حیات وحش، انفال عمومی است

نزدیک به یک ماه می‌گذرد از آخرین باری که مسئولان اداره کل حفاظت محیط زیست استان گلستان، طبق رویه 10 ماه گذشته که هر از گاه به رسانه‌ها اطمینان می‌دادند که "حال هیرکان خوب است"، زنده‌ بودن این ماده پلنگ را  اعلام کردند اما به فاصله ساعاتی پس از اظهارات قاطعانه مسئولان محیط زیست گلستان مبنی دریافت سیگنال از گردنبند ردیاب هیرکان، محیط‌بانان استان گلستان با انتشار تصاویری از این گرنبند، پرده از یک رسوایی کم‌سابقه برداشتند.

این افشاگری جسورانه در آغاز با انتشار یادداشتی به قلم مشاور رسانه‌ای مدیرکل اداره حفاظت محیط زیست استان مازندران در پورتال سازمان حفاظت محیط زیست همراه شد.  در این یادداشت هم با توسل به همان حربه پوسیده‌ای که ابتکار، مدتهاست برای رویارویی با انتقادات از غلاف درمی‌آورد و هست و نیست را به سیاست گره می‌زند، خبرنگارانی که به کمک محیط‌بانان پرده از رسوایی پرونده هیرکان برداشته بودند، متهم به "شایعه‌فروشی" به جناح سیاسی مخالف دولت شدند و از سوی دیگر، منتقدان این پنهان‌کاری 9 ماهه، دلالان باغ‌وحش و در تلاش برای انتقال ورکان به باغ‌های وحش معرفی شدند. این فرافکنی نخ‌نما دو سه روزی بیشتر دوام نداشت و اسماعیل مهاجر، در نشست خبری خود با این توضیح که هیرکان آخرین بار در روز 30 اردیبهشت رصد شده، خبر از مرگ این پلنگ طی روزهای گذشته داد. در حالی‌که محیط‌بانان، مسئول نگهداری هیرکان و ورکان و چند منبع آگاه دیگر، زمان مرگ هیرکان را سی‌و‌پنجمین روز پس از رهاسازی، یعنی مهر سال گذشته اعلام کرده بودند. چند روزی نگذشت که مهاجر در یک عقب‌نشینی تمام‌عیار، مرگ هیرکان را به سومین ماه پس از رهاسازی یعنی آذر نسبت داد و به پنهان‌کاری مرگ هیرکان اعتراف کرد اما در پاسخ به این سوال که جویای چرایی این پنهان‌کاری شده بود گفت که نیازی به اطلاع‌رسانی نبود.

با وجود اعتراف مهاجر، بر خلاف آنچه انتظار می‌رفت برخورد سازمان حفاظت محیط زیست با متخلفان پرونده مرگ هیرکان نزدیک به یک ماه به تعویق افتاده است. متخلفانی که در کسوت متولی حفاظت از حیات وحش استان گلستان،  علی‌رغم نظر متخصصان و دفاتر تخصصی ستادی سازمان حفاظت محیط زیست، بر رهاسازی پلنگی که تمام عمر دو ساله خود را در قفسی 20 متری گذرانده اصرار کرده‌اند، مرگش در سی‌وپنجمین روز رهاسازی را ماه‌ها پنهان کرده‌اند، بارها در گفت‌وگو با رسانه‌ها خبر از زنده بودن و حتی شکارش داده‌اند، دستور داده‌اند محیط‌بانان گردنبند ردیاب را به جای پلنگ در پارک ملی گلستان بگردانند، نقشه جعلی به دست آمده از مسیر حرکت محیط‌بانان را به جای نقشه مسیر حرکت هیرکان و به منظور فریب افکار عمومی در رسانه‌ها منتشر کرده‌اند و بدتر از همه، لاشه هیرکان را مخفیانه دفن کرد‌ه‌اند تا پس از ماه‌ها اکنون چیزی به جز چند استخوان پوسیده از آن باقی نماند. لاشه‌ای که در صورت کالبدگشایی و انجام آزمایش‌های لازم، دستکم پایانی تلخ اما معنادار بر ماجرای زندگی هیرکان به شمار رفته و گنجینه‌ای از تجربیات برای رویارویی با موارد مشابه در اختیار سازمان حفاظت محیط زیست قرار دهد.

پنهان‌کاری 9 ماهه‌ اداره کل حفاظت محیط زیست استان گلستان وقتی با این جملات آقای مدیرکل همراه می‌شود که "اطلاع‌رسانی نکردیم چون نیازی نبود. ورکان را هم به زودی رهاسازی می‌کنیم" و تاخیر یک ماهه سازمان حفاظت محیط زیست در برخورد با متخلفان پرونده هیرکان وقتی با این جمله معصومه ابتکار همراه می‌شود که "برخورد با متخلفان این موضوع، یک موضوع درون سازمانی است و تصمیم می‌گیریم به چه شکلی نسبت به این موضوع رسیدگی و برخورد کنیم" شبهاتی ایجاد می‌شود و پرسش‌هایی که بدون پاسخ می‌ماند: آیا حیات وحش، همچنان جزو انفال عمومی است یا اخیر سند آن به نام افرادی خاص زده شده است! اگر حیات‌وحش همچنان جزو انفال عمومی است چرا افرادی خاص که فاقد صلاحیت و تخصص لازم هستند برای هیرکان و ورکان تصمیم‌گیری کرده و می‌کنند؟ آیا مدیران و کارشناسان دفاتر تخصصی ستادی که متولی امر حفاظت از حیات وحش به شمار می‌روند از دانش لازم برخوردار نیستند که نظراتشان همواره وتو می‌شود؟

هرچند برخی از رسانه‌های زیست‌محیطی که به واسطه سکوتشان در برابر کاستی‌های سازمان حفاظت محیط زیست، مورد تشوبق این سازمان قرار می‌گیرند، تاکنون درباره مرگ هیرکان به طور کامل سکوت اختیار کرده‌اند اما ماجرای مرگ هیرکان پس از گذشت یک ماه همچنان در فضای مجازی میان دوستداران حیات وحش زنده مانده و همچنان در رسانه‌ها منعکس می‌شود؛ ماجرایی که علاوه بر مرگ یک پلنگ، حکایت از یک رسوایی غیرقابل گذشت در تاریخ محیط زیست ایران دارد.