دبیر موسسه «آینده‌سازان فردای ایران»: شغل من نیکوکاری است

اینکه از دوران نوجوانی دغدغه‌مند باشی و ایده کار نیک را در سر بپرورانی بسیار ارزشمند است. در زمانی که خیلی از همسن و سالانت درگیر کوچک‌ترین و بی‌اهمیت‌ترین مسائل زندگی‌شان هستند و از حل مشکلات کوچک خود ناتوانند نوجوانی دست به زانوی خود می‌گیرد و برای افراد پیرامونش بلند می‌شود و به‌مرور زمان گام‌های بلندی برمی‌دارد. این نوجوان شبیه هیچ‌یک از همسالانش نه عمل می‌کند و نه تصمیم می‌گیرد. او بسیار بزرگ‌تر از سنش می‌اندیشد و چون بسیار می‌اندیشد بیشتر می‌داند و زجرش از مشاهده مشکلات مردم به‌مراتب بیشتر از افراد بزرگسال است.

بهروز امیری، دبیر موسسه «آینده‌سازان فردای ایران» سال‌هاست که از دوران نوجوانی به درمان معتادانی فکر کرده که بیش از مجرم بودن بیمار هستند و به‌واسطه راهنمایی‌های برادرش قدم در راهی سخت گذاشته است. او به‌مرور زمان در این راه فولادی آب‌دیده شده و این‌بار نه با اتکا به بردار، بلکه به پشتوانه تجربه خودش تصمیم به ایجاد موسسه‌ای برای کمک به بیماران مبتلا به ایدز می‌گیرد، موسسه‌ای که اکنون بیش از دو هزار مراجعه‌کننده دارد و حکایت برای او همچنان باقیست و در این راه از پا نمی‌نشیند.

گفت‌وگوی تفصیلی «شهر امید» با بهروز امیری دبیر موسسه ‌"آینده‌سازان فردای ایران" را در ادامه می‌خوانید:

لطفا خودتان را معرفی کنید.

بهروز امیری متولد سال 1365 و ساکن اهوازم. بیش از 13 سال است که به فعالیت‌های اجتماعی مشغولم و کارشناس علوم سیاسی هستم.

آغاز فعالیت‌های نیکوکارانه شما از چه سالی بود و انگیزه‌تان برای ورود به فعالیت‌های نیکوکارانه چگونه شکل گرفت؟

در دوران کودکی در منطقه‌ای پرخطر در محدوده حصیرآباد و منبع آب بزرگ شدم. این مناطق معتادان زیادی دارد و تا زمانی که به یاد می‌آورم اغلب دوستان و هم‌محلی‌هایم معتاد بودند. من و برادرم دوران کودکی و نوجوانی خود را در این محل گذراندیم. برادرم هنگامی‌که حدود بیست سال داشت به فکر سامان‌دهی وضعیت معتادان محدوده زندگی‌مان افتاد و من نیز که در آن زمان نوجوانی سیزده ساله بودم در این کار با او همگام شدم. برادرم همواره الگو و سرمشق بسیار مهم و تاثیرگذاری برای من بود. در واقع  او در سال 1382 مرا با عملکرد و چگونگی فعالیت‌های خیرخواهانه سازمان‌های مردم‌نهاد آشنا کرد. در ابتدا موسسه‌ای با موضوع کمک به جوانان و کاهش آسیب‌های اجتماعی تاسیس کرد که شروع فعالیت من هم از این موسسه بود. در آن سمن همه اقدامات مانند استفاده از پزشک و روانشناس توسط خودمان انجام گرفت. نقش اجرایی من از ابتدا در آن موسسه پررنگ بود و با وجود کم بودن سن و سال و تجربه‌ام، نقش بسزایی در فعال کردن و ادامه فعالیت این موسسه داشتم.

کمی از سوابق کاری و اجرایی دیگرتان برایمان بگویید.

از سال 1395 تاکنون عضو شورای هماهنگ‌کننده کشوری در مورد بیمارهای  ایدز، سل و مالاریا هستم. در سال 92 نماینده تشکل‌های مردم‌نهاد استان خوزستان در شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر و حوزه پیشگیری استان خوزستان بودم و در سال 88 به مدت یکسال عضو گروه مشاوران فرهنگی اجتماعی شهرداری اهواز بودم و همچنین از سال 93 تاکنون بازرس شبکه آسیب‌های اجتماعی هستم.

به زمان آغاز به کار انجمن خودتان برسیم. چه زمانی احساس کردید که نیاز به راه‌اندازی انجمنی مجزا دارید و هدف از ایجاد آن چه بود؟

در سال 1386 و در سن 22 سالگی به فکر تاسیس انجمن مرتبط با پیشگیری و مراقبت از بیماران ایدز افتادم و سازمان مردم‌نهادی را با راهنمایی‌ها و کمک‌های برادرم در حوزه تخصصی ایدز و مواد مخدر دایر کردم. دلیل روشنی برای شروع به کارم داشتم و آن هم لزوم توجه و مراقبت و رسیدگی بیشتر به بیماران ایدز به‌صورت مجزا و در یک واحد مشاوره‌ای– درمانی بود. در ابتدای فعالیت این سمن فعالیت‌های آن تقریبا شبیه فعالیت‌های سازمان برادرم بود و فعالیت مجزایی را در حوزه بیماران مبتلا به ایدز انجام نمی‌دادم. اما بعد از گذشت دو سال فعالیت‌های این سازمان مردم‌نهاد بیشتر شد و توانستم قراردادهای جدیدی را با سایر سازمان‌های داخلی و بین‌المللی در حوزه فعالیت موسسه ببندم و بر اساس آیین‌نامه و وظایف شرح شده در این قراردادها حوزه فعالیت خود را در زمینه بیماری ایدز توسعه و بهبود ببخشم. در حال حاضر با برگزاری نمایشگاه در محله‌های پرخطر و برنامه‌های فرهنگی و پیشگیرانه، حدود ششصد و پنجاه مراجعه‌کننده بیمار را تحت پوشش خود داریم که به احتساب خانواده‌های آنان چیزی حدود دو هزار نفر می‌شوند. خانواده‌های آنان را نیز برای جلوگیری از بحث ایدز تحت پوشش و مراقبت ماهانه قرار می‌دهیم. این افراد بر اساس نوبت و تجویزی که برای آن‌ها شده هفته‌ای یک‌بار یا در صورت لزوم بیش از آن به مرکز مراجعه می‌کنند و در مرکز خدمات لازم را به آن‌ها ارائه می‌دهیم. مرکز در حال حاضر متشکل از چهار نفر است که شامل پزشک و روانشناس بالینی می‌شود. تحت پوشش قرار دادن خانواده‌های این افراد برای ما از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

به اعتقادتان فرهنگ کمک به افراد مبتلا به بیماری ایدز در جوامعی که آگاهی کمتری از این بیماری دارند چگونه شکل می‌گیرد؟

در حال حاضر هر ماه یا هر دو هفته یک‌بار به همراه روانشناس مجموعه اتوبوسی را اجاره می‌کنیم و به مناطق مختلفی در استان می‌رویم و با نصب پوسترهای مرتبط با بیماری ایدز تلاش می‌کنیم آگاهی لازم را به‌گونه‌ای درباره این بیماری و ابتلا به آن به مردم بدهیم. علاوه بر خواست قلبی خودم درباره افزایش آگاهی مردم از این بیماری بر اساس قراردادهای انعقادی مرکز با سازمان‌های بهداشت و ملل، پیشگیری از ابتلا به این بیماری یکی از اولویت‌های کاری ما نیز هست و این سازمان‌ها این وظیفه را بر دوش انجمن قرار داده‌اند.

آیا در انجمن سیستمی برای جذب نیکوکاران در زمینه‌های مادی و فعالیت‌های معنوی وجود دارد؟

بله، ما سیستمی برای جذب خیرین در موسسه داریم. ولی متاسفانه کمتر نیکوکاری به فکر تامین هزینه‌های مادی این دست مراکز می‌افتد. افراد نیکوکار در این مناطق بیشتر ترجیح می‌دهند مدرسه و مسجد بسازند و اگر به آن‌ها بگویید که به یک بیمار مبتلا به ایدز کمک کن معمولا روی خوشی نشان نمی‌دهند و نیکوکاران معمولا مجموعه فعالیت‌های معنوی برای ما انجام می‌دهند. نمونه عینی مراجعه یک فرد متمول برای کمک به موسسه بود. در برخورد اول او برای کمک بسیار اشتیاق نشان داد. اما هنگامی‌که برای او از راه‌های ابتلا به این بیماری گفتم در جواب تمام توضیحات من گفت که در این صورت تقصیر با خود آن‌هاست که به این وضعیت افتاده‌اند. در جواب این نیکوکار گفتم که اگر فرض بگیریم بیمار مبتلا به ایدزی که در اثر اعتیاد به این بیماری مبتلا شده تقصیر کار باشد در مورد زن او که بی‌خبر از بیماری همسر از طریق رابطه جنسی به این درد گرفتار شده چه می‌توان گفت؟! آیا خواست او برای ابتلا به این بیماری تاثیری داشته؟! در حال حاضر کودک دو ساله مبتلا به ایدز در موسسه تحت پوشش ماست. عدم توجه و کمک نکردن به وضعیت این افراد را چگونه توجیه می‌کنید؟

فرهنگ نوع‌دوستی را چگونه می‌توان به فرزندان آموزش داد؟

افرادی که در وضعیت مالی بسیار مناسبی نیز نیستند گاهی به‌ضرورت زمان و موقعیت به کار خیر و کمک اقدام می‌کنند و لازمه نیکوکاری صرفا توانگری نیست. روحیه نیکوکاری در همه افراد وجود دارد و باید تنها زمینه‌ای که به آن علاقه‌مند هستند را پیدا کنند. رسانه‌ها نقش تبلیغی مفیدی می‌توانند در این زمینه داشته باشند. آن‌ها می‌توانند فواید کمک به دیگران و افراد نیازمند را برای افراد و کودکان بزرگنمایی کنند. در رابطه با افراد بزرگسال نیز خود این موسسات می‌توانند با شفافیت و دقت در عملکردشان فعالیت‌هایشان را شفاف‌سازی کرده و جلب اعتماد کنند.

به‌عنوان آخرین سوال مهم‌ترین دستاوردتان را از فعالیت‌های نیکوکارانه چه می‌دانید؟   

به جرات می‌توانم بگویم در حوزه پیشگیری از اعتیاد خوب عمل کرده‌ام و روزانه حدود 30 تا 35 نفر را در طول یک سال درمان کرده‌ام و به جامعه بازگردانده‌ام.