فریدونکنار و بازار آن نامی آشنا برای دوستداران محیط زیست و حیات وحش است چرا که این منطقه زیبای خطه شمال، در سالهای اخیر دستخوش فجایعی بسیار تلخ در شکار و کشتار بیرحمانه پرندگان مهاجر (در حال انقراض) شده و هیچ کدام از دستگاههای ذیربط اقدامی عاجل برای برای ممانعت از این مسائل انجام نمیدهند.
مسائلی همچون کشتار پرندگان مهاجر در فریدونکنار، سکوت مسئولان نسبت به این فجایع، خرید و فروش پرندگان و لاشه آنها به بهانه معیشت، ورود متمولین به عنوان سرشاخههای شکار و کسب درآمدهای هنگفت از راه نابودی پرندگان و حیات وحش برخی از دغدغههایی است که مردم و کارشناسان، آن را از مسئولان و متولیان امر طلب میکنند و خواهان توجه جدیتر به محیط زیست و زیستگاهها هستند.
این روزها مردمی که از اوضاع و بازار فریدونکنار آگاهی پیدا میکنند خواستار برخوردی جدی از سوی محیط زیست، دستگاه قضایی و سایر مسئولان ذیربط هستند چرا که برخی افراد فرصت طلب به بهانههای مختلف و با کسب درآمدهای کلان، کمر به نابودی محیط زیست و حیوانات بیپناه بستهاند.
اما به بهانه موضوعاتی نظیر کشتار پرندگان در فریدونکنار، سکوت مسئولان نسبت به این فجایع محیط زیستی، آخرین وضعیت تنوع زیستی و حیات وحش، رهاسازی گونههای مختلف، وضعیت کنونی پلنگ رودسر، پرونده هیرکان و ورکان، چرایی کاهش جمعیت یوزها، وضعیت باغ وحشها، سرشماری گونههای جانوری و ... با مجید خرازیان مقدم؛ مدیرکل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان محیط زیستبه گفتوگو نشستیم.
در ادامه مشروح بخش نخست مصاحبه با مدیرکل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان محیط زیست را میخوانید:
درباره برنامه پیشگیری از شیوع بیماریها در حیات وحش چه اقداماتی باید صورت گیرد و این وظیفه مهم به عهده چه دستگاهی است؟
در رابطه با پیشگیری از شیوع بیماریها در حیات وحش، بهطور خلاصه عرض میکنم چنانچه بهعنوان مثال عامل بیماری از پرندگان مهاجر وارد کشور میشود و مورد تایید سازمان دامپزشکی نیز قرار دارد، بهترین اقدام انجام تمهیدات لازم برای جلوگیری از سرایت عامل بیماری به طیور و پرندگان اهلی خواهد بود و این بدان معنا است که ما باید با افزایش حفاظت فیزیکی در تالابها و مراکز مهم تجمع پرندگان آبزی و اعمال صحیح ممنوعیتهای مربوط به عدم شکار پرندگان، اقدامات پیشگیرانه را انجام دهیم؛ یعنی اینکه برای مهار اینگونه بیماریها سازمان حفاظت محیط زیست، محیطبانان و کارشناسان سازمان در خط اول، باید اقدامات پیشگیرانه را مد نظر قرار دهند ؛ نکتهای که حداقل در تخصیص اعتبارات برای دستگاههای ذیربط برای اینگونه اقدامات پیشگیرانه کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
چرا نظارت کافی روی بازار خرید و فروش پرندگان که از سوی برخی افراد سودجو و فرصت طلب در نقاطی همچون فریدونکنار انجام میگیرد، وجود ندارد و تعطیلی این بازارها چقدر در محیط زیست کشور، پیشگیری از بیماریهای پرندگان و تنوع زیستی اثرگذار خواهد بود؟
سؤال من هم همین هست چرا روی بازار کار نمیشود؟ راجع به فریدونکنار صحبتها زیاد است؛ وظیفه دفتر حیات وحش در مورد فریدونکنار چه بوده؟ ما برنامه پنج سالهای دادیم که به استان رفته است و استان هم برنامه پیشنهادی ارائه کرد و حقیقتاً اداره کل حفاظت محیط زیست استان مازندران و یگان حفاظت سازمان هم در حد توان پای کار بودهاند.
فریدونکنار و زیادهخواهی برخی افراد در به بهانه معیشت
اعتقاد دارم بعضی افراد در قالب کلمه معیشت بهدنبال برآورده کردن زیادهخواهی خود هستند؛ ما با معیشت مخالف نیستیم و معیشت به معنی همان صید سنتی است نه اینکه دام هوایی بگذارند و افراد متخلف پرنده را گرفته و از بین ببرند، اینکه معیشت نیست بلکه این زیادهخواهی است.
من هم با معیشت موافق هستم و میگویم محیط زیست باید در بهرهبرداری پایدار در خدمت مردم باشد؛ اما آیا این معیشت است؟ اینها درآمدهای آن چنانی است.
سؤال پیش میآید که چه کار باید کرد؟ پاسخ این است که تمام ظرفیتهای قانونی و قضایی موجود در استان باید با تمام قوا پشت محیط زیست استان مانند تکیه گاهی متقن و منسجم بایستد؛ متاسفانه هر زمان خواستند کاری انجام دهند 50 نفر تجمع میکنند و موضوع به مباحث غیر زیست محیطی کشیده میشود؛ اینها باید اقدام شود.
آیا وجود یک فرماندار عامل عدم اقدامات لازم از سوی سازمان محیط زیست است یا بیتوجهی به بازار فریدونکنار دلایل دیگری دارد؟
بنده در رابطه با آنچه که مربوط به وظایف دفتر حیات وحش است اظهارنظر میکنم؛ سازمان حفاظت محیط زیست نیز به این موضوع توجه دارد و حداقل طی چهار سال گذشته چند بار موارد کتباً از ریاست سازمان به استاندار منعکس شده و در مورد آخر که پیگیری کردم، استاندار نیز دستور لازم را داده بود اما همانگونه که عرض کردم برای رفع این معضل میطلبد که تمامی مراجع ذیصلاح استانی یکصدا باشند.
در سطح شهر فریدونکنار علنی خلاف میکنند
همانگونه که عرض کردم ما با معیشت مشکلی نداریم، معیشت مشخص است؛ بهعنوان مثال من یک کارمند هستم و حقوق و مزایای مشخصی دارم، اما برخی افراد رویکرد زیادهخواهی دارند؛ بنده چند بار به بازار فریدونکنار رفتم و واقعاً حالم منقلب شده است چرا که متاسفانه به طور علنی در سطح شهر خلاف میکنند؛ چه کسی باید با اینها برخورد کند؟
در مسئله شکار ، کشتار و فروش پرندگان مهاجر برخی نمایندگان مجلس و مسئولان بومی موضوع معیشت را مطرح میکنند؛ چه تدبیری برای این بازار باید اندیشیده شود و چرا استاندار و فرماندار در رابطه با بازار پرندگان فریدونکنار و کشتار بیرحمانه پرندگان نمییابند و مقابله نمیکنند؟
ما با معیشت مشکلی نداریم اما آیا ماهی 20 میلیون تومان درآمد معیشت است؛ ما هم بر وجود معیشت تاکید داریم اما مگر گفتهایم که صید صورت نگیرد؟
صید سنتی جای دام هوایی برای پرندگان را بگیرد
حتی ما میگوییم صید سنتی با روشهای قبلی که در برنامههایمان نیز به آنها اشاره کردهایم مثل قبل انجام گیرد اما دام هوایی را برای پرندگان مهاجر پهن نکنید.
متاسفانه این دام هوایی فقط برای فریدونکنار هم نیست، بلکه برای کل استان مازندران است؛ افراد دام هوایی میزنند همه گونه پرنده کمیاب و در معرض انقراض را در آن میاندازند و هر کدام را تمایل داشته باشند به این طرف و آن طرف و درون سبدها میاندازند.
بهراستی آیا این معیشت است؟ من این رامعیشت نمیدانم، این تعریفها باید حلوفصل شود.
چرا برخورد قانونی و قاطع با متخلفان منطقه فریدونکار که به شکار و کشتار بیرحمانه پرندگان مبادرت میورزند انجام نمیگیرد و این اقدام در کجای قانون قرار دارد؟
ما هم همین را میگوییم، آیا فروشنده مواد مخدر هم جرات دارد در سطح شهر به صورت علنی به کار خلاف بپردازد؟ آیا کسی میتواند به صورت علنی قتل انجام دهد؟ من میگویم همان برخوردی که با این خلافکارها می شود با قاطعیت و وفق مقررات و متناسب با تخلف صورت گرفته با این افراد خلافکار در فریدونکنار هم صورت گیرد.
به نظر شما مشکل واقعی درباره فریدونکنار یا نقاطی از این دست که به سلاخخانه پرندگان و حیوانات تبدیل شده چیست؟
محیط زیست به تنهایی در بحث اجرا نمیتواند مقابله کند؛ حتی برای مقابله رفتهاند اما نتوانستهاند تا کاری را صورت دهند؛ تمام دستگاههای ذیربط باید پای کار بیایند و شدیداً برخورد صورت گیرد؛ خوشبختانه در موارد دیگر چنین مشکلاتی نیست اما باید نسبت به این موضوع برخورد شود.
اقدامات کافی نبوده است
بنده منکر اقدامات و زحماتی که تاکنون از سوی عزیزان صورت گرفته نیستم اما به هر صورت حتماً اقدامات کافی نبوده که تخلفات همچنان مشاهده میشود.
متاسفانه در داخل استان مازندران آنطور که همه مردم و دوستداران محیط زیست انتظار دارند مسئولان برای برخورد قاطع با متخلفان ورود ندارند و شاید دلیل آن را درگیری با مردم بومی منطقه میدانند؛ به نظر جنابعالی در خارج از استان چه کسی میتواند به مسئله برخورد با بازار پرندگان فریدونکنار و کشتار بیرحمانه پرندگان ورود یابد؟
وقتی همه دستگاهها و مراجع تصمیمگیر در سطح استان یکصدا باشند حتماً مشکل رفع خواهد شد و موفقیت بهدست میآید.
باید در فریدونکنار تابوشکنی صورت گیرد
به هر صورت من بحث فریدونکنار را یک بحثی میدانم که باید حلوفصل شود و گرنه اینها نقاط ضعف خواهد بود؛ ما باید تابوشکنی کنیم؛ قرار نیست هر تخلفی اسم قالب شیک معیشت به خود گیرد؛ ما با معیشت موافق هستیم اما این رفتارها نامناسب است.
ما جزئی از مردم هستیم وقتی میگوییم محیط زیست را مردم باید حفظ کنند وقتی میگوییم برنامههای محیط زیستی باید با اولویت جوامع محلی و ذینفعان باشد، وقتی خودمان را خادم مردم میدانیم نشانگر همین عدم مخالفت با معیشت است اما هر رفتاری نباید نام معیشت به خود بگیرد.
وقتی که میگوییم اینگونه در خطر انقراض است باید ارزش زیستی آن را بدانیم؛ باید متوجه باشیم وقتی یک گونه منقرض میشود جز به جز قسمتهای فرهنگی جامعه، اقتصادی، معیشتی و ... دچار تاثیر میشوند.
اگر این ارزشهای زیست محیطی گونههایمان را از لحاظ اقتصادی و ... بدانیم در حفظ آن بیشتر دقت خواهد شد؛ اگر علم و آگاهی مردم در این زمینه بالا رود و حسایستشان بیشتر شود به طور حتم اثر بخش خواهد بود.
تاثیرگذاری نابودی گونهها بر روی سفره افراد مختلف
اگر بدانیم که قطع یک حلقه از زنجیره غذایی و نابودی گونهها بر روی سفره ما بهطور مستقیم و غیرمستقیم اثر دارد در حفظ آن کوشا خواهیم بود و برای این اطلاع رسانی و آگاهی بخشی رسانهها به ویژه رسانه ملی وظیفه بسزایی دارند.
چرا درباره شکار، کشتار و فروش پرندگان مهاجر در فریدونکنار رسانه ملی یا سایر رسانهها اطلاعرسانی کافی نکردند؟
بنده سال گذشته مستندی را در مورد فریدونکنار مشاهده کردم که بسیار تاثیرگذار بود؛ طبیعتاً چنین مستندها و برنامههایی تاثیرات زیادی در بردارد چرا که مردم ما بعضا در مورد گونهها و مسائل زیست محیطی اطلاعات کافی ندارند.
به نظر بنده در حوزه توجه به مسائل زیست محیطی و محیط زیست اگر بخواهیم اساسی تکان بخوریم نیازمند حرکت همه دستگاهها هستیم و این باید نه در حرف بلکه در عمل انجام گیرد؛ کارهایی هم در حوزههای مختلف انجام شده اما کفایت نمیکند و باید بیشتر توجه شود.
چه طور میشود همه دستگاههای کشور را ملزم به حضور در فعالیتهای زیست محیطی کرد؟
من این را به عنوان یک شخص حقیقی میگویم که برای این منظور اقبال عمومی خیلی موثر است؛ برای بسیاری از کارها باید مطالبه صورت گیرد.
قشر جوان اصلیترین مطالبهگران موضوعات زیست محیطی
خوشبختانه امروز قشر جوان کشور ما به مسائل محیط زیستی دقت بیشتری پیدا کردهاند در حالی که در بسیاری کشورهای اروپایی افراد میانسال به مسائل محیط زیستی اهتمام میکنند و این موضوع حائز اهمیت است.
بهتر است به موضوع باغوحشها و حیات وحش نیز اشارهای داشته باشیم؛ موضوع صدور مجوز برای فروش توله شیرها در باغوحشها و حیات وحش چیست؛ لطفاً در این مورد هم توضیح دهید؟
ما قبلا میدیدیم که به عنوان مثال اینها را قاچاقی رد میکردند اما در حال حاضر مجوز صادر میشود و حتی رسماً میگویند صادرات توله شیر داریم آیا این باعث تولهکشی نمیشود؟ چه ضوابطی برای صدور مجوز در نظر گرفته میشود؟ مثلا در سال چند بار شیر زایمان میکند؟ شرایطش استاندارد است که این اتفاق میافتد؟
پاسخ دقیق این موضوع را از اداره کل حفاظت و مدیریت شکار و صید بعنوان بازوی اجرایی معاونت محیط زیست طبیعی جویا شوید اما آنچه که من میدانم و در حیطه وظیفهام قرار دارد این است که در رابطه با باغ وحشها اتفاقی که در این چند سال افتاده نظارتها بهتر شده اما تا نمره 20 خیلی فاصله دارد.
همچنین دستورالعملهای خوبی در رابطه با ساماندهی باغ وحشها ابلاغ شده است و حتی نظارتهای بهداشتی را سازمان دامپزشکی بهتر از گذشته انجام میدهد و کمیته مشترکی در حال حاضر در سازمان دامپزشکی وجود دارد که دستورالعمل مشترک با محیط زیست را تدوین میکنند و به تفکیک وظایف میپردازند.
فاصله باغ وحشهای ما با وضعیت مطلوب
بنده نه مدافع باغ وحش هستم نه مخالف باغ وحش هستم، چرا؟ نه اینکه بخواهم یک سلب مسئولیت داشته باشم، خیر اینگونه نیست؛ بنده در برخی زمینهها حتی باغ وحشها را دوست دارم چرا که بهعنوان یک مکان علمی و حتی آشنایی بهتر فرزندان و خانوادهها با گونههای مختلف مناسب است و موجب انس و الفت میان گونهها و افراد مختلف میشود اما متاسفانه واقعیت موجود باغ وحشهای ما با وضعیت مطلوب فاصله زیادی دارد.
درباره باغ وحشها هم حتی چند بار نامه برای استانداران محترم با امضای بالاترین مقام زدهایم که در دنیا برای باغ وحشهایشان یک سری تسهیلاتی قائل میشوند و تسهیلاتی ارائه میدهند و اگر اعتقاد داریم باید این مکانها باشند پس به فکر ارائه تسهیلات نیز باشیم.
تا جایی که بنده خبر دارم بسیاری از جاها تسهیلات و کمکی به این مکانها نمیشود جایی کمکی نمی شود و اگرمیخواهیم وضعیت آنها بهبود یابد باید تسهیلات هم مورد توجه واقع شود.
آیا بهتر نیست اتحادیهای برای باغوحشها راهاندازی شود؟
از نظر اینجانب و وفق مقررات صددرصد مناسب است و هیچ اشکالی هم ندارد؛ اتحادیه هم خودش یک تشکل غیردولتی محسوب میشود و یک تشکل صنفی است.
آیا دفتر حیات وحش این موضوع را جزو برنامههایش میگذارد؟
ما به عنوان پیشنهاد و در چارچوب وظایفمان از آن حمایت میکنیم؛ ما قانون لازم را داریم و حتی برخی اوقات دیدهام که بعضی از دوستان میگویند سازمان نباید باغ وحش داری کند؛ اما باید گفت قانون به ما میگوید که باید کمک به باغ وحشها کنیم نه اینکه باغ وحش داری انجام دهیم؛ قانون به ما میگوید سازمان محیط زیست میتواند با شهرداریها در ایجاد باغ وحش همکاری کند و این به معنای باغ وحش داری نباید باشد.
ضرورت تقویت باغ وحشها در کشور
به نظر بنده باغ وحشها باید تقویت شوند، نه فقط سازمان حفاظت محیط زیست بلکه همه دستگاههایی که میتوانند باید در تقویت این موضوع گام بردارند و البته اگر خلافی هم در این زمنیه دیده شد برخورد لازم صورت گیرد.
آنچه وظیفه ما است تدوین دستورالعملها و تدوین ضوابط است و باید از نظر کارشناسی به حمایتهای لازم بنابر قانون بپردازیم؛ همچنین آنچه که وظیفه دفاتر نظارتی ما است نیز باید انجام شود و آنها هم باید دقت لازم را داشته باشند؛ اما در هر حال نظارت مستقیم باغ وحشها هم به ادارات کل محیط زیست استانی برمیگردد و ما نیز در ستاد نظارت عالیه داریم.
حتی در مورد حیوانات نیز نظر ما این است که میگوییم اگر شرایط باغ وحش استاندارد باشد و حیوانی قابلیت رهاسازی نداشته باشد اولویت را به رفتن گونه به باغ وحش استاندارد میدهیم. باید به استاندارهای باغ وحشها در کشور ما دقت شود.
آیا به گزارشهای مردمی در مورد باغ وحشها هم توجه میشود؛ به عنوان مثال شما برای نگهداری یک قلاده شیر فضای 150 متری را مورد تاکید قرار دادهاید اما مشاهده شده که در برخی مکانها 6 قلاده شیر در فضای 80 متری نگهداری میشوند؛ آیا این باغوحشها استاندارد است و مجوز سازمان را در اختیار دارند؟
گزارشات مردمی حتما باید باشد، منتهی کانالی که به دست ستاد میرسد چیست؟ این گزارشات مردمی باید در اداره کل محیط زیست استان برود، اداره کل محیط زیست گزارش را بدواً به دفتر بازرسی سازمان منعکس میکند و در صورت لزوم موضوع به معاونت محیط زیست طبیعی ارجاع میشود.
همچنین ما یک دفتر مشارکتهای مردمی در سازمان داریم که البته کارهای خوبی هم صورت گرفته است و اعتقاد دارم که باید از تمام ظرفیتهای موجود دفترمشارکتهای مردمی استفاده شود؛ دفتر مشارکتهای مردمی یک نقطه قوت محسوب میشود؛ برای محیط زیست باید همه مشارکت داشته باشند و به نظر من کسانی که دوستدار محیط زیست هستند باید سعی کنند یک جبهه واحدی تشکیل دهند و کارها به پیش رود.
در مورد رهاسازی ورکان، آیا این مهم انجام خواهد گرفت؟
ورکان هم مثل همه موضوعات دیگر است که اشاره کردم؛ بر اساس تصمیمگیری کمیته فنی مربوطه مستقر در دفتر شکار و صید تصمیم لازم ضمن هماهنگی با استان اتخاذ خواهد شد.
درباره پلنگ رودسر هم بهتر است توضیحاتی ارائه شود؛ وقتی پزشک معالج و جراح از آمادگی رهاسازی خبر میدهند و حیوان نیز شکار را آموخته و زیستگاه را میشناسد، پس چه مانعی در این زمینه وجود دارد؟
ما فقط نمیخواهیم اقدامی عجولانه انجام شود؛ من تاکید کردم و پرسیدم آیا میدانید حیوان میتواند با دست و پایش مثلاً اگر شکاری گرفت از درخت بالا برود؛ ما واقعاً نمیخواهیم بگوییم از شر حیوان راحت شدیم و یا موضوع بهگونهای از سرباز کردن باشد.
این برای خود بنده افتخاری است که بتوانم پلنگی که روز اول گفتند آن را از بین ببرید و تخمدانهایش را بردارید در حال حاضر به جایی رسیده که به رهاسازی آن فکر میکنیم و این مهم یکی از خواستههای ما محسوب میشود.
خودتان به این موضوع اشاره کردید که روند درمان و بازپروری در کشور، نامناسب است در این مورد هم توضیح دهید.
چهار سال است که ما برای احداث مرکز بازپروری در پارک پردیسان مشاوره گرفتهایم و نقشه علمی را ارائه کردهایم؛ اما ظاهراً منابع مالی آن تاکنون محقق نشده است البته ایدهآل ما این بود که در هر استانی یک مرکز باشد اما این ایدهآل که فعلاً عملیاتی نمیشود لیکن این نقشه را ما دادهایم و اعتقاد داریم که لازم است و باید هم باشد.
مسائل مالیاش را چه کسی و کجا فراهم میکند؟
خود سازمان، مگر اینکه از نظر قانونی برای ورود بخش خصوصی منعی نباشد در هر حال برای ما فرقی نمیکند که بخش خصوصی در این زمینه ورود یابد.ما میگوییم که اگر یک چنین مرکزی در پارک پردیسان کنار ما باشد بهتر خواهد بود و نقشه آن را هم طی چهار سال گذشته ارائه کردهایم.
نظارت بر روی روند درمان در پردیسان چه شد و به کجا انجامید ؟
این محلی که وجود دارد در اختیار پیمانکار است و پیمانکار پارک نیز زیر نظر دفتر پشتیبانی فنی و مهندسی فعالیت میکند اما بحث نظارت دامپزشکیاش بر عهده دفتر ما است البته آنها دامپزشک دارند و فعالیتها را نیز انجام میدهند.
ما در زمینه فعالیت خود در این حیطه نیز تاکید داشتیم هر حیوانی که این جا میآید باید شناسنامهدار باشد، میکروچیپ زده شود و در بحث بهداشتی نیز به نظارت میپردازیم.
پس این مسئله که حیوانات به دلیل کمبود بودجه یوتانایز (مرگ آرام) میشوند و امکان درمان ندارند، چیست و چهقدر صحت دارد؟
یوتانایز شدن را اگر کسی به صورت خودمحور و بدون اخذ نظر دفاتر و مراجع ذیصلاح سازمان انجام دهد، برخورد لازم و بنابر مقررات انجام میگیرد؛ ما زمانی به یوتانایز(مرگ آرام) میرسیم که واقعاً ببینیم که درمان به هیچ وجه چارهساز نخواهد بود و راهی برای حیوان بیمار و در حال زجر وجود ندارد.
اما در مورد مرکزی که در پردیسان اشاره شد به عنوان نمونه در مورد درمان یک روباه گفتهاند مخارج آن را نداریم؟
در قراردادی که ما امسال هم آوردهایم تاکید کردیم این مخارج باید دیده شود بنابراین پیمانکار مطابق قرارداد مسئولیت دارد.
پس این توجیه قابل قبول نیست که بگویند مخارج درمان فلان حیوان را نداریم؟
پیمانکاری که این جا قبول مسئولیت میکند باید آن مخارج را هم در قراردادش ببیند؛ بنده نمیگویم از جیبش مبلغ را بگذارد بلکه آن هم باید در قراردادش دیده شود و اگر نمیبیند مقصر خودش است؛ این مرکز مهمترین وظیفهاش این است که حیوان بیمار به آن جا ورود یابد و سالم از آن بیرون رود.