پدر علی در اوج جوانی و زمانی که ۳۲ ساله بود به مقام رفیع شهادت نائل آمد.
شهادت او اما، داستانی پیچیده دارد.
استوار یکم مهدی خانان، در مرز سومار به همراه ۴ تن از هم رزمان خود در روز ۱۰ فروردین ۹۴ به شهادت رسید.
این رزمنده بعد از اتمام تحصیلاتش به عضویت بسیج در آمد و برای ادای دین و خدمتگزاری به مردم، جذب ناجا شد.
وی پس از طی دوره آموزشی بر حسب نیاز به مرزبانی کرمانشاه منتقل و در هنگ مرزی سومار مشغول به خدمت شد. خدمت در منطقه محروم سومار کار آسانی نبود و مهدی این را به خوبی میدانست.
مهدی که به عنوان بهیار در هنگ مرزی سومار، گروهان نفت شهر جنوبی مشغول خدمت بود توانسته بود خدمات زیادی را به همرزمان خود ارائه دهد.
خدمات او ادامه داشت تا اینکه سرانجام در روز دهم فروردین ماه سال ۹۴ با برخورد به تله انفجاری که از سوی گروهکهای معاند به کارگیری شده بود به همراه چهار نفر از همرزمانش به شهادت رسید.
زمانی که تله منفجر میشود اسلحهای که در دست شهید خانان بود با صورت وی برخورد کرده و صورت وی آسیب جدی میبیند.
قدرت انفجار به قدری زیاد بوده که چند روز بعد از انفجار اسلحه و پای مهدی در نقطهای دیگر پیدا میشود.
بعد از انفجار پیکر این شهید شرحه شرحه شده بود. نیمی از بدن وی را در همان نفت شهر به خاک سپردند و نیمی دیگر بعد از چند روز جمع آوری به محل تولدش کرمانشاه منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد و هم اکنون شهید دارای دو مزار مجزا است.
علی و مادرش گاه برای دیدار با پدر به مزار او در نفت شهر یعنی محل شهادت مهدی خانان میروند و گاه نیز در همان کرمانشاه برای تازه کردن دیدار به مزار شهید میروند.