محسن پیرهادی عضو هیات رئیسه شورای چهارم شهر تهران در یادداشتی نوشت:
«عمر شوراهای اسلامی شهر و روستا در چهارمین دوره، ماههای پایانی را سپری میکند و انتخابات دیگری در راه است تا در فرصتی نو، برنامهها و ایدههای نامزدهای عضویت در شوراها به محک رأی مردم گذاشته شود.
نزدیک به دو دهه فعالیت نهاد شورا چه در تهران و چه در سایر شهرهای کشور، سرمایه ای از فعالیت یک نهاد مردمی را پیش روی همگان گذاشته که طبق روال مرسوم در بزنگاه انتخابات زیر ذره بین نقد و نظرها و بررسیها میرود؛ اما پرسش این است که در خلال تحلیلهای جاری در این روزها، جایگاه شورا به عنوان یک نهاد اجتماعی تا چه اندازه به صورت واقعبینانه و به دور از جهتگیریهای سیاسی، آسیب شناسی و تحلیل شده و میشود؟ آیا نهاد شورا به عنوان یک انجمن مردم نهاد در نزدیک به دو دهه فعالیت، همانگونه که انتظار میرفته به عنوان یک نهاد اجتماعی در ساختار و نظام مدیریت و برنامهریزی شهری ظاهر شده یا اینکه تحت تاثیر فعالیتهای سیاسی از مسیر اصلی خارج و وادی دیگری را در پیش گرفته است؟
تجربه سالهای گذشته نشان می دهد شوراها در شهرهای کوچکتر بیشتر موفق شدهاند که در مسیر فعالیتهای اجتماعی و شهری حرکت کنند اما آنچه مسلم است اینکه در تهران و تحت تاثیر گستره پردامنه سیاست که حتی در حوزههای اجتماعی هم ریشه دوانیده، شورای شهر نتوانسته از پیامدهای منفی انگیزههای سیاسی و جناحی مصون بماند. متاسفانه فعالیت همه جانبه جریانهای سیاسی در انتخابات شوراها که هر دوره هم بیشتر می شود شرایطی را فراهم کرده که انتخابات نهادی شهری و اجتماعی که میبایست با انگیزههای غیر سیاسی و بر محور ارائه برنامههای عملیاتی برای ارتقای کیفیت زندگی شهروندان طرحریزی و اجرا شود، تغییر ماهیت داده و سمت و سوی کاملا سیاسی به خود بگیرد. لیستهایی که مشخصا توسط جریانهای سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب برای انتخابات شوراها ارائه میشوند و در دورههای اخیر به یک یا دو لیست اصلی محدود شده و دو قطب انتخاباتی ایجاد کرده، روشن ترین شاهد دال بر این مدعاست.
اگر در دورههای پیشین انتخابات شوراها، نامزدهای مستقل شانسی برای ورود به شورای شهر تهران و حضور در رقابتهای انتخاباتی داشتند اما اکنون لیستهایی سرنوشت شوراها را در آینده رقم می زنند که عمدتا با اهداف و جهتگیریهای کاملا سیاسی اما با روکش فعالیتهای شهری و اجتماعی تهیه شدهاند. نفوذ جریانهای سیاسی بیرونی شورا عملا انتخابات شوراها را به عرصه ای برای زورآزمایی سیاسی تبدیل کرده نه فرصتی برای ارائه برنامههای کارآمد و عملیاتی و این مهمترین خطری است که میتواند قطار شوراها را در آینده از ریل خارج کرده و نهاد شورا را بیش از گذشته تحت تاثیر منافع سیاسی به بیراهه ببرد.
آنچه تحت تاثیر سیاسیکاری و اعمال نفوذ جریانهای سیاسی بر شوراها آسیب می بیند، اعتماد شهروندانی است که به انگیزه مشارکت در امور شهری و اجتماعی رایهایشان را به صندوق می اندازند اما در عمل آنچه از پارلمان شهری به گوش آنها میرسد، درگیریهای سیاسی و جناحی است که متاسفانه سایه سنگین آن بر فعالیت شورا گاه آنچنان سنگین میشود که اصل مشورت که پایهایترین رکن فعالیت شورایی را که شوراهای اسلامی بر مبنای آن شکل گرفته اند( بر مبنای رهنمود قرآن کریم: وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ) را تحت تاثیر قرار می دهد. همانطور که در تجربه سالهای گذشته شماری از اعضای شورای شهر تهران با پیگیری اهداف و منافع کاملا سیاسی، شرایطی را ایجاد کردند که اصل مشورت که می بایست بدون حب و بغض و جانبداری و صرفا با در نظر گرفتن منافع شهروندان، هدف اصلی و غایی همه اعضای شورای شهر باشد، تحت تاثیر انگیزههای سیاسی و انتخاباتی کم رنگ شود. این در حالی است که تهران، امروز شهری است گرفتار انواع مشکلات و بیماریهای اجتماعی که نسخههای سیاسی درد آن را چاره نمیکند. در ماههای پایانی فعالیت شورای چهارم کسانی که نان به نرخ روز سیاست خوردند و با چوب سیاسیکاری مسائل شهری را بررسی کردند و منافع مردم را نادیده گرفتند، باید از مردم عذرخواهی کنند. کسانی که عملکردشان در شورا با برنامهها و شعارها و آنچه پیشتر در جریان انتخابات به مردم گفته بودند، همخوانی نداشت و وقتی نرخِ روزِ نان سیاست چیز دیگری میگفت، تغییر جهت دادند، نه در جهت منافع مردم که در جهت منافع سیاسی باید عذرخواهی کنند.
در شرایطی که عدهای تلاش میکنند انگیزهها و اهداف کاملا سیاسی را در لباس فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی بپوشانند و راهی به شورای شهر تهران باز کنند، تنها مردم هستند که میتوانند با هوشمندی در انتخاب نامزدها و توجه بیشتر به برنامهها و کارنامه تخصصی افراد به جای توجه به هیجان سیاسی انتخاباتی، شرایطی را فراهم کنند که شورای شهر جایگاهی برای نمایندگان واقعی شهر باشد و نه نمایندگان سیاسی.»