. امیدواریم ایشان دخالت های اشتباه مهندسی در حوزه آب را متوقف کند اما در حوزه محیط زیست طبیعی، حفظ جنگل و مرتع و مناطق ۴ گانه و حفظ تنوع زیستی واقعا نمی دانیم که چه سیاستی خواهد داشت و چه برنامه هایی را خواهد آورد. امیدواریم از دانشی که امروز وجود دارد استفاده کند و با توجه به شرایط امروز نگاه کهنه به محیط زیست طبیعی را کنار بگذارد.
اسماعیل کهرم نیز درباره وضعیت احتمالی پیش روی سازمان محیط زیست در زمان مدیریت عیسی کلانتری میگوید: کلانتری حداقل صریح اللهجه و گردن کلفت است. من ترجیح می دادم خانم ابتکار بماند و برنامه هایش را تکمیل کند اما الان که رفته کلانتری بهترین گزینه است زیرا برخی آدم هایی را برای ریاست سازمان مطرح می کردند که من با ۴۴ سال سابقه اسم آنها را نشنیده بودم. کسی که در این مقام قرار می گیرد باید شخصیت وجیه المله باشد و به هر حال هر کس رئیس سازمان است مردم باید به او کمک کنند.
محمد درویش هم در این باره میگوید: مهمترین ویژگی آقای کلانتری شفافیت و شجاعتش است. این ویژگیها برای یک رئیس در سطح سازمان محیط زیست ویژگیهای مثبتی است. خودش گفته قبول دارد در گذشته اشتباههای جدی در دوره هشت ساله وزارت کشاورزی انجام داده و این شجاعت در خیلی از مدیران ما وجود ندارد که اعتراف کنند اشتباه میکردهاند. امیدواریم با قبول اشتباهها تلاش کند وزن و اقتدار سازمان حفاظت محیط زیست را در بدنه حاکمیت و دولت افزایش دهد و اعتبارات درخورتری برای این سازمان فراهم کند و مردم را به شکل واقعیتر شریک تصمیمگیریها و مدیریتش کند. ما این امیدواری را برای آقای کلانتری داریم اما قضاوت درباره ایشانرا باید منوط کنیم به زمانی که همکارانش را مشخص و برنامههایش را اعلام کند و ببینیم در طول ماههای آینده چگونه رفتار خواهد کرد.