این متهم در تمامی جلسات محاکمه منکر قتل شده و خواستار شناسایی قاتل شده است.
این مرد جوان در بازجوییها گفته: شامگاه پانزدهم آبان سال 89 وقتی از محل کارم به خانهام در خیابان 17 شهریور برگشتم، با جسد خونین همسر جوانم به نام «هستی» روبهرو شدم. در حالی که شوکه شده بودم و نمیدانستم چه کار کنم، موضوع را بلافاصله به مادرم خبر دادم. بعد هم مأموران پلیس به خانه آمدند. در بررسیها مشخص شد همسر نوعروسم با 11 ضربه چاقو کشته شده بود.
جلال - 35 ساله - که برای بازجوییهای فنی به اداره آگاهی منتقل شده بود، در تمامی مراحل تحقیقات منکر جنایت شد. تا اینکه 4 ماه پس از جنایت و زمانی که مأموران اداره آگاهی به همراه خانواده تازهعروس و پس از فک پلمب، وارد محل جنایت شدند، سرنخهای تازهای کشف کردند. کارآگاهان در جستوجوها پیراهن خونین داماد جوان همراه حلقه ازدواج تازهعروس که زیر یک مبل در اتاق پذیرایی پنهان شده بود را پیدا کردند که میتوانست راز جنایت را آشکار کند.
سپس پیراهن خونین مرد جوان به پزشکی قانونی فرستاده شد که پس از تحقیقات روشن شد پیراهن، آغشته به خون تازهعروس است.
سپس همسایهها هم شهادت دادند که جلال (تازهداماد) زمان قتل در خانه بوده است.اما در مرحله رسیدگی به این پرونده در دادگاه به دلیل تناقض در شهادت شاهدان و نواقصی که در پرونده وجود داشت رسیدگی به پرونده ادامه یافت تا اینکه در سومین مرحله رسیدگی به این پرونده داماد جوان براساس شواهد موجود به عنوان عامل قتل به اعدام محکوم شد. اما این حکم در دیوانعالی رد شد.
بنابراین متهم با پرونده سنگین از زندان به شعبه دهم دادگاه کیفری انتقال یافت و تحت محاکمه قرار گرفت. در این دادگاه پس از بیان کیفرخواست، اولیای دم (2 برادر و 3 خواهر نوعروس) از قضات دادگاه برای دامادشان قصاص خواستند.بعد هم متهم در برابر قضات دادگاه ایستاد و گفت: من همسرم را نکشتهام، این یک اتهام واهی است که به من نسبت میدهند، خواهش میکنم نجاتم دهید.7 سال است که در زندان به سر میبرم در حالی که قاتل واقعی بیرون از زندان آزادانه میگردد.
وی که راننده آژانس بود ادامه داد: روز حادثه حدود ساعت 6:40 دقیقه غروب وقتی آخرین مسافرم را به مقصد رساندم به خانه بازگشتم که با صحنه قتل همسرم که در وسط اتاق پذیرایی افتاده بود روبهرو شدم. من همسرم را دوست داشتم. باور کنید من او را نکشتهام!
سپس خواهر نوعروس در برابر قضات ایستاد و از مشاجرههای شوهرخواهرش گفت که چگونه خواهرش را مورد آزار قرار میداد.
او گفت: حتی شب قبل از قتل خواهرش به او تلفن زده و از رفتارهای شوهرش به شدت گلایه کرده بود. وی گفت: من مطمئن هستم که شوهرخواهرم، خواهر بیچارهام را کشته است.
سپس رئیس دادگاه از وکیل متهم جوان خواست از موکلش دفاع کند.
وی در دفاع از موکلش گفت: چند نکته مهم در این پرونده وجود دارد که متأسفانه به آنها توجهی نشده و باعث شده رسیدگی به این پرونده سالها طول بکشد.
نخست اینکه در معاینات پزشکی قانونی موهایی در بین انگشتان مقتول کشف شده که متعلق به مقتول است نه قاتل.
دوم ردپای خونین دو فرد در محل جنایت کشف شده که به هیچ عنوان مورد توجه قرار نگرفته است.سوم اینکه براساس شهادت برخی همسایهها، افراد ناشناسی در ساختمان دیده شده بودند که هرگز تحت بررسی از سوی کارآگاهان قرار نگرفتند.
قضات دادگاه پس از شنیدن دفاعیات وکیل متهم و پایان جلسه، وارد شور شدند تا رأی خود را صادر کنند.