گروهی از معلمان با انتشار نامهای تحت عنوان رنجنامه معلمان تحولخواه خطاب به رئیسجمهور تاکید کردند: ما معلمان نیز هم صدا با کارگرانی که صدای اعتراض عدالتخواهانه آنها را پای سخنرانی خود شنیدید معتقدیم در سایه برخی از بی تدبیریها کرامت و معیشت ما معلمان رو به فناست امروز!
سپردن سکان کلیدیترین نهاد تعلیم و تربیت به مدیرانی خسته، ناکارآمد و غیر معلم. البته پولدار و بیانگیزه چنان آمال و آرزوی ما معلمان را زیر آوار برد که سالها فرصت باید تا زخمهای رفته بر پیکر آموزش و پرورش التیام یابد.
گفتمان تحول در آموزش و پرورش جای خود را به رخوت و روزمرگی داده است. رتبهبندی معلمان با تمام انتظاراتی که از آن در خصوص ارتقای معیشت و کرامت شغلی معلمان میرفت، به سخره گرفته شد و دست آخر با اندک افزایشی در حقوق از دست رفته معلمان به فراموشی سپرده شد.
صندوق ذخیره یک میلیون فرهنگی با 9 هلدینگ بزرگ اقتصادی با اخذ ماهیانه حداقل 19 میلیارد تومان از جیب معلمان به یکباره مورد هجمه افرادی قرار گرفت که به قصد تقسیم غنایم آمده بودند و به جای شفافسازی و مواخذه جدی با مماشات آن را وام معوقه نامیدند.
آیا میدانید معلمانی که برای تأمین هزینه ازدواجی ساده برای فرزندان خود در حسرت اخذ وام 10 میلیونی تمام داشتههای خود را در بانکها گرو میگذارند اما نور چشمیهای سفارش شده به طرفةلعینی هزاران میلیارد تومان سرمایه اندوخته شده معلمان را به تاراج و یغما میبرند.
صندوقی که خویشاوند سالاری مانند آفت بر جانش افتاد اما وزیر وقت قبل از پاسخگویی در برابر مجلس از سوی شما عزل و مجبور به استعفا شد. 750 هزار فرهنگی پیشکسوت و بازنشسته، امروز با حداقل دریافتی یک میلیون و 200 هزار تومان با وعده و وعید به آینده دوری حواله داده میشوند که هرگز آمدنی نیست.
در حافظه معلمان همواره خواهد ماند چگونه با لابی و بیتفاوتی نمایندگان فراکسیون امید در مجلس، حقوقهای نجومی نه تنها کاهش نیافت بلکه به بهانه دفاع از نخبگان و به اصطلاح ذخایر، جوازی برای صعود یافت تا همچنان بالارونده باشد.آیا میدانید میزان دریافتی معلمان زیر همان خط فقری که بانک مرکزی آن را ترسیم و تفسیر کرده جا خوش نموده و قدرت بالا آمدن ندارد؟
بیمه طلایی معلمان شاغل و بازنشسته که همچون مدالی بر سینه معلمان میدرخشید چه زود با آمدن شما رنگ باخت.مدیران تجارت پیشه و خوکرده به رفاه مانند سوارهای که از پیاده خبر ندارد به جای ترمیم و جبران حقوق از دست رفته معلمان، مدرسه فروشی و خصوصیسازی را در دستور کار قرار دادند تا بر رونق شهریههای نجومی به قیمت نابودی مدارس دولتی بیافزایند و کم کم امنیت شغلی معلم را در آستانه سقوطی مهلک قرار دهند.
در دولت شما آن چه در آموزش و پرورش رونق یافت بازار مدارس خصوصی بود و بس! و آنچه که از سکه افتاد کرامت و عظمت شغل معلمی بود. زیرا معلم اگر دم برمیآورد، بودند خیل بیکارانی که به 400 هزار تومان ناقابل مبصر کلاس دانش آموزان باشند.
سند تحول با برچسبهایی مانند ایدئولوژیک بودن، مغشوش بودن، دست نیافتنی و آسمانی بودن مورد هجمه قرار گرفت تا فرصتی برای بیرون آمدن از قفسه کتابها را نداشته باشد. کرامت و امنیت شغلی مدرسان فرهیخته بیشماری را که هر یک به مثابه کوهی از دانش و تجربه بودند چهار سال به بازی گرفته و دانشگاه فرهنگیان را در عمل به پارکینگی از نیروهای افراطی مبدل ساختند که دریافتی برخی از آنان که از بیرون به دانشگاه هدایت شدهاند گاهی به بیش از 20 میلیون تومان در ماه میرسد اما مدرسان عزیز به یک پنجم آن هم راضی هستند.
به جای جدیت و تلاش در حوزههای پرورشی و تربیتی، ماهنامههای سیاسی توزیع میشود تا ذائقه دانشآموزان مطابق میل برخیها آماده هضم القائاتشان شود. تولیت اساسیترین دوره از آموزش یعنی « ابتدایی» را به کسانی سپردید که کمترین آشنایی را با این حوزه در کارنامه کاری خود دارند.
امروز مشاور شما اعترف دارد که «آموزش و پرورش در اولویت دولت نبوده است و دولت بعدی جناب آقای دکتر روحانی جوان و پر تحرک خواهد بود» چگونه آنچه را به سیلی نقد چشیدهایم با حلوای نسیهای مبادله کنیم که هرگز به تحقق آن اعتمادی نیست.
لابد کاهش سهم آموزشو پرورش از بودجه عمومی دولت از 16.2 در سال 1389 به کمتر از 9 درصد در بودجه مصوب سال 1395 به توصیه وی انجام شده است تا شاهدی بر آن باشد که آموزش و پرورش هرگز گزینه روی میز برای دولت تدبیر و امید نبوده است. اگر در پاسخ بفرمایید کمبود منابع داشتهاید معلمان چگونه این موضوع را باور کنند در حالی که دریافتی برخی از دستگاهها از جمله پزشکان افزایش چشمگیر یافته است.
سپردن سرنوشت تحصیلی بیش از 200 هزار نفر دانش آموز مدارس دولتی به موسسان مدارس خصوصی هم سو در دولت جنابعالی کلید خورد تا اندک اندک زیر پای معلمان خالی شود و خلاصه آنچه اتفاق افتاد را ما امروز شاهدیم و دیوار بلندی از بیاعتمادی ایجاد شده است.