حضرت ایوب، سوگندی خورده بود و نباید قسم خودش را میشکست.
در آیه 44 سوره ص داستان سوگند خوردن ایوب و زدن همسرش را با برگ ریحان ذکر میشود
و در این آیه امر میشود که همسرت را با چوب نازک، بزن. دلیل آن اینگونه عنوان شده است:
خداوند نقل میکند که به حضرت ایوب پیامبر (علیه السلام) دستور داده که یک دسته چوب نازک و کوچک بگیرد و با آن، به همسرش بزند تا بدین وسیله، با قسم خودش، مخالفت نکرده باشد.
«وَخُذْ بِیَدِکَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ»
«ضغث» (بر وزن حرص) به معنى دستهاى از چوبهاى نازک ساقه گندم و جو و یا رشتههاى خوشه خرما و یا دسته گل و مانند آن است.
در این که تخلف همسر ایوب که طبق روایتى نامش «لیا» دختر یعقوب بود، چه بوده است؟ باز در میان مفسران گفتگو است.
از ابن عباس مفسر معروف نقل شده که شیطان (یا شیطان صفتى) به صورت طبیعى بر همسرش ظاهر شد گفت من شوهر تو را معالجه مىکنم تنها به این شرط که وقتى بهبودى یافت به من بگوید تنها عامل بهبودیش من بوده ام، و هیچ مزد دیگرى نمیخواهم! همسرش که از ادامه بیمارى شوهر سخت ناراحت بود پذیرفت و این پیشنهاد را به ایوب کرد، ایوب که متوجه دام شیطان بود سخت برآشفت و سوگندى یاد کرد همسرش را تنبیه کند.
بعضى دیگر گفته اند ایوب او را دنبال انجام کارى فرستاد، و او دیر کرد، او که از بیمارى رنج میبرد سخت ناراحت شد و چنان سوگندى یاد کرد.
ولى به هر حال اگر او از یک نظر مستحق چنین کیفرى بوده، از نظر وفاداریش در طول خدمت و پرستارى استحقاق چنان عفوى را نیز داشته است. درست است که زدن یک دسته ساقه گندم یا چوبهاى خوشه خرما مصداق واقعى سوگند او نبوده است، ولى براى حفظ احترام نام خدا و عدم اشاعه قانونشکنى او این کار را انجام داد.
1. منبع: مکارم و همکاران، تفسیر نمونه، ج 19، ص 299 ـ 300