ساعت 22:30 آخرین روز از دی ماه سال 94 خبر وقوع یک فقره اسیدپاشی در یک میوه فروشی در منطقه یافتآباد به پلیس 110 اعلام شد که به سرعت تیمی از مأموران انتظامی به محل اعلام خبر اعزام شدند.
با حضور مأموران در محل و بررسی اولیه مشخص شد یک مرد در حالیکه در صورت نقاب گذاشته بود پس از ورود به مغازه میوه فروشی در یافتآباد، مایعی (اسید) را به روی صورت میوه فروش ریخته و از محل گریخته است.
مصدوم سی ساله این اسیدپاشی که به بیمارستان منتقل شده بود در اظهاراتش به مأموران گفت: من به فرخ و برادرش مشکوک هستم و فکر کنم یکی از آن دو این کار را انجام داده است، آنها در کار قاچاق مواد مخدر هستند و چند سال قبل یکی از برادرهای فرخ به جرم قاچاق مواد مخدر اعدام شد، فرخ نیز پس از اعدام برادرش فکر کرد که من و برادرم عامل لو رفتن و اعدام برادرش بودیم و به همین دلیل از من کینه به دل گرفت.
وی ادامه داد: فرخ سال گذشته یک کیلو هروئین با یک اسلحه کلت داخل کیف برادرم جاسازی کرد که برادرم به همین دلیل بازداشت شد و اکنون در زندان است آنها اکنون در حال انتقامگیری از من و برادرم هستند.
پلیس پس از این اظهارات، سراغ فرخ رفت اما وی منکر اسیدپاشی شد تا اینکه در ادامه تحقیقات یکی از بچه محلهای فرخ، به پلیس گفت: یک روز که با فرخ بودم به من گفت به شخصی پول داده تا به روی مصدوم اسید بپاشد.
همزمان با پیش رفتن تحقیقات، فرخ به طراحی نقشه اسیدپاشی اعتراف کرد و گفت که دو نفر به نامهای شاهرخ و شاهین را برای اسیدپاشی بر روی میوهفروش اجیر کرده است.
پس از اعتراف فرخ، مأموران شاهرخ را بازداشت کردند و شاهرخ به اسیدپاشی بر روی مرد میوهفروش اعتراف کرد.
چند روز قبل شاهرخ به شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و در اظهاراتش به آرش سیفی؛ بازپرس امور جنایی تهران گفت: دو سال قبل از حادثه (سال 92) من و دوستم به اتهام آزار و اذیت دو پسر جوان بازداشت شدیم اما توانستم با گذاشتن سند از زندان آزاد شوم، شاکیهای پرونده گفتند در صورتی رضایت میدهند که به هر یک از آنها مبلغ 5 میلیون تومان بدهیم اما پولی نداشتیم.
شاهرخ نوزده ساله ادامه داد: پس از این جریان یک روز فرخ نزد من آمد و گفت: «اگر کاری که میخواهم را انجام دهی من هم رضایت شاکیان را جلب میکنم و هم پولی به تو میدهم تا بتوانی یک خانه اجاره کنی»، فرخ گفت: «من پول به تو میدهم و بقیه ماجرا و کاری که باید انجام دهی را شاهین برایت خواهد گفت»
شاهرخ در ادامه اظهاراتش به بازپرس گفت: در ادامه فرخ و شاهین جریان را توضیح دادند و گفتند باید روی صورت یک نفر آب بریزم، آنها گفتند حتماً باید روی صورت آن فرد آب بریزم و در غیر این صورت از پول خبری نیست تا اینکه شب حادثه، شاهین با من در یک پارک قرار گذاشت و با یک شخص دیگر (یک موتورسوار) دنبال من آمد، آن شب شاهین جریان را کاملاً توضیح داد و من دو ساعت قبل از انجام کار متوجه شدم که باید اسیدپاشی کنم.
متهم این پرونده که سیکل دارد، به بازپرس پرونده گفت: چون نیاز به پول داشتم حاضر به انجام این کار شدم، بعد سوار موتور شخصی که شاهین معرفی کرده بود، شدم و مقابل مغازه میوهفروش رفتیم، آنجا از موتور پیاده شدم، کلاهی کشی روی صورتم کشیدم و به داخل مغازه رفتم، مایعی که داخل ظرف بود (اسید) را بر روی میوهفروش ریختم، سپس بر ترک موتور نشستم و فرار کردم.
شاهرخ افزود: از آن زمان به بعد حتی یک ریال به من پول ندادند و گفتند چون اسید بالای سر میوهفروش ریخته شده پولی به من نمیدهند و همه وعهدههای آنها دروغ بود.
پس از اظهارات شاهرخ، قاضی سیفی؛ بازپرس امور جنایی تهران دستور بازداشت متهم را صادر کرد و وی را برای ادامه تحقیقات در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار داد همچنین تحقیقات برای بازداشت سایر متهمان پرونده ادامه دارد.