چند روزی است که تصاویر و عکس نوشتهها و اخبار مربوط به گورخواب ها در رسانه ها و شبکه های اجتماعی بازتاب زیادی پیدا کرده است و حتی خبرنگاران رسانه های شهرستان های مختلف کشور را بر آن داشته تا با به وسیله قلم و با به تصویر کشیدن وضعیت نابسامان کارتن خواب ها و گورخواب های سایر شهرستان ها آن را از یک موضوع پایتختی به موضوع ملی و از پدیده اجتماعی به پدیده ای سیاسی بسط دهند.
آغاز گورخوابی از شهریار بود اما درست بعد از آن انگیزه های رسانه ها و مخصوصا رسانه های بومی، برای انعکاس واقعیات دیگر شبیه به این پدیده بالا گرفت.
سایت محلی کوهدشت به زندگی سخت اهالی این منطقه اشاره کرد و در این باره نوشت: کودکان روستا در شهرستان کوهدشت، راه فردا را در جادهی شهر در پیش میگیرند. غروب های چشم انتظار را میبینند. از دشتهای بی آب دل میکَنند و در روزهای محروم، قصه خوانِ شب های پایین دست می شوند.
در استان ایلام نیز سایت سیمره خبر دست به قلم شد و در خصوص وضعیت نامطلوب دانش آموزان این منطقه گزارش داد: روستای فرهاد اباد در فاصله 155 کیلومتری از شهر دره شهر به دلیل وجود آب فراوان و زمینهای کشاورزی روزگاری زیبا ترین و پر درآمد ترین روستای این شهرستان بود، اما متاسفانه تعطیلی طرح اشتباه سد سازی سالهاست که مردم این منطقه از خدمات رفاهی معمول بی نصیب کرده است.
یکی از معضلات این منطقه وضعیت اسفبار دانش اموزان در این روستا است.
سایت ساجده در استان خراسان شمالی نیز در گفتگویی با اعظم السادات افشین فر، عضو شورای اسلامی شهر بجنورد به موضوع حاشیه نشین ها پرداخت و نوشت: در حال حاضر که شهر حدود 2300 هزار نفر جمعیت دارد، حدود 700 هزار نفر حاشیه نشین در شهر بجنورد داریم که به نسبت جمعیت کل شهر رقم قابل توجهی است، که شامل 25 نقطه شناسایی شده شهراست که حاشیه نشینی در آن ها وجود دارد.
عصر هامون به معضلی چند ساله در استان سیستان و بلوچستان اشاره کرد و از خانواده هایی گفت که سالهاست در گورها زندگی می کنند و خبری از سرپناه نیست.
در حالی گور خوابی این روز ها پدیده تازه ای در بسیاری از شهرهاست که سیستان و بلوچستان سال هاست که با این معضل درگیر است و خبری از گرمخانه یا سرایی برای این افراد نیست.
سایت بومی بناب از خانواده ای گفت که در خرابه ای بدون هیچ گونه امکانات سرمای زمستان را تحمل می کنند.
در خرابه ای واقع در ورودی بناب از طرف مراغه، انتهای خیابان عارف، خانواده ای 4 نفره سرمای شدید زمستان را بدون مایحتاج ضروری زندگی سپری می کنند.
در استان همدان نیز سایت محلی نهاوند با اشاره به انواع گور خوابی ها به زندگی افرادی پرداخت که هر روز با مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم می کنند.
اینجا منطقه پای قلعه در قدیمیترین نقطه شهرستان نهاوند است که وضعیت منازل و افرادی که در آن زندگی میکنند بیانگر فقر و وضع بد معیشتی مردم این منطقه است.
سایت 8 دی در استان گیلان از زندگی فرزند شهیدی پرده برداشت که روزها را به سختی پشت سر میگذارد.
در حالی که هنوز اخبار گورخوابی در شهریار فروکش نکرده است شنیدن خبر کارتن خوابی یک فرزند شهید در گیلان شاید همه را شوکه کند.
سایت هرمز نیز به انتشار تصاویری از وضعیت کارتن خوابی در بندرعباس پرداخت و نوشت: اینجا بندرعباس است، پایتخت اقتصادی ایران،جایی که تنها یک اسکله اش درآمدی به اندازه درآمد چند استان را دارد، اما در این میان اگر چشم هایمان را خوب باز کنیم صحنه هایی را شاهد خواهیم بود که قلبمان را جریحه دار و فکرمان را مشغول می کند و این حکایت تلخ کارتون خواب هایی می باشد که یک تکه کارتون تمام زندگیشان شده است.
دیار آفتاب در استان مرکزی به سراغ دو خانواده ای رفت که در زیر چادر زندگی می کنند و گزارش داد: دو خانوار در نزدیکی یکی از مناطق مناطق حاشیه ای کلانشهر اراک در زیر چادر به سر می بردند. که شاید از چشمان بسیاری از ما دور نبودند.
همه ی این موارد از گشت و گذار در چند سایت خبری نصیبمان شد و قطعا تعداد بیشماری از این نوع گورخوابی ها در نزدیکی هرکدام از ما وجود دارد.
کارتن خوابی،زندگی های حاشیه نشینی، درس خواندن در مدارس کپری،دختران کم سن و سالی که مهر بیوه شدن را بر پیشانی خود دارند و هزاران مثال از این قبیل که در گوشه و کنار شهرها به چشم میخورد را می توان انواع بدتری گور خوابی نامید.
معمولا در بافت های قدیمی شهرستانها مناطقی وجود دارد که وضعیت زندگی و خانههایی که مردم در آنها زمان را به کندی میگذرانند با شرایطی که مردم در تهران شمالی دارند کمی متفاوت است!
در این مناطق علاوه بر وضعیت بد معیشتی مردم ، زندگی کردن در خانههای غیر ایمن و فوقالعاده خطرناک نیز از ویژگی های عادی این سبک زندگی بشمار میرود.
در این مناطق برخلاف تهران شمالی نه خبری از فیشهای نجومی است و نه پیامکی از حقوق شهروندی!
تهران شمالی را برای اولین بار از استاد جامعه شناسی دانشگاه شنیدم که می گفت:تهرانِ شمالی هویتی است که در آنجا دغدغه ی این موضوعات هنوز نفوذ نکرده است. جایی است نه در تهران, بلکه فرهنگی است که درهمه نقاط کشور می توان آن را پیدا کرد. در اکثر استانها نیز اگر چشم بچرخانیم, تهران شمالی را پیدا می کنیم. در تهران شمالی مردمش دغدغه ای بزرگتر از به رخ کشیدن سلیقه شان و نشستن در صف جلو کنسرت و پورشه سواری ندارند. دغدغه مسئول تهران شمالی, تصاحب بهترین زمین منطقه برای ویلا سازی و تصاحب شیک ترین ساختمان منطقه برای سلطنت نمایی است. حالا دوباره از همین تهران شمالی، چشم را بر می گردانم سوی دیگری و سرنوشت هایی که دارند در مسیر گورهای شهریار و هر شهر دیگری گاه تند، گاه خسته پیش می روند.
حمیدرضا پیرهادی