کتاب «مطلع عشق» گزیدهای از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی به زوجهای جوان و خانوادهها از سوی انتشارات انقلاب اسلامی است.
این کتاب که به همت حجتالاسلام «محمدجواد حاجعلیاکبری» گردآوری و تدوین شده است، پیش از این از سوی دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شد و با تغییر ناشر از سوی انتشارات انقلاب اسلامی وابسته به مؤسسه انقلاب اسلامی راهی کتابفروشیها شد. این کتاب که تاکنون بیست و سه بار تجدید چاپ شده، از یازده فصل تشکیل شده است. چهار فصل با عنوان «کلام» و هفت فصل با عنوان «رهنمود». چهار فصل اول این کتاب عبارتند از: کلام اول؛ ازدواج؛ ناموس طبیعت، دستور شریعت، کلام دوم؛ کانون گرم خانواده، کلام سوم؛ غروب عشق و قحطی عاطفه در غرب و کلام چهارم؛ حقوق متقابل زن و شوهر. این چهار فصل بیشتر به مباحث معرفتی میپردازند و فلسفه ازدواج و رفتارهای زوجین را تبیین میکند.
هفت فصل بعدی کتاب هم توصیهها و رهنمودهای رهبر انقلاب است به زوجهای جوان و خانوادههای آنها در باب چگونگی مراسم ازدواج، تقسیم کار در خانواده، حذف تشریفات زائد و همینطور آغاز زندگی مشترک و تداوم آن. عناوین این هفت فصل که بیشتر شامل توصیههای عملی رهبر انقلاب است عبارتند از: رهنمود اول؛ همسفر تا بهشت، رهنمود دوم؛ بالاتر از واقعیت، رهنمود سوم؛ هنر تقسیم کار، رهنمود چهارم؛ سازش و سازگاری، رهنمود پنجم؛ زندگی شیرین، رهنمود ششم؛ هشدارها و یادآوریها و رهنمود هفتم؛ آسانگیری.
در ابتدای این کتاب دستخط رهبر انقلاب در تبریک و توصیههایی به عروسها و دامادها آمده است.
در ادامه بخشهایی از بیانات رهبر معظم انقلاب دربارۀ حقوق متقابل زن و شوهر در کتاب «مطلع عشق» منتشر میشود:
دو نگاه متفاوت، هر دو زیبا
نوع نگاه زن به مرد با نگاه مرد به زن به طور طبیعی مختلف است، باید هم مختلف باشد، ایرادی هم ندارد. مرد به زن به صورت یک الگوی زیبایی، الگوی ظرافت، الگوی حساسیت نگاه میکند. او را لطیف میبیند. اسلام هم همین را تأکید کرده است: «المراه ریحانة» یعنی زن گل است. در این نگرش، زن، موجودی رقیق است، مظهر زیبایی و لطف و رقّت و مرد به این چشم به او نمینگرد. محبت او را در این قالب ترسیم میکند.
این دو تا، دو نقش جداگانه از یکدیگر است و هر دو نقش لازم است. زن وقتی به مرد نگاه میکند، با همان چشم محبت و عشق، او را در نقش یک تکیهگاه میبیند که میتوان از نیروهای جسمی و فکری او برای پیشبرد کار زندگی استفاده کند؛ مثل یک موتور. مرد وقتی به زن نگاه میکند، به چشم مظهر انس و آرامش مینگرد که میتوانند به انسان آرامش بدهد. اگر مرد نقطه اتکا است برای مسائل روحی و معنوی زندگی، دریایی است از انس و محبت. میتواند مرد را در این فضای سرشار از محبت، از همه غصهها و غمهای خودش خارج کند. اینها تواناییهای مرد و زن است. تواناییهای روحی آنهاست.(105)
حق واقعی، حق خیالی
حق، یک منشأ طبیعی دارد. حق واقعی آن است که منشأ طبیعی داشته باشد. این حقوقی که در بعضی محافل تعریف میشود، براساس توهمات و خیالات است. آن حقوقی که برای زن و مرد وجود دارد، باید متکی باشد به طبیعت زن و مرد، به قواره و ساخت زن و مرد.(106)
این فمینیستهای امروز دنیا که همه جور مرد و زن در آنها هست و با ادعای دفاع از حقوق زن وارد میشوند، اصلا به نظر من حقوق زن را نمیشناسند و چون حق، یک امر انتزاعی نیست. حق یک منشأ طبیعی دارد.(107)
بازی غرب
این غربیهایی که میبینید این قدر جنجال میکنند و سر مسأله زن اینقدر بازی در میآورند، همین جا گرفتارند. میگویند ما احترام زن را نگه میداریم. بله، احترام زن را در مجالس رسمی و در فروشگاهها و خیابانها نگه میدارند آن هم به معنای تلذذ از او. چقدر زن آزادری، چقدر کتکزدن زنها به دست مردها، چقدر فاجعهآفرینی در داخل خانه، قلدرمآبی و...(108)
مرد باید ضرورتهای زن را درک کند
از طرف مرد وظیفه این طور است که ضرورتهای زن را درک کند، احساسات او را بفهمد، نسبت به حال او غافل نباشد و خود را صاحب اختیار او در خانه بداند. زن و شوهر دو نفرند، دو شریکاند، دو رفیقاند، هر کدام یک وسعی از لحاظ فکری و روحی دارند. مرد باید به زن کمک کند تا عقبماندگیهایی را که در جامعه ما دارد، جبران کند. البته مراد از این عقبماندگیها، آن چیزهایی نیست که امروز به تقلید از فرنگیها در جامعه ما مطرح میشود. بلکه مراد معرفت است. مراد تحصیلات است، مراد پیدا شدن روح اندیشه و تأمل و فکر در زن است. مراد اینهاست که هرچه مرد بتواند باید در این زمینه به همسرش کمک کند. اگر زن میخواهد کاری انجام بدهد یا در فعالیتهای اجتماعی سهیم باشد، در حد اقتضای وضع زندگی خانوادگی، مانع او نشود.(109)
مرد نباید خیال کند چون به کوچه و بازار میرود و با این و آن سر و کار دارد و ـ یک شاهی ـ صنار پول میآورد خانه، همه چیز دیگر مال اوست، نه! آنچه او میآورد نصف موجودی همه این خانواده است. نصف دیگر این خانم است. اختیارات خانم، کدبانویی خانم، رای و نظر و نیازهای روحی خانم، اینها را باید رعایت کند. اینطور نباشد که مرد چون در دوران مجردی، ساعت ده شب میآمده خانه پدر و مادرش، حالا هم که زن گرفتته این طور ادامه بدهد، نه! حالا باید ملاحظه همسرش را بکند(110)
در قدیم، بعضی مردها خود را مالک زن میدانستند... نه! همان قدری که شما در محیط خانواده ذیحق هستید او هم ذیحق است. نباید به زن زور بگویید و تحمیل کنید، چون به حسب جسم، او ضعیفتر است، بعضیها خیال میکنند که بله، حالا باید زور بگویند، صدایشان را کلفت کنند و دعوا کنند و تحمیل کنند...(111)
زن هوشمند، مرد را اداره میکند
زن باید ضرورتهای مرد را درک کند و بر او فشار روحی و اخلاقی وارد نکند. کاری نکند که او در امر زندگی مستأصل شود و خدای ناکرده متوسل به راههای خلاف و نادرست شود. باید او را به ایستادگی و مقاومت در میادین زندگی تشویق کند و اگر چنانچه کا راو مستلزم این است که مثلاً نمیتواند یک مقداری به وضع خانواده رسیدگی کند، این را مرتب به رخ او نکشد.(112) اگر مرد خانه، فعالیتی چه علمی و چه جهادی و چه برای کسب روزی و چه برای کاراهی عمومی دارد، زن سعی کند فضای خانه را برای او مساعد کند که او بتواند با روحیه خوب سر کار برود و به شوق به خانه برگردد.(113)
همه مردها دوست دارند وقتی وارد خانه شدند، خانه به آنها آرامش و امنیت بدهد و احساس راحتی و آسودگی کنند. این وظیفه زن است.(114)
زن یک وظایفی دارد که عاقلانه باید آن وظایف را تشخیص دهد. زنها بدانند که اگر زنی، عقل و هوشمندی به خاج دهد، مرد را اداره خواهد کرد. درست است که مرد از لحاظ هیکل قویتر است، اما خدای متعال طبیعت زن را طوری آفریده که اگر زن و مرد، طبیعی و سالم باشند و زن عاقل باشد، کسی که در دیگری بیشتر نفوذ دارد، زن است که البته با زرنگی به خرج دادن و رندی کردن و تحکم و زورگویی نمیتوان به آن رسید. بلکه با ملایمت، استقبال خوب، خوشرویی، یک مقدار تحمل کردن ـ البته اندکی؛خیلی هم لازم نیست تحمل کند ـ که خدای متعال در طبیعت زن، این تحمل را قرار داده است... زن باید با شوهر خود این طور برخورد کند...(115)
بعضی از زنها نسبت به مردها سختگیری میکنند. مثلاً باید این را حتما بخری! باید این جور خانهای حتما فراهم کنی! فلان کس اینطور خریده، من اگر نخرم مایه سرشکستگی میشود. با این حرفها شوهر خود را اذیت میکنند که این درست نیست.(116)