صحبت از پایتخت است/ شرط انصاف: گفتن همه حقیقت نه نیم آن!/ عکس

 پس از آنکه شهردار تهران از مسئولان دولتی گلایه کرد که چرا باید از طریق نامه یک کارگردان سینما متوجه وجود جماعت گورخواب در یک شهر نزدیک تهران شوند؛ محمدرضا بادامچی نماینده اصلاح طلب تهران، با انتشار مطلبی ضمن انتقاد از قالیباف، نوشت: « شهردار تهران که از ماجرای دردناک گورخواب‌های نصیرآباد چنین دل آزرده شده و همه دولت‌ها را مقصر می‌دانند، به نظر می‌رسد از حوزه مدیریتی خود خبر ندارند که اگر خبردار داشتند اکنون چنین بر نمی‌آشفتند».

وی سپس به شرح مشاهدات شبانه خود از وضعیت نابسامان افراد در یک محله شهر تهران پرداخت و تصریح کرد: « شبی که تا ٤ صبح همراه فرمانده نیروی انتظامی و برخی نمایندگان مجمع تهران از مناطق جنوبی پایتخت- پارک هرندی و اطراف خیابان مولوی- بازدید داشتیم، صحنه‌هایی به چشم دیدیم که تا مدت‌ها ما را رها نمی‌کرد ... صحنه‌های دردناک و شرم‌آور آن شب، تنها مشاهدات مختصری از زیر پوست شهر تهران بود. صحبت از پایتخت است، نه گورستان‌های اطراف شهریار و نصیرآباد. همان شهری که شهردارش ماجرای گورخواب‌های نصیرآباد را تلخ و گزنده توصیف کرده است. جالب است که ایشان(قالیباف) در یادداشت انتقادی‌شان از مسئولان خواسته‌اند این آسیب‌ها و معضلات را از نزدیک ببینند و با آن‌ها زندگی کنند. واعجبا که آقای شهردار گویا فراموش کرده‌اند که خود از مسئولین جمع‌آوری و سازماندهی این افراد در جامعه هستند که اگر فراموش نکرده‌اند این صحبت از جایگاه منتقد که از مسئولین می‌خواهد شرمگین از چنین حقایقی در جامعه باشند، به چه معنی است؟»

شرط انصاف: گفتن همه حقیقت نه نیم آن!

قطعاً آنچه آقای بادامچی درباره وجود چنین صحنه های دردآوری در شهر تهران بیان کرده، درست و دقیق است اما مطلب نادرست و خارج از انصاف وی - که دلیل و دستمایه این گزارش نیز همین بی انصافی است - نادیده گرفتن وجود چنین صحنه هایی توسط شهردار تهران در حوزه مسئولیت خویش است.

شاید جناب بادامچی بواسطه آنکه مدت اندکی است به عنوان نماینده مجلس انتخاب شده، به تازگی در جریان مسائل شهر تهران قرار گرفته اند اما خبرنگاران حوزه اجتماعی و شهری تهران شاهد بوده اند که طی سال های اخیر، شخص شهردار تهران علاوه بر آن که به طور مکرر به صورت رسمی و غیررسمی در همین محله پارک هرندی و مولوی و سایر محلات محروم تهران حضور پیدا کرده و از نزدیک با مشکلات و گرفتاری های ساکنان این مناطق آشنا شده و با آنها «زندگی» کرده است، بیشترین تلاش را نیز برای آَشنایی اصحاب رسانه و مسئولان و مدیران سایر نهادها و دستگاه ها با این معضلات بعمل آورده است.

به جرات می توان گفت بسیاری از مدیران رسانه ها و حتی خبرنگاران تا پیش از برگزاری «تور سیاه» توسط شهرداری تهران، آشنایی جدی با مشکلات و رنج های مردم محروم این مناطق نداشتند و حداکثر، این بخش های تهران را به عنوان مناطق جرم خیز و آلوده می شناختند نه محلاتی که می بایست درد و رنج مردم آن را شنید و برای برون رفت آنها از این وضعیت اسفناک چاره ای اندیشید.

دیدن یا ندیدن، مسئله این است!

اتفاقاً نکته مهم در گلایه قالیباف از مسئولان دولتی در خصوص گورخوابهای شهریار، همین بی اطلاعی آنها از وجود چنین پدیده های دردآلود و رنج آوری در گوشه و کنار کشور است. دولتمردی که اطلاعی از وضعیت و مشکلات مردم در حوزه مسئولیت خود نداشته باشد، قطعا نمی تواند نسخه ای - و یا نسخه درستی- برای حل این معضلات بپیچد:

 آن کس که نداند و نداند که نداند

 در جهل مرکب ابدالدهر بماند

این ندیدن ها و زندگی نکردن ها با مشکلات مردم، تبعات ناخوشاید دیگری را هم به دنبال دارد . آنها که مشکلات و مردم گرفتار را نمی بینند وقتی از طریق دیگران و رسانه ها در جریان قرار می گیرند، نسخه اشان تنها یک چیز است: پاک کردن صورت مسئله!

در مسئله آلودگی تهران، مسئولان سازمان محیط زیست که باید پاسخگوی اصلی باشند چون درگیر مسائل سیاسی و جناحی هستند و فرصت چندانی برای پرداختن به وظایف اصلی خود ندارند، نسخه ای که برای این معضل اجتماعی می پیچند پاک کردن صورت مسئله است. معاون سازمان محیط زیست می گوید آلودگی هوای تهران مثل مثل برف و کولاک پدیده ای طبیعی است و راه حلی ندارد.

خانم مولاوردی معاون رئیس جمهور وقتی درباره پدیده زنان کارتن خواب مورد سئوال قرار می گیرند از بررسی نسخه «عقیم سازی» سخن به میان می آوردند و زمانی که ماجرای گورخوابهای شهریار در شبکه های اجتماعی بالا گرفت، برخی روزنامه نگاران اصلاح طلب صراحتا از ضرورت عقیم سازی آنان سخن به میان آوردند و با اینکه پول دولت خرج آنها شود، انتقاد کردند!

مدیریت اشرافی و مدیریت جهادی

آقای بادامچی به درستی اشاره کرده اند که شهردار تهران در موضوع کارتن خوابها و سایر آسیب دیدگان اجتماعی مسئولیت دارد.(البته قطعاً موضوع گورخوابهای شهریار نه در حوزه مسئولیت قالیباف است و نه ربطی به او دارد) اما آیا سایر نهادها بویژه دستگاه های دولتی در این خصوص وظیفه ای بر عهده ندارند؟ سازمان بهزیستی در این باره مسئولیتی ندارد؟

دیدن مسئولیت دیگران و ندیدن مسئولیت خود و همفکران سیاسی قطعا پدیده مذمومی است. کمااینکه در ماجرای مترو تهران نیز، به رغم آنکه دولت وظیفه قانونی - طبق مصوبه مجلس - برای کمک به توسعه مترو دارد به وظایف قانونی خود در این زمینه عمل نکرده و متاسفانه نمایندگان تهران نیز بواسطه گرایش به دولت، هیچ تلاش جدی برای احقاق حقوق مردم تهران در این زمینه بعمل نمی آورند.

حقیقت امر این است که در نوع نگاه به مشکلات - از جمله مشکلات و آسیب های اجتماعی شهر تهران - دو نوع نگاه وجود دارد. یک نگاه مدیرت جهادی و دیگری مدیریت اشرافی.

مدیریت اشرافی، که متاسفانه بخش هایی از دولت و همفکران آنها گرفتار آن هستند نه حضور جدی در بین مردم دارند و نه درک و تصویری دقیقی از مشکلات. نسخه های مدیرتی آنان نیز همانگونه که عنوان شد، از جنس پاک کردن صورت مسئله و «طبیعی است» و «عقیم سازی» است. صاحبان این سبک مدیریت، زمانی هم که با فشار افکار عمومی مواجه می شوند در مقام اپوزیسیون ظاهر شده و به زعم خود، توپ را به زمین دیگران می اندازند.

اما مدیریت جهادی دقیقا در نقطه مقابل مدیریت اشرافی است. مدیریت جهادی، در درجه اول موجودیت مسئله و مشکل را به رسمیت می شناسد و  آن را انکار نمی کند. سپس در متن معضل حاضر می شود و از نزدیک ابعاد مختلف آن را لمس می کند و به نظاره می نشیند  و سرانجام بر اساس مطالعه میدانی خود، برای مشکل نسخه می پیچد و با همه توان برای حل و رفع آن وارد صحنه می شود. در این شیوه مدیریت حتی اگر دیگرانی که برای حل مشکل وظیفه دارند، به مسئولیت های خود عمل نکنند، فرافکنی صورت نمی گیرد و اگرچه موانع و سختی هایی هم به واسطه عدم همکاری دیگران به وجود آید، کار تعطیل نمی شود و به فراخور ظرفیت و توان پیش می رود.

از تور سیاه تا تور خاکستری

ای کاش غیر از «تور سیاه» برای مشاهده مشکلات موجود در زیرپوست تهران، شهرداری برای نمایندگان جدید مجلس از جمله آقای بادامچی، یک «تور خاکستری» هم ترتیب می داد تا برای آنان روشن شود که وضعیت محلاتی که جدیداً دیده اند در گذشته در چه وسعتی از تهران وجود داشته و اکنون به تدریج در حال کاسته شدن است. در حالی که بسیاری از دستگاه ها و نهادهای دولتی برای رسیدگی به محرومین و آسیب دیدگان اجتماعی وظایف مصرح قانونی دارند اما طی سال های اخیر تنها گرمخانه ها و مراکز پرورش و بازیابی کارتن خوابها و معتادان خیابانی متعلق به شهرداری تهران بوده که به سرپناه این هموطنان درمانده تبدیل شده است وگرنه تا همین سال های اخیر، شاهد یخ زدن تعداد قابل توجهی از هموطنان فقیر و آسیب پذیر در شبان زمستانی تهران بودیم. 

یا در حالی که بسیاری از مسئولان و دستگاه های دولتی چشم خد را بر محرومان و مستضعفان تهران فروبسته اند و گویی وجود ندارند، این قرارگاه جهادی امام رضا(ع) و دستهای تشکل های مردمی سازمان یافته در «جهاد مهربانی» است که پیاپی، اندک توشه ای را به در منازل محقر جنوب شهر تهران می برند تا مردمانی آبرودار، شبها گرسنه سر بر بالین نگذارند.

قطعاً این کارهای انجام شده، در خور شان و جایگاه این ملت نیست و هنوز، تلاش و جهاد و گام های فراوان دیگری لازم است تا ریشه شوم فقر و فلاکت از چهره تهران زدوده شود، اما همین که وجود این مشکلات به رسمیت شناخته شده و اقدامات نخستینی برای رفع و رجوع آن برداشته شده،گامی در راه است و به جای طعن و نیش، باید سایر دستگاه ها و نهادهای مسئول، از جمله دولت و نمایندگان تهران در مجلس شورای اسلامی به یاری شهرداری تهران بشتابند تا در پرتو ایفای مسئولیت همگانی، درد و محنت هموطنان آسیب دیده کمتر و محدودتر شود.