ضعف عملکرد سازمان حفاظت محیط زیست در درمان و بازپروری وحوش آسیب دیده، همواره یکی از بزرگترین کاستیها در زمینه حفاظت از حیات وحش کشور به شمار رفته است. این کاستی اما طی ماههای گذشته با ورود داوطلبانه فعالان محیط زیست و دامپزشکان به عرصه درمان و بازپروری حیات وحش بیش از پیش نمایان شده است، چرا که درمان و بازپروری موفقیتآمیز یک پلنگ و یک شغال که اخیرا با کمک داوطلبانه علاقهمندان از مرگ حتمی نجات یافتهاند حکایت از آن دارد که بسیاری از گونههای ارزشمند و بعضا در خطر انقراض حیات وحش که به انحاء مختلف از تصادف گرفته تا گرفتار شدن در تله، دچار آسیبدیدگی شده و به دلیل عدم وجود امکانات درمان و بازپروری در سکوت از بین رفته و همچنان میروند در صورت مدیریت شایسته، میتوانستند قابلیت بازگشت به زیستگاهشان و یا دستکم ادامه حیات در باغهای وحش را به دست آورند.
این کاستیها سبب شده، محمدعلی اللهقلی، کارشناس محیط زیست اخیرا تیمی برای درمان و بازپروری وحوش آسیبدیده تشکیل دهد. این فعال محیط زیست که چندی پیش، شغال مجروحی را از بابلسر به تهران و سپس برای عمل جراحی به یک بیمارستان دامپزشکی خصوصی منتقل کرده و نگهداری از این حیوان را پس از عمل جراحی در محل سکونت خود عهدهدار شده، چند روزی است فراخوانی را برای تامین مخارج درمان و نگهداری از این شغال در فضای مجازی منتشر کرده است. از آنجا که طبیعتا برعهده گرفتن مراحل درمان و بازپروری حیات وحش، به ویژه گونههای بومی از وظایف سازمان حفاظت محیط زیست به شمار رفته و اکنون که این اقدامات توسط علاقهمندان صورت گرفته، انتظار میرود دستکم مخارج درمان و نگهداری از وحوش آسیبدیده را این سازمان عریض و طویل دولتی متقبل شود، طی گفتوگویی با اللهقلی چرایی عدم مشارکت سازمان حفاظت محیط زیست در درمان و نگهداری از شغال محمودآباد، وضعیت فعلی و سرنوشت این حیوان را جویا شد. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
قاعدتا مسئولیت زندهگیری، درمان، بازپروری و در صورت امکان، رهاسازی گونههای بومی حیات وحش از وظایف سازمان حفاظت محیط زیست به شمار میرود. چه شد که این مسئولیت را برعهده گرفتید؟
اللهقلی: این شغال توسط یکی از دوستداران محیط زیست در محمودآباد پیدا شده و به اداره محیط زیست محمود آباد انتقال یافته بود، اما مسئولان این اداره متاسفانه از وظیفه قانونى خود در زمینه رسیدگی به حیات وحش سر باز زده و نه تنها حیوان زخمی را مدتها مانند یک قطعه زباله به حال خود رها کرده بودند، بلکه پس از پیگیریهای فرد یابنده به وی گفته بودند که تصمیم دارند حیوان را با همان وضع به طبیعت بازگردانند. خوشبختانه یابنده شغال، طی تماسی با مرکز بازپروری حیات وحش پردیسان در تهران ماجرا را اطلاع داد و مسئولان این مرکز، تیم ما را در جریان گذاشتند. ما هم راهی محمودآباد شدیم و این شغال ماده حدوداً چهار ساله را که در ایام نوروز با خودرو تصادف کرده و در حاشیه جاده توسط خانمی مشاهده و به اداره محیط زیست محمودآباد منتقل شده بود به تهران آوردیم.
از روند درمان، وضعیت فعلی و سرنوشت احتمالی حیوان بگویید.
متأسفانه در تصادف، یک دست و یک پای این شغال دچار شکستگی شده و زخمهاى بیشماری رو بدنش مشاهده میشد. حیوان به بیماری پوستی جرب دچار شده و از آنجا که پس از تصادف، مدتها کنار در جاده بدون آب و غذا مانده بود، به شدت لاغر و ضعیف و کم خون شده بود. ابتدا حیوان را از محمود آباد به بابلسر منتقل کردیم و معاینات اولیه و تهیه رادیوگراف توسط دکتر مهدینیا انجام شد که به دلیل شکستگیها و شدت جراحات وارده، تصمیم بر انتقال حیوان به تهران گرفتیم. اینکه چرا شغال را طبق روال معمول به مرکز بازپروری حیات وحش پردیسان ارجاع ندادیم به این بازمیگردد که این مرکز به دلیل عدم برخورداری از بودجه لازم، تجهیزات و امکانات دامپزشکی، ناگزیر است حیواناتی با چنین شرایط بحرانی را معدوم کند. این بود که با توجه به اینکه اخیرا پلنگ آسیبدیده رودسر که توسط دامپزشک این مرکز توصیه به یوتانایز شده بود داوطلبانه توسط یک جراح دامپزشک تحت عمل جراحی موفقیتآمیز قرار گرفته بود تصمیم گرفتیم از همین دامپزشک جراح برای درمان شغال کمک بخواهیم که خوشبختانه ایشان هم بلافاصله پذیرفتند.
طی مکاتبهای با سازمان حفاظت محیط زیست، مجوز انتقال حیوان را به این بیمارستان خصوصی گرفتیم و حیوان را پس از یک عمل جراحی 8 ساعته شامل پیوند استخوان، پیچ و پلیت گذاری به منزل آوردیم. اکنون در هفته سوم از عمل جراحی وضعیت حیوان توسط جراح معالج رضایتبخش اعلام شده و حال عمومی حیوان مساعد است. اما به دلیل اینکه طی این مدت، این شغال به شدت اهلی شده و به انسان خو گرفته گزینه رهاسازی چندان منطقی به نظر نمیرسد. چرا که این حیوان بدون شک برای یافتن خوراک به جوامع انسانی نزدیک و قربانی تعارضات انسان و حیات وحش خواهد شد. بنابراین احتمالا این شغال پس از گذراندن دوران نقاهت به یکی از مراکز نگهداری از حیات وحش انتقال خواهد یافت.
اللهقلی: همانطور که توضیح دادم، مرکز بازپروری حیات وحش پردیسان که طی قراردادی با سازمان حفاظت محیط زیست موظف به درمان و نگهداری از گونههای آسیبدیده حیات وحش است از منابع مالی ناچیزی برخوردار است. این منابع مالی ناچیز کفاف درمانهایی از قبیل عمل جراحی این شغال را نمیدهند و حیواناتی با شرایط مشابه به ناچار یوتانایز میشوند. اگر از این مرکز درخواست میکردم هزینههای درمان و نگهداری شغال را تامین کنند بدون شک، این مبلغ از سهم حیوانات تحت درمان در این مرکز کسر میشد. به همین دلیل از علاقهمندان دعوت کردیم در پرداخت هزینه درمان شغال محمودآباد شریک شوند. البته بخش عمده مخارج درمان را دکتر فتاحیان طی تخفیفی قابل توجه در هزینه عمل جراحی متقبل شدند.
فراخوانتان مورد استقبال قرار گرفت؟ چند در صد از مخارج تا کنون تامین شده؟
خوشبختانه جامعه به حفاظت از حیات وحش بسیار علاقهمند شده و کلیه مخارج تامین شد. با توجه به اقبال عمومی از امر حفاظت از حیات وحش که نشانگر وقوف جامعه به ارزش و اهمیت گونههای بومی حیات وحش است انتظار میرود سازمان حفاظت محیط زیست، در زمینه مدیریت درمان و بازپروری حیات وحش، عملکرد قابل قبولتری به نمایش گذاشته و از اختصاص منابع مالی و نیروی انسانی برای بازپروری حیواناتی که به دلیل کاستیها در سایر عملکردهای این سازمان یا قربانی تصادفات جادهای میشوند و یا گرفتار شکارچیان متخلف، دریغ نکند.
فکر نمیکنید، با ادامه این روند، رفتهرفته انجام وظایف قانونی سازمان حفاظت محیط زیست توسط فعالان محیط زیست و علاقهمندان، به یک روال دائم تبدیل شده و بدین ترتیب وظیفه یک نهاد دولتی به جامعه تحمیل شود؟
اللهقلی: اگر اوضاع به همین منوال پیش برود و سازمان حفاظت محیط زیست در عملکرد خود در مواجهه با وحوش آسیبدیده تجدیدنظر نکند احتمال دارد شاهد چنین پدیدهای باشیم. اما به هر حال در جایی که امکان احیای یکی از گونههای بومی کشورمان وجود دارد نمیتوان صرفا با این توجیه که سازمان حفاظت محیط زیست به لحاظ قانونی متولی حیات وحش است، با علم به اینکه سرنوشتی که در انتظار حیوان است چیزی جز پاک کردن صورتمسئله یعنی معدومسازی نخواهد بود، از تلاش برای درمانش صرفنظر کرد. ماجرای پلنگ رودسر و پلنگ پاسند را با هم مقایسه کنید. هر دو پلنگ در استانهای شمالی کشور در تله سیمی گرفتار شدند. یکی بلافاصله به تهران منتقل شد که پس از چند ساعت توسط دامپزشک کلینیک حیات وحش پردیسان به یوتانایز توصیه شد. البته نمیشود گفت مرکز بازپروری پردیسان مقصر است. آنها هم منابع مالی لازم را ندارند و هم نیروی انسانی متخصص که دانش جراحی ستون فقرات این پلنگ باشد در اختیارشان نیست. دکتر فتاحیان عمل جراحی حیوان را پذیرفت و اکنون حیوان گزینه رهاسازی را پیش رو دارد. پلنگ پاسند هم در همین نوع تلهها گرفتار شده بود و سه روز توسط اداره کل حفاظت محیط زیست استان مازندران نگهداری شد. گفتند حال حیوان خوب است و شکستگی ندارد و طی روزهای آینده رهاسازی میشود. اما حیوان در کمال ناباوری تلف شد. روند درمان و بازپروری آنقدر ضعیف بود که پس از گذشت دو ماه، حتی علت مرگ حیوان را هم اعلام نکردهاند و نمیدانیم، پلنگی عظیمالجثهای که سه روز پس از گرفتار شدن در تله، زنده مانده و تحت نظر دامپزشک نگهداری شده چرا به یکباره از بین رفته است. اینها ضعفهایی است که نتایج غیرقابل جبران به بار میآورد.
برای بهبود روند بازپروری وحوش چه پیشنهادی دارید تا انجام این وظیفه قانونی سازمان حفاظت محیط زیست از مسیر اصلی خارج نشده و به نحو احسن توسط این نهاد انجام شود؟
اللهقلی: سازمان حفاظت محیط زیست با یک مدیریت صحیح میتواند با دانشکدههای دامپزشکی و ادارت کل دامپزشکی و باغوحشهای استانها وارد تعامل شده و در باغ وحشها، مرکز بازپروری حیات وحش راهاندازی کند. به علاوه سازمان حفاظت محیط زیست میتواند برای مهجز شدن بیشتر این مراکز به امکانات لازم، از بخش خصوصی کمک بگیرد تا از یک سو، زمینهای برای تحقیقات و کسب تجربه توسط دانشجویان دامپزشکی فراهم شود، از یک سو بستری برای به روز شدن باغ وحشها و ارتقاء سطح بهداشت و سلامت حیوانات در آنها به وجود بیاید و از سوی دیگر حیوانات آسیبدیده در استان توسط متخصصان همان استان و در باغ وحش همان استان مورد درمان و بازپروری قرار گیرند تا در صورت وجود امکان رهاسازی در زیستگاهشان رهاسازی شوند و در صورت عدم امکان رهاسازی در همان باغ وحش به حیات ادامه دهند. چنین اقداماتی برای سازمان حفاظت محیط زیست به هیچوجه دشوار نیست و مستلزم اختصاص منابع مالی قابل توجهی نخواهد شد. تنها به کمی انگیزه، دلسوزی و حسن مدیریت نیاز دارد.