بدون یک نگاه سیستمی به ازدواج موقت، بررسی فلسفه وجودی و توجه به کارکردهای آنها، احتمال خطا در تحلیل و شکلگیری رویکردهای دوگانه که یکی ازدواج موقت را طرد میکند و دیگری به صورت تام و تمام مورد پذیرش قرار میدهد، بسیار خواهد بود. به همین دلیل و با این رویکرد، آقای دکتر عبدالحسین کلانتری، خانم دکتر سهیلا صادقیفسایی و صدیقه رضانیا، در پژوهشی با عنوان "مطالعه کیفی شرایط و زمینههای شکلگیری ازدواج موقت زنان" که سال 1393 در فصلنامه علمی- پژوهشی زن در توسعه و سیاست منتشر شد، به بررسی این مهم پرداختهاند. در این پژوهش همچنین تلاش شده است به ازدواج موقت به منزله یک سنت اجتماعی و قرائت عرفیشده یک حکم دینی توجه شود تا فهم بسترها و زمینههای جامعهشناختی موضوع بسیار جدلی "ازدواج موقت" امکانپذیر شود. به علاوه امروزه صحبت از ازدواج موقت، بدون در نظر گرفتن دیدگاهی که کنشگران اجتماعی از آن دارند، موجب خطاهای تحلیلی و نظری میشود. بنابراین شناسایی عوامل مؤثر ازدواج موقت و زمینههای آن مورد توجه قرار گرفته است. که در ادامه گزارشی از این پژوهش را از نظر میگذرانیم.
به گزارش مهرخانه، در ایران، به خصوص همزمان با اظهارات برخی مسؤولان سیاسی- مذهبی، دیدگاههای جدلی درباره ازدواج موقت در سطح جامعه قوت یافت؛ اظهاراتی که با ارزشهای اخلاقی و انتظارات فرهنگی درگیر شده و بحثهای زیادی در رسانه در داخل و خارج کشور به راه انداخت. بدین ترتیب، زمینه انجامدادن پژوهشهایی در همین راستا فراهم آمد.
حائری (1997) در تحقیقی کیفی، که نتایج آن از خلال مصاحبه با 40 زن و 9 مرد در شهرهای تهران،کاشان، قم و مشهد در سالهای 1987-1982 به دست آمده، انگیزه اصلی زنان از ازدواج موقت را مالی و انگیزه اصلی مردان را شهوت دانسته است. او اینطور عنوان میکند که اغلب نمونهها در سنین کم به ازدواج با مردانی با اختلاف سنی فاحش، معتاد و دچار بیماریهای خاص درآمده بودند. زنان از خانوادههایی فقیر از نظر مالی، فرهنگی و متعصب بودهاند که پس از ازدواج و بچهدارشدن، همسرشان آنها را طلاق داده و سرخورده شده بودند. آنان پس از یک یا چند ازدواج دایم، به ازدواج موقت روی آورده بودند. بسیاری از این زنان، به دلیل وعدههای مردان (بعضاً متشرع و متأهل)، مبنی بر عقد دایم، فریب ازدواج موقت را خورده و بعضی دیگر فکر میکردند بر اثر طولانیشدن سالهای ازدواج موقت، شبیه ازدواج دایم، حمایت مرد را خواهند داشت.
آذرکمان (1386) در «بررسی آسیبهای اجتماعی ازدواج موقت در ایران» با روشی کیفی، با 60 نفر از زنان (زنان متعه و زنان دایمی که همسرانشان ازدواج موقت کرده بودند)، در شهر اهواز، مصاحبه عمیق ترتیب داده و دریافت که هر دو گروه زنان، پیشینهای از آسیب دارند: در رابطه با زنان متعه آسیبهایی مانند فقر خانواده، خشونت؛ و در مورد زنان دایم میتوان به ازدواج اجباری و فاصله ستی زیاد اشاره کرد.
در تحقیقی دیگر که با عنوان «بررسی زمینهها و پیامدهای ازدواج موقت برای زنان» انجام گرفته است، مصاحبههای عمیق با 28 نفر از زنانی که سابقه ازدواج موقت داشتهاند، حاکی از آن است که دلایل ازدواج موقت این زنان به طور ترکیبی از نیازهای اقتصادی، عاطفی و جنسی و در نهایت نیاز به حمایت اجتماعی است. این زنان معمولاً مطلقه بوده و پیشینهای از آسیب در زندگی داشتهاند. از دید اغلب آنان، دلایل ازدواج موقت مردان مجرد، نیاز طبیعی و دلیل ازدواج مردان متأهل، هوسرانی است.
روششناسی پژوهشی
با توجه به هدف این پژوهش، که آگاهی از درک و تصور کنشگران اجتماعی از ازدواج موقت است و با توجه به حساسبودن موضوع و نبود چارچوب نظری مناسب برای آن، اتخاذ رویکردی اکتشافی و تفهمی برای دستیابی به ابعاد مختلف این پدیده ضروری به نظر میرسد. به این منظور روش تحلیل کیفی انتخاب شد. با توجه به ماهیت موضوع،که حساسیتبرانگیز است، بهترین راه جمعآوری اطلاعات مصاحبههای پدیدارشناسانه است که مستلزم همدلی محقق با سوژههای تحقیق است.
جامعه یا میدان مطالعهشده در این پژوهش زنان 21 تا 60 سال ساکن شهر تهران هستند. نمونهها به گونهای انتخاب شدند که هم افراد دارای تجربه نکاح متعه و هم افراد فاقد این تجربه در نمونه باشند. انتخاب نمونه با توجه به حداکثر تنوع براساس متغیرهایی چون سن، سطح، تحصیلات، طبقه اقتصادی، وضعیت تأهل، تحربه ازدواج موقت و وضعیت اشتغال به صورت هدفمند- نظری صورت گرفته است.
نتایج پژوهش
نتایج حاصل از مصاحبههای کیفی عمیق نشان میدهد که زمینهها، انگیزهها و شرایط نکاح موقت در اشکال متفاوتی در میان افراد تفسیر میشود. در ادامه، دادهها براساس برخی تمهای اکتشافی درخصوص زمینهها و بسترهای ازدواج موقت ارایه میشود.
فشار اجتماعی به زنان مطلقه و مجرد و روی آوردن به ازدواج موقت
فشار اجتماعی زمینه مؤثری در باب ازدواج موقت پنداشته شده است. براین اساس، مصاحبهشوندگان معتقدند ازدواج موقت میتواند ناشی از فشاری باشد که افراد در تعاملات خود آن را تجربه میکنند. به علاوه، عوامل دیگری همچون تمایل به کسب تأیید اجتماعی، مقتضیات نهاد حقوقی و خانوادگی نیز میتواند به فشار اجتماعی و در نهایت کنش ازدواج موقت، یا تفکر در مورد مبادرت به آن منجر شود.
وقتی زنان از سویی تعاملات خود با اطرافیان (خانواده، دوستان، همکاران و ...) را ناامن بیابند و انتظار آرامش و امنیتی که از این تعاملات دارند-به خصوص در ارتباط با جنس مخالف- تأمین نشود، و از سویی دیگر به عللی همچون بیوهبودن و تمایل به فرار از انزوا، به این تعاملات محتاج باشند، زمینهای برای ازدواج موقتشان فراهم میشود.
مطابق با درک مصاحبهشوندگان، ازدواج موقت به منظور تمایل به کسب تأیید اجتماعی هم میتواند صورت پذیرد. به عبارتی، مردم در زندگی روزمره به دنبال «مطلوب واقعشدن» هستند و از آن در روابط اجتماعی خود لذت میبرند. هنگامیکه در نتیجه عوامل مختلف مانند نامشروعبودن رابطه بین دو جنس و فقدان منزلت متأهلی، کنشگران اجتماعی از این پاداش (مطلوب واقعشدن) در مبادلات انسانی روزمره خود محروم شوند، از راههایی همچون نکاح موقت، سعی در بازپسگیری آن خواهند داشت. از دید برخی پاسخگویان، متأهلبودن حامی منزلتی است که تعاملات اجتماعی را برای ایشان تسریع میکند. توضیح اینکه به سبب تعارض خردهفرهنگ تجرد و مطلقهبودن با فرهنگ غالب در جامعه، احساس ناامنی در تعاملات به وجود میآید.
یکی از پاسخگویان (مطلقه) یکی از دلایل کنش ازدواج موقت خود را اینگونه میگوید: "چون آدم مطلقه پیشنهادهای خیلی مزخرف بهش میشه. همه، کسایی که من فکرش رو نمیکردم، به من میگفتن آبجی و توی لفافه یه پیشنهاد دیگهای به من میکردن."
زنان، موقتبودن رابطه خود را پنهان میکنند
اما از سوی دیگر، ازآنجاکه ازدواج موقت با مقبولیت اجتماعی روبهرو نمیشود، راهکاری که سوژههای دارای تجربه ازدواج موقت برمیگزینند این است که موقتبودن رابطه خود را پنهان میکنند. از این طریق، آنان هم به منزلت متأهلی دست مییابند و هم ازدواج موقت خود را نزد دیگران دائم جلوه میدهند.
در درک مصاحبهشوندگان، نهاد حقوقی نیز میتواند در شکلگیری فشار اجتماعیای که به کنش ازدواج موقت منجر میشود، مؤثر باشد. این نهاد از طریق قانونگذاری، کنش کنشگران را مطابق با هنجارهای اجتماعی تنظیم میکند و به نوعی کنترل اجتماعی دست میزند. محدودیتهای قانونی که بر چندزنی دائم مترتب شده است،کنترل اجتماعی- حقوقیای است که سوژهها را در برخی موارد، به رغم تمایل شدید به ازدواج دائم، ناچار به ازدواج موقت میکند. پاسخگوی دیگر، 36 ساله دارای تجربه کنش ازدواج موقت درباره دلیل عدم مبادرتش به ازدواج دائم میگوید: "از نظر قانونی نمیشد دائمیش کنیم. چون خانم اولش اجازه نمیداد."
نقش فشار ناشی از خانواده
وجه دیگری که میتواند فشار اجتماعی قلمداد شود، فشار ناشی از خانواده است؛ بنابر روایت پاسخگویان، فشاری که از سوی خانواده بر افراد وارد میشود، بعضاً در پذیرش متعه مؤثر است. افراد انتظار دارند آرامش مطلوب مورد نظر خود را در کوچکترین، اما مهمترین نهاد اجتماعی-خانواده- بیابند. به عبارتی، خانواده برایشان پایگاهی حمایتی و عاطفی، با تعاملات به دور از برچسبها، سوءظن، متهمانگاری، و شایعات باشد. هنگامیکه این امر در خانواده میسر نشود، راهی به نام ازدواج موقت پیش رویشان قرار میگیرد. علاوه بر این موارد، سوژههای پژوهش بارها نظام فرهنگیای را که در آن بهسر میبرند، مورد انتقاد قرار داده و خود را نیازمند به حمایت ذکور خانواده جهتیاب دانستهاند؛ امری که میتواند فشار خانوادگی را تخفیف بخشد.
تسهیل دینی
باورهای مذهبی که در جریان جامعهپذیری توسط افراد پذیرفته میشود و به مرور زمان درونی میشود، بر نحوه نگرش و کنش افراد تأثیرگذار است. به عبارت دیگر، بعضی پاسخگویان با تمسک به باورهای دینی ضرورت، مشروعیت و مقبولیت ازدواج موقت را تفسیر میکنند. یکی از پاسخگویان، 46 ساله که خود ازدواج موقت را تجربه نکرده است، میگوید: "ازدواج موقت اشتباه نیست یا بد نیست. قرآن میگه-عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیرلکم- شاید من خیلی چیزها رو نپسندم، ولی اون لازمه زندگی باشه، من چه کارهام که توی نظر خدا بخوام اظهارنظر کنم که خوبه یا بده. من فقط میگم برای خودم نمیپسندم... من میگم ازدواج موقت یه چیزی است که خدا قرار داده و قطعاً صلاح انسان رو بهتر از انسان میدونه."
مردم زنان را مقصر میدانند/ بدپوششی زنان، مردان را در موقعیتی غیرقابل کنترل قرار میدهد
بنا بر روایت پاسخگویان، منش و کردار زنان نیز میتواند از عوامل مؤثر بر شکلگیری اردواجهای موقت تلقی شود. در این معنا، پاسخگویان زنان را مقصر انگاشته و بر این باورند که عوامل فرهنگی همچون بدپوششی که از سوی خردهنظام فرهنگی زنانه ایجاد میشود، مردان را تحت موقعیتی غیرقابل کنترل قرار میدهد. بر اثر این فشار، مردان در بدترین وجه به سمت ازدواج موقت سوق مییابند.
یکی از پاسخگویان، 45 ساله، با تحصیلات کارشناسی و فاقد تجربه ازدواج موقت میگوید: "خود زنهامون هم مقصر هستن. با چه شکل و شمایل میآن بیرون که باعث میشن مردها به سمتشون کشیده شن! فکر کن زنه توی خونه زحمت میکشه. از صبح تا شب به بچههاش میرسه. درصورتیکه اون یکی زنها زن زندگی نیستن. فقط لعاب دارن."
نقش نیازهای اقتصادی، جنسی و حمایتی در گرایش زنان به نکاح موقت
به تصور مشارکتکنندگان، احساس نیاز اساسی میتواند عاملی برای ازدواج موقت باشد. نیاز اقتصای، نیاز فیزیولوژیک، نیاز به ایمنی، نیاز به توجه و احترام، و نیاز به عشق و تعلق که مازلو آنها را ازجمله نیازهای اساسی دانسته است، در گرایش فکری به ازدواج موقت یا اقدام به آن مؤثر پنداشته شدهاند.
نیاز اقتصادی، که در قالب نیاز به حمایت مالی و نیاز به مسکن مطرح شده، عمدتاً از سوی مصاحبهشوندگانی که خود تجربه ازدواج موقت را نداشتهاند، بیان شده است. به عبارتی زنانی که متعه را تجربه کردهاند، از این عامل کمتر به منزله عامل مؤثر در اقدام خودشان به متعه یاد میکنند. آنان حتی مهریه خود را غیرمالی -نظیر شاخه گل و سفر به اماکن مقدس- تعیین میکنند.
اشاره به نیاز جنسی از دید سوژهها مختص مردان نبوده و انگیزه جنسی زنان نیز در کنار سایر عوامل از سوی سوژهها تأثیرگذار تلقی شده است. البته با عنایت به مفهوم کنش میتوان گفت ارضای جنسی در چارچوب ازدواج موقت، که اسلام آن را تجویز میکند (البته در صورت حصول شرایطی)، آزادی سامانیافته است. اگر نیازهای فیزیولوژیک، نسبتاً خوب ارضا شوند، آنگاه مجموعه جدیدی از نیازها پدید میآیند مانند حمایت و داشتن حامی مقتدر که مازلو آن را جزو نیازهای ایمنی طبقهبندی میکند.
میخواستم سایه سر داشته باشم
به تصور مصاحبهشوندگان، خلأهای حمایتی موجود در نظام فرهنگی برای زنان بدون همسر قابلیت آن را دارد که زنان را به این کنش سوق دهد. یکی از پاسخگویان متأهل و 34 ساله، درباره نیاز به پس از طلاق یکی از نزدیکان خود به «سایهسر»، اینگون توضیح میدهد: "جدا شده بود، سن و سالش هم بالا بود. نیاز به ساپورت داش. دلش میخواست که یکی باشه که عین همه زنهای ایرانی بالاسرش باشه، با اینکه خودش کار میکرد."
فردی دیگر، 33 ساله، از جمله دلایل خود برای مبادرت به ازدواج موقت را چنین میگوید: "میخواستم آقابالاسر داشته باشم، سایه سر داشته باشم."
ناکارآمدی تعاملات زناشویی در مردان
از دید مشارکتکنندگان، ناکارآمدی تعاملات زناشویی از جمله شرایطی است که در ازدواج موقت مؤثر واقع میشود. عامل مذکور در ابعادی همچون نقش جنسیتی، جنسی، عاطفی و اخلاقی صورت میپذیرد. یکی از پاسخگویان؛ 40 ساله، که خود نیز ازدواج موقت را تجربه کرده است، در مورد علت ازدواج موقت یکی از اطرافیان خود (که مردی متأهل است) میگوید: "تقصیر خانمش هم هست. مثلاً اون روز به خانمش زنگ زد که میخواییم با هم شام بریم بیرون. خانمش گفت برای چی من بیام! خودتون برید دیگه. من کارهام مونده، باید به درس بچهها برسم و از این حرفها. ببین! زنش هم باهاش همراه نیست."
در بعد جنسی، ناکارآمدی به دو گونه جلوه میکند: تولید نسل و روابط جنسی. حال اگر در خانواده دائم این کنش صورت نپذیرد، به اعتقاد برخی مشارکتکنندگان، ازدواج موقت میتواند این امر را میسر کند. انفعال جنسی زن دائم و بهتبع آن، عدم ارضای جنسی مرد هم عامل مؤثر دیگر ارزیابی شده است. این در حالی است که برخی صاحبنظران معتقدند زن از لحاظ غریزه جنسی، نیرویی بالاتر از مرد دارد.
خانمم محبت نمیکند
همچنین به نظر مشارکتکنندگان، بدخلقی زن دائم و نقصان عاطفی برای مرد، مصداق دیگری از ناکارآمدی تعاملات زناشویی بوده و میتواند زمینهساز ازدواج موقت مرد شود. یکی از پاسخگویان؛ 36 ساله با تحصیلات زیر دیپلم که اکنون در عقد موقت بهسر میبرد، درباره پیشنهاد جدید عقد موقت با مردی دیگر و علت آن، اینگونه میگوید: "میگه... خانمم بهم محبت اصلاً نمیکنه ... این دوست داره زنش بگه و بخنده و شوخی کنه، زنش اینجوری باهاش نیست. خیلی سنگین تا میکنه باهاش."
فراهمنبودن موقعیت ازدواج دائم
بر اساس ازدواج همگون، همه نظامهای همسرگزینی به ازدواج همسان تمایل دارند و این خود نتیجه تعامل به معاملهگری است؛یعنی معمولاً با توجه به انواع مشخصات، اشخاص همسان با یکدیگر ازدواج میکنند. از منظر سوژهها، ناهمگونی در شرایط سنی و خانوادگی، موقعیت ازدواج دائم را برای افراد از بین برده و آنان را به نکاح متعه سوق میدهد. مصاحبهشوندهای 43 ساله، شاغل که خود ازدواج موقت را تجربه نکرده است، میگوید: "مثلاً [کسی ازدواج موقت میکنه] که شرایط دائم رو نداره و سن و سالش طوری نیست که امکان ازدواج دائم رو داشته باشه."
فرار از تعهدات ازدواج دائم
در درک مصاحبهشوندگان، تعهداتی که ازدواج دائم بر زوجین تحمیل میکند، میتواند آنان را از این ازدواج دور کند و به سمت ازدواج موقت، که تعهدات انعطافپذیرتری دارد، سوق دهد. به عبارتی، زوجین درصدد اجتناب از عمل به تعهدات مورد انتظار از نقش زن دائم (مانند ارایه خدمات خانگی که در عرف از او انتظار میرود) و مرد دائم (مانند تعهدات مالی نفقه و ارث که بر اثر ازدواج دائم به مردان تحمیل میشود)، به کنش ازدواج موقت مبادرت میورزند. یکی از پاسخگویان 40 ساله و شاغل که در عقد موقت بهسر میبرد، میگوید: "ازدواج موقت[مکث] یه کم از دغدغههای زندگی کمتره. فکر و خیالت وقتی زن خونه هستی رفت و روب، رفت و آمد، شست و شو، شوهرداری، اینها یه مسئولیت گردنته ... ازدواج موقت این دغدغهها رو نداره. من وظیفه خودم نمیدونم بچهداری بکنم... با خواهرشوهر سروکله بزنم."
زمینهسازی برای ازدواج دائم
یافتهها نشان میدهد برخی مشارکتکنندگان، ازدواج موقت را عاملی زمینهساز برای ازدواج دائم میپندارند. در ازدواج موقت، زندگی مشترک دو جنس برای مدتی بدون تشریفات انعقاد و انحلال (موجود در ازدواج دائم) شکل میگیرد. این امر، ضمن ایجاد افزایش شناخت در ابعاد جنسی و غیرجنسی، به ازدواج دائم همگون یاری میرساند. یکی از پاسخگویان 24 ساله و دارای تجربه ازدواج موقت، میگوید: "من گفتم چون تفاوت سنیمون بالاست و من هم اصلاً آمادگی دائم رو ندارم، یه سال، دوسال، موقت باشیم تا ببینیم چی میشه. باز هم قول نمیدم."
تنوعطلبی- سیالیت
تنوعطلبی که میل به تجدید و پویایی را به منزله شرطی برای نکاح منقطع دربردارد، نمایانگر سیالیتی است که از دید مشارکتکنندگان افراد را به سمت ازدواج موقت سوق میدهد. تنوعطلبی و سیالیت به لحاظ جسمانی، زمینهای برای ازدواج موقت فراهم میآورد. بر این اساس، سوژههای پژوهش معتقدند زنانی که به ازدواج موقت گرایش ذهنی دارند و به آن مبادرت میورزند، صرفاً به بعد جنسی بدن توجه میکنند؛ درحالیکه مردان به زیبایی بدن نیز توجه دارند. یکی از پاسخگویان؛ 36 ساله میگوید: "زنهایی (صیغه میکنن)که شاید زود از یکی سیر میشن و میخوان برن پیش یکی دیگه."
مورد دیگر متأهل و 44 ساله، نیز میگوید: "زنهایی [ازدواج موقت میکنن] که دنبال بهروز بودن و ماهواره و اینهان... اگر هم زنهایی باشن که دنبال ازدواج موقتان، اینجور آدمهان...کسایی میتونن ازدواج موقت کنن که خیلی دنبال اون مسایل جنسی هستن."
از نظر سوژههای پژوهش، بعد دیگر تنوعطلبی- سیالیت، بعد عاطفی است. این مشارکتکنندگان عشق را به منزله عاملی برای ازدواج موقت دانسته و نکاح متعه را به منزله پیوندی عاطفی میپندارند. این تم اغلب از سوی سوژههای دارای تجربه ازدواج موقت بیان شده است؛ سوژههایی که در ازدواج موقت به «فردگرایی عاطفی» معتقدند که به منزله اساس پیوند ازدواج تعریف میشود، اما از دید کسانی که تجربه ازدواج موقت را ندارند، لازمه این ازدواج حفظ فاصله عاطفی است. یکی از پاسخگویان؛ مطلقه و شاغل از جمله دلایل مبادرت به این ازدواج را همین امر دانسته و اینگونه ادامه میدهد: "میتونه گزینه مناسبی باشه، ولی به شرط اینکه عاقلانه وارد بشن که ضربه نخورن. دیگه تو ازدواج موقت آدم باید احساس رو کنار بذاره... میبینم که امکان داره برای من هم این مشکلات پیش بیاد، پس ترجیح میدم که اصلاً واردش نشم."
رجحان نسبی ازدواج موقت به رابطه خارج از چارچوب
سوژهها معتقدند در مقایسهای که بین ازدواج موقت و روابط آزاد میپذیرد، کنشگران با در نظر گرفتن امنیت، تعهد و منزلت نسبی نکاح منقطع، در مقایسه با روابط خارج از چارچوب، به اجبار، ازدواج موقت میکنند. این انتخاب اضطراری در مورد همخانگی در ایالات متحده هم گزارش شده است؛ بهگونهای که اغلب آن را تصمیمی اختیاری و انتخابی ندانستهاند. به عبارتی، زوجها بین همخانگی و ازدواج انتخاب نمیکنند، بلکه بین مجردماندن یا همخانهشدن دست به انتخاب میزنند. یکی از پاسخگویان؛ 46 ساله و متأهل میگوید: "ازدواج موقت برای اونهایی خوبه که خیلی تنوعطلبان و جلوگیری میکنه از همین فسادی که همینجوری هرزگی و لاابالیگر... هرکس با هرکس دوست شه. به هرحال در مقایسه با لاابالیگری باز یه تعهدی، یه چیز قانونیای، شرعیای پشتش هست."
نتیجهگیری
عوامل و زمینههای متعدد شکلگیری ازدواج موقت، آنگاه که در کنار شرایط پیچیده و حتی التقاطی (دینی- مدرن) جامعه ایران قرار میگیرد، تحلیل و فهم این حکم دینی را دچار پیچیدگی دوچندان میکند که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت یا دست به تعمیمها و سادهسازیهای ناروا زد. ازدواج موقت در ذهنیت مصاحبهشوندگان وجوه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آشکار دارد؛ هرچند فهمی که از این وجوه وجود دارند، گهگاه تناقضات آشکاری با یکدیگر داشته باشد و صد البته اگرچه این فهم با آن معنایی که شارع مقدس مدنظر داشته و مورد وفاق عموم مفسران است، تطابق نداشته باشد. چنین شرایطی ایجاب میکند که ضمن بررسی جامعهشناختی مکرر این پدیده از منظری کیفی و کمی، طی تعامل با عالمان دینی، به تفسیر و تحلیل این پدیده پرداخته شود.